آیا اردوغان می تواند ترکیه را اداره کند؟ / چنگیز آکتار*

سرویس ترکیه – امروز ترکیه مسکن یک جامعۀ چند قطبی شده، یک اقتصاد رو به افول، نهادهای دولتی ویران شده، منابع طبیعی و فرهنگی تخریب شده، یک سیاست خارجی پرخاش جویانه و یک رژیم توتالیتر است. به طور خلاصه، ترکیه کشوری است که نمی توان آن را اداره کرد.

در ماه ژانویه، وقتی هیچ بحثی از برگزاری انتخابات زودهنگام نبود، من دربارۀ رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه این گونه پیش بینی کردم: «حزب عدالت و توسعه (AKP) با انتخابات به قدرت رسیده است، اما این رژیم از طریق انتخابات کنار نمی رود. زیرا از دست دادن قدرت مقامات این حزب را ناگزیر در مقابل دادگاه عالی قرار خواهد داد. AKP اپوزیسیون را ناچار می کند این واقعیت محض را بپذیرد و شروع می کند به زیر سؤال بردن اصول اساسی خود.»

در آغاز ماه گفتم: «حکومت مدت ها پیش بازنده شده است، احتمالاً در سال 2013، سالی که اعتراضات مساملت آمیز پارک گزی در استانبول وحشیانه سرکوب شدند و رسوایی یک فساد مالی، پول شویی و اختلاس گسترده دامن مقامات ارشد حکومت، از جمله خانوادۀ اردوغان را گرفت. آنها آشکارا وشت زده اند چرا که از حساب و کتابی که ممکن است با آن مواجه شوند می ترسند.»

«این وحشت زدگی تنها مختص رژیم نیست، بلکه تودۀ عظیمی از حامیان این رژیم را نیز در بر گرفته است. آنها باید برای سودهای ناروایی که دریافت کرده اند، مشاغل و مناصبی که ناعادلانه تصاحب کرده اند و خشونتی که علیه دیگر شهروندان روا داشته اند، تاوان بدهند.»

«از این رو، اسلام گرایان سیاسی عموماً دریافته اند که اگر از نردبان قدرت سقوط کنند، هرگز به قدرت باز نخواهند گشت.»

«در نتیجه، این توده در حال نبرد برای بقا است. آنها ناچارند به هر قیمتی که شده از وضع موجود دفاع کنند.»

نظام سیاسی ترکیه با انتخابات اخیر گذار خود به نظام ریاستی اجرایی بدون کنترل و موازنه را تکمیل کرد. رژیم و رهبر آن این نظام جدید را تنها شانس خود برای فرار همیشگی از شمشیر عدالت می دانند.

این نظام زشت و خود سرانه کل قدرت تصمیم گیری را به یک تیم محدود در کاخ ریاست جمهوری واگذار می کند، پارلمان را به دفتر اسناد رسمی رئیس جمهور و قوۀ قضائیه را به غلام حلقه به گوش وی بدل می کند. این نظام حل و فصل سریع مسائل را به مشورت، تأمل و شفافیت برتری می دهد. چنین نظامی تا چه مدتی دوام خواهد آورد؟

در مورد اقتصاد، تنها گزینۀ حکومت گسترش بدهی دولت است. میزان بدهی دولت به درآمد ملی تنها حدود 40 درصد است. این میزان با احتساب بدهی خصوصی به 70 درصد می رسد. هنوز جایی برای قرض کردن و هزینه کردن وجود دارد، اما باز پرداخت بدهی به یک چالش تبدیل شده است.

همۀ شاخص های دیگر در وضعیت قرمز هستند. هزینه های مربوط به انتخابات، هزینه های نظامی، مصارف شگفت انگیز و خودداری رئیس جمهور از افزایش نرخ بهره، اقتصاد را در خطر بحرانی عظیم قرار داده است.

رژیم با قدرت هایی که به واسطۀ انتخابات به آن داده شد، دیگر به وضعیت فوق العاده که برای حدود دو سال بر ترکیه حاکم است، نیازی ندارد. وضعیت فوق العاده لغو خواهد شد و ارزش لیر بالا خواهد رفت. تاجران سردرگم ارز ممکن است نتایج انتخابات را نشانۀ ثبات بدانند اما همۀ شاخص های اقتصادی به دوران پر آشوبی که پیش رو است اشاره می کنند.

در خصوص سیاست، برخی تحلیل گران پیش بینی می کنند از آنجا که اردوغان هر چیزی را که می خواست به دست آورده است، اکنون ممکن است در سیاست داخلی و خارجی ملایم تر شود. بدون تردید چنین چیزی ممکن نیست. می توان تصور کرد اردوغان از برخی زندانیان «عذر خواهی» کند و «بزرگواری» خود را نشان دهد، اما تبرئه ای در کار نیست. دربارۀ بازگشت به پروسۀ آشتی با کردها نیز می توان گفت این کار با ماهیت فاشیسم در تضاد است و این یک امید واهی بیش نیست.

امروز ترکیه مسکن یک جامعۀ چند قطبی شده، یک اقتصاد رو به افول، نهادهای دولتی ویران شده، منابع طبیعی و فرهنگی تخریب شده، یک سیاست خارجی پرخاش جویانه و یک رژیم توتالیتر است. به طور خلاصه، ترکیه کشوری است که نمی توان آن را اداره کرد.

بگذارید به موضوع اپوزیسیون بپردازیم. علاوه بر حزب اقلیتی دموکراتیک خلق ها (HDP)، اینک یک چهرۀ معنادار دیگر در میان اپوزیسیون وجود دارد: محرم اینجه نامزد حزب جمهوری خواه خلق (CHP) و رقیب اصلی اردوغان در انتخابات ریاست جمهوری. اینکه وی از حزب از مد افتادۀ خود تا چه حد حمایت دریافت می کند و آیا قادر خواهد بود این حزب را دگرگون کند، تنها با گذشت زمان مشخص می شود.

ائتلاف اپوزیسیون که در مقابل AKP قرار گرفت، گروهی از احزاب متفرق بود که تنها در مخالفت با اردوغان متحد شده بودند. تداوم ائتلاف این احزاب با وجود شکست در انتخابات محتمل به نظر نمی رسد. این ائتلاف تنها ضد اردوغان بود؛ نه یک ائتلاف «ضد فاشیستی» بود و نه یک ائتلاف «دموکراتیک».

قانون گذاری دیگر وظیفۀ اصلی مجلس ملی کبیر نیست و این نهاد به یک دفتر اسناد رسمی خلوت و کم کار تبدیل شده است. پارلمان دیگر برای اپوزیسیون معنایی ندارد، اما ممکن است اپوزیسیون را وادار کند به هواداران خود نزدیک تر باشد. از سوی دیگر، احتمالاً برخی از اعضای پارلمان تنها به دریافت حقوق چشمگیرشان راضی هستند.

این توهم که امید فراوان و دو انتخابات همزمان می توانند بر فاشیسم غلبه کنند، تنها راهی بود برای به تعویق انداختن بررسی جدی این موضوع که در درجۀ اول چرا ترکیه به این نقطه رسیده است.

مفسرانی که در پذیرش نتایج انتخابات مشکل دارند، نمی توانند دریابند که فاشیسم تا چه حد در ترکیه تثبیت شده است. آنها به مردم امید بیهوده می دادند. آنها در بروز این حالت سرخوردگی که پس از انتخابات در ترکیه شایع شده است، نقش دارند.

درک پدیدۀ اردوغان و رژیمی که وی برای تأسیس آن کار می کند، نیازمند چیزی بیش از مطالعۀ پیشینۀ اردوغان، حزب سیاسی وی، محافل نزدیک به وی، روابط تجاری وی، تاریخ سیاسی ترکیه، اشتباهات الیت های گذشته و همچنین طبقه بندی ها و راه حل های دانشگاهیان است. این امر مستلزم شناخت توده هایی است که از رژیم وی حمایت می کنند، توده هایی که هانا آرنت با دقت مطالعه کرده است.

پیروان اردوغان که وی آنها را «اکثریت»، «ارادۀ ملی» و «ملت با شکوه» می نامد، جامع اوصاف برجستۀ فاشیسم هستند. این توده های منسجم با بی رحمی و خود فروختگی از کسانی که در رأس قدرت هستند تبعیت می کنند.

یکشنبه شب ثابت شد که تنها شکایت از قانون گریزی رژیم، که به تدریج در دل قوانین موجود یک نظم قانونی جدید تشکیل داده است، بی فایده است.

البته اشاره به تخلفاتی که از قوانین صورت می گیرد و برشمردن اقدامات غیر قانونی اهمیت اساسی دارد. اما حال که سال ها است نظم قانونی جدید اقداماتی را که پیشتر قابل قبول نبودند عادی کرده است، جامعۀ قانونی این نظام جدید را جدی نمی گیرد. اینک رهبر و رژیم وی گلوی کشور را فشرده اند و رهبران دینی نیز مانند کشیشانی رفتار می کنند که در جریان محاصرۀ کنستانتین پل دربارۀ جنسیت فرشتگان بحث می کردند.

توتالیتاریسم در ترکیه، بر خلاف آلمان، ایتالیا یا روسیۀ اوایل قرن بیستم، نتیجۀ بحرانی نیست که کشور را به ویرانی کشانده باشد. در مقابل، توتالیتاریسم ترکیه از کشوری سر بر می آورد که با اقتصادی نوید بخش و امید به عضویت در اتحادیۀ اروپا، یک کشور نمونه بود.

این که توتالیتاریسم ترکیه از کجا سرچشمه می گیرد و در هستۀ آن چه چیزی نهفته است، هنوز باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد. اینک که فاشیسم عمیق تر و گسترده تر شده است، امید می رود چنین بررسی هایی انجام شود.

مسألۀ اردوغان در ترکیه به موضوعی بدل شده که نیمی از جمعیت این کشور را درگیر کرده است. نمی توان با خوش بینی، طعنه، طنز و استهزا با این واقعیت روبرو شد؛ این رویارویی مستلزم سیاست به معنای واقعی کلمه است.

آیا قوانین دموکراتیک فقیر ترکیه خواهند توانست از عهدۀ این هیولا بر آیند، یا کل کشور یاد خواهند گرفت «آسّه بیایند و آسّه بروند»؟ پاسخ این پرسش بستگی دارد به این که سقوط ناگزیر تا چه حد بی رحمانه باشد.

* چنگیز آکتار استاد علوم سیاسی، روزنامه نگار و نویسندۀ ترک است. آکتار چندین کتاب در زمینۀ روابط اتحادیۀ اروپا با ترکیه به رشتۀ تحریر در آورده است. وی اینک با سازمان ملل متحد و اتحادیۀ اروپا همکاری می کند. آکتار از جملۀ کسانی است که معتقدند ترک ها باید به خاطر نسل کشی ارمنیان عذر خواهی کنند.

منبع: پایگاه خبری – تحلیلی احوال

ترجمه: خبرگزاری کردپرس – سرویس ترکیه

بیشتر بخوانید:

سیاست در ترکیه کار خطرناکی است / الیف شافاک*

برندگان وبازندگان انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه / بیستون عباسی

تحلیلی زود هنگام از انتخابات زود هنگام ترکیه / مراد یتکین

اخبار لحظه ای شمارش آرای انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه (نتایج)

جمع بندی نتایج نظرسنجی ها دربارۀ انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی ترکیه / احوال

از زندان برای پست ریاست جمهوری رقابت می کنم / صلاح الدین دمیرتاش

سناریوهای محتمل انتخابات ریاست جمهوری ترکیه / هلال کاپلان

اردوغان برنده می شود، به هر وسیله ای که باشد / هنری ج. بارکی

اپوزیسیون ترکیه به پیروزی در انتخابات خوش بین است / عرب ویکلی

کد خبر 62160

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha