به گزارش خبرگزاری کردپرس، دکتر عباس علیپور فعال فرهنگی ایوانی طی یادداشتی به خطاهای استراتژیک در هزینههای بسیار زیاد و طولانی مدت برای سد کنگیر ایوان پرداخته است.
او در یادداشت خود مینویسد:
راند اول؛
بچه که بودم، مدیر مدرسه مان همه را بهخط کرد. آن روز در صبحگاه مدرسه، مدیر برایمان از یک ملاقات مهم می گفت. ملاقات با رئیس جمهور. شور و شوقی عجیبی داشتیم که فردا میخواهیم رئیس جمهور را ملاقات کنیم. مدیر نسبتا بداخلاقمان با تحکم می گفت: نبینم کفش لاستیکی(همان استوک دار) بپوشین. از قضا من، علی، بهزاد، فرشید، خالد، سعید و... همه استوک پوش بودیم. البته بابک و اردلان کفش چینی داشتند!
به خانه که آمدم، دلم هوای کفش چینی کرد. (کفشی سفید و برزنتی) که بخشی از رویای کودکانه مان بود. مادر را متقاعد کردم که میخواهم رئیس جمهور را ببینم.بلاخره من هم صاحب کفش چینی شدم. آن شب من خوشبخت ترین آدم روی زمین بودم. از فرط خوشحالی شب را با کفش های زیر سرم به صبح رساندم.
روز موعود فرا رسید. با بچه ها دسته دسته و صف به صف به سمت پارک شهر (که هنوز هم تنها پارک شهر است) رفتیم. با نظمی عجیب همراه با استرس. گویا ما هم کسی شده بودیم. میعادگاه ما زمین چمن فوتبال شهر بود. پرچم های کاغذی را تکان میدادیم، سر به آسمان داشتیم و منتظر رئیس جمهور.
بالگردی بر گرد شهر چرخید و سپس از دید ما ناپدید شد. از همهمه جمعیت فهمیدیم رئیس جمهور برای کلنگ زنی و افتتاح سد کنگیر رفته است.
بعد از گذشت نیم ساعت رئیس جمهور سد را افتتاح(کلنگ زنی) کرد و برگشت. معلممان از فواید سد چهها که نگفت...
بزرگ تر که شدیم، رئیس جمهور بعدی آمد، با نگاهی خاص تر از قبلی. او هم (و شاید معاونانش) در طول هشت سال حضورشان، باز یک بار و احیاناً دو بار همان سد را در شهرمان افتتاح کردند!
ایشان و دولتشان هم رفتند. دولتی دیگر آمد. با نگاهی متفاوت تر از رئیسان جمهور قبلی. اتفاقاً او (یا نماینده اش) هم سد را افتتاح کرد. هشت سال آن دولت هم که گذشت، این بار نوبت به دولت اعتدال رسید. معاون رئیس جمهور با قدرت آمد تا آب را در لوله ها روانه کند. اما افسوس که او نیز این کار را نکرد...
چپ و راست و اعتدال، سد را افتتاح کردند اما چیزی عایدمان نشد. بعد از بیست سال ما مانده ایم و یک گودال عمیق آب و چند لوله خشک و بی فایده. مردم منتظرند شاید دولت بعدی نیز بهخاطر این سد روزی روانه شهرمان شود.
بیایید به خودمان بیاییم. مگر عمر یک سد کفاف چند دولت هشت ساله را می دهد؟
راند دوم؛
ایوان مزیت های بیشماری دارد، هم آب دارد، هم خاک خوب، هم نفت هم گاز و هم ظرفیت های گردشگری فوق العاده. اما کشاورزی و دامپروری اساسی ترین مزیت راهبردی این شهرستان است. شهرستانی که با میانگین بالای بارش و موقعیت جغرافیایی ویژه می تواند به قطب کشاورزی مدرن استان و بلکه غرب کشور تبدیل گردد. گر چه به لطف بارش سالهای اخیر زمین هایمان غرق در آب شده است اما آن همه هزینه و زمان برای یک سد، چرا نتوانست عایداتی برایمان در بر داشته باشد؟
اصول آمایش سرزمین به ما می گوید که بهجای این همه بی توجهیهای مدیریتی، بر کشاورزی در دشت ایوان تآکید اساسی نماییم. تکنولوژی روز به ما می گوید که با ایجاد کشت و صنعت های ویژه و تآکید بر شیوه های مدرن (همچون کشت هیدروپونیک) رونق ویژه ای به شهرستانمان ببخشیم. بهجای تلاش های بی نتیجه صنعتی شدن و نفتی شدن (که در جای خودش ضروری است)، بیاییم در کوتاه مدت با ایجاد کشت و صنعت کشاورزی مبتنی بر علم روز جوان هایمان را از بیکاری، فقر و احیاناً خودکشی نجات دهیم. غصه جوان های ما دیگر داشتن کفش های چینی نیست...
مدیران استانی و شهرستانی! پتروشیمی پیش کش، نفت پیش کش، کارخانه های مدرن پیش کش، بیاییم آب را در لوله های کشاورزانمان جاری کنیم. مردم از این همه ضعف مدیریتی خسته شده اند، از وعده های این خرداد تا آن خرداد و خردادهای دیگر...
نظر شما