استاندار آذربایجان غربی  و پیش بینی های  نوسترادآموسی عده ای خاص/ ماردین سیداحمدی

سرویس آذربایجان غربی- این یادداشت به قلم «ماردین سید احمدی» فعال مدنی، در پاسخ به برخی فعالان رسانه ای که خواستار عزل استاندار آذربایجان غربی شده است، نوشته و در اختیار «خبرگزاری کردپرس» قرار گرفته است.

در روزهای اخیر شنیده شده است که برخی با نامه های سرگشاده به وزیر کشور خواهان عزل استاندار آذربایجان غربی شده اند، آنان با زیر سوال بردن کل سیستم مدیریت دولتی و ناتوان خواندن آن به رحمانی فضلی تاکید کرده اند؛ که او انتظار پاسخ مثبت از وزیر را ندارند و صرفا برای آیندگان می‌نویسد تا نگویند کسی ننوشت و نگفت.

در برخی از تهدیدات آنان آمده است: «آنان که باد می‌کارند طوفان درو می‌کنند»، و اوضاع فعلی و آرمش کنونی استان را با آرامش دهه‌ی پنجاه مقایسه می‌کنند و به وزیر اخطار می‌دهند که زیر آتش خاکستری هست که ممکن است با وزیدن باد مشتعل شود!

سوای اینکه تحلیل‌های نوسترادآموسی این عده از چند جنبه شکلی جای ایراد است، ماهیت این پیشگویی‌ها نیز خود شک و شبهه برانگیز بنظر می‌رسد، اولا یک فعال رسانه ای بعید است نتایج اینچنین دقیق را از بررسی‌های سطحی و تراوشات مغزی خود بر روی کاغذ بیاورد و دوما زیر سوال بردن الفبای خبرنگاری با دخیل کردن حب و بغض در این یادداشتها سرآپا لبریز از اشتباهات سهوی و عمدی استراتژیک!، نشان از یک نوشتار هیجانی بجای تحلیلی کارشناسی دارد.

در برخی از از نهادینه نشدن جامعه مدنی در کشور، سخن به میان آمده و تاکید شده استدر این حالت تمامی نهادها و سازمان ها!، دقت کنید؛ «تمامی نهادها و سازمانها حالت صوری و شکل شعبده‌ای از اصل آنهاست»!

بدون‌شک ممکن است؛ بعضی از نهادها و سازمانهای کشور از لحاظ ساختاری دارای ایراداتی باشند، اما تعمیم این مشکلات به کل سازمانها و نهادهای کشور و صوری خواندن آنها را باید زیر سوال بردن دستاوردهای چهل ساله‌ی نظام دانست، ضمنا لازم است این نکته را یاداوری کرد؛ شما که سالها با کوبیدن بر طبل تفرقه و سوء استفاده از قومیت حاکم در استان، در راس امور و اتاق فکر حاکمان وقت بودید، چرا آنزمان این ایرادات به چشمتان نیامد؟، اصلا احساس نمی‌کنید، رتبه‌های سی‌ام استان در همه شاخص‌ها به اقرار شما (به غیر از اخذ مالیات) به عملکرد خودتان و آبشخور مشترک شما با تمامیت‌خواهان برمی‌گردد؟

بازی با کلمات «اسب تراوا» و «استاندار پروازی»، هم، همان داستان همیشگی عریضه‌ی خالی است که وقتی حرفی برای گفتن ندارند، به حاشیه و خانواده و طیاره و پرواز، متوسل می‌شوند، البته نگارنده این سطور هم مثل شما منبعد به خود اجازه تعیین تکلیف به دولت را می‌دهم و به آقای رئیس جمهور تذکر می‌دهم تا منبعد جلسات هیئت دولت را در ارومیه و ساختمان استانداری برگزار کنند تا خاطر مبارک از به خطر افتادن سلامتی استاندار در پرواز به تهران مکدر نشود!

آنان با اشاره به انتصاب مدیرانی که توسط استاندار گزینش و انتخاب شده‌اند، در یک جمع‌بندی کلی به منظور نفی آنها می‌نویسند: «پایین دستی‌ها شعور و درکی از مسئله ندارند»، چگونه به این یقین رسیده‌اند؟ و چرا؟ و این جمله آیا توهین به کارکنان استانداری و بالاخص مدیران کل و معاونین استاندار نیست؟ لازم به توضیح نیست و بی‌گمان نویسندگان این سطور یک حلالیت و معذرت‌خواهی به همه‌ی افرادی که در تیررس این جمله‌ی سنگین ایشان قرار می‌گیرند، بدهکار هستند.

آنان به مسئله قحط الرجال اشاره می‌کنند و شهریاری را اول شر و آخر خیر معرفی می‌نمایند، بسیاری از کارشناسان عقیده دارند با استناد به همان رتبه بندی‌های که نظری از حیث جایگاه استان در کشور به آنها اشاره کرده است موضوع قحط الرجال در آن دوران‌ها شاید سندیت داشته باشد، اما در اینکه در بسیاری از شاخص‌ها و بالاخص در شاخص سلامت اداری و اشتغال استان آذربایجان غربی روند سعودی را آغاز کرده است، علیرغم آنکه به مذاق برخی خوش نمی‌آید، آیندگان قضاوت خواهند کرد.

د در جایی به «جاميش قيران» يا گئچي قيران اشاره شده و با زبان تهدید مجددا به وزیر کشور هشدار می‌دهند که اتفاقات قومیتی رخ خواهد داد، لازم به ذکر است که جامیش قیران به زماني در اواسط ارديبهشت ماه گفته می‌شود که با گرایش هوا به سرمای شدید، گاوميش‌ها از سرما تلف می‌شوند، باید در اینجا تذکر داد، که زمان موج سواری‌های قومی و سوء استفاده از هیجانات قبیله‌ای برای من و شما به پایان رسیده است و در حضور خورشید و گرمای حقیقت، آن سرمایی که آرزویش را دارید هرگز نخواهد آمد، تحرکات پوپولیستی امثال این مکتب رو به زوال است و روز به روز با استقبال کمتری مواجه می‌شود و توصیه نهایی من به امثال شما این است که «آشیانه در مسیر باد نسازید

اگر برخی ها برای اتهام جاسوسی به استاندار مستنداتی دارند که ضرورت دارد نهادهای امنیتی به این بخش از اتهامات ایشان ورود کند، در غیر اینصورت نمی‌توان کسی را که سالیانی منتخب مردم نجیب این کشور و معتمد وزارت امورخارجه در کشورهای خارج و نماینده‌ی عالی دولت در یک استان بزرگ و استراتژیک است را اسب تراوا خواند، آنهم اسب تراوایی که برای ایجاد یک مهندسی قومیتی وارد شهر شده باشد، تعبیر عقاب، برای شهریاری از آنجا مناسب‌تر است که حضور او در عرصه‌ی استان با به سوراخ خزیدن انواع موش و مارهای کثیف و موذی همراه بوده است.

بزعم آنها شاید استان ما نفت خیز نباشد اما زر خیز هست، مردمانی دارد از جنس بهار و خاکی از جنس طلا، اگر نمی‌بینند، اهل دلهای بیشماری هستند که می‌بینند و احساس می‌کنند و عشق می‌ورزند، حال و روز امروزه‌ی استان ما نتیجه‌ی لاپوشانی و کتمان حقایق و آلودگی به فساد قلمفروشانی است که در فضای شفاف امروز نانشان آجر شده است، شاید شهریاری زبان فروش حواله نفت و قیر و خشکبار و لاستیک را نداند، اما به خوبی با زبان مردمان محروم روستایی و بالاخص عشایر و مرزنشینان آشناست.

بله درد ما افرادی نیست که خوابیده‌اند، درد ما کسانی هستند که خود را به خواب زده‌اند، حقوقدانی که ادعا می‌کند بیشتر از چهل سال از اخذ مدرک دانشگاهی‌اش در دانشگاههای طاغوت می‌گذرد! و حقوق نیمی از جمعیت استان را نادیده می‌انگارد و انکار می‌کند و برای یک انتصاب فریاد وامصیبتا سر می‌کشد، آیا این مدرک را به قول معروف: نباید دم کوزه گذاشت؟ آیا این مدرک از مدارک کیلویی که امروز در بعضی از دانشگاههای ما فروخته می‌شوند بی‌ارزش تر نیست؟

بله من هم موافق هستم که آذربایجان غربی رنگین‌کمان اقوام و مذاهب است و سالیان سال در این سرزمین و در این شهر این اقوام و مذاهب همراه و همیار و همصدای هم زندگی کرده اند، اما موافق این جمله‌ که «در هیچ دوره‌ای، این مسائل این چنین دو قطبی نشده است»، نیستم، توهم فضای دوقطبی و آرزوی تحقق آن، آرمانشهر آب گل آلوده‌ی است تورشان خالی خواهد ماند...

(این یادداشت موضع نویسنده آن است و کرد پرس آمادگی بازتاب دیدگاه های مخالف را هم دارد)

کد خبر 123192

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha