از ابوکمال تا ادلب ؛ استراتژی ایران در سوریه

سرویس سوریه- زمانی بحث کریدور ارتباطی به دریای مدیترانه توسط جمهوری اسلامی مطرح می شد،امروز به نحویی این کریدور ایجاد شده است و نیازمند استراتژی برای بهره برداری از مزایای آن است.

به گزارش کُردپرس،منطق سیاسی و نظامی ایران در سوریه برخلاف ترکیه ، از یک‌ راهبرد عمده آنهم احترام به حق حاکمیت سیاسی نظام‌ سیاسی سوریه پیروی می کند.امری که سوای از اخلاق همسایگی ، از پایبندی به قواعد و کنوانسیون های بین المللی نشات می گیرد. در واقع ایران حین خدمات مستشاری به دولت سوریه ،اهدافی چند وجهی را دنبال می کند تا منافع ملی جمهوری اسلامی بوسیله آن تامین شود.اهدافی بلند مدت و راهبردی که پس از چند سده می تواند دروازه رسیدن ایران به دریا و بازار مدیترانه باشد،موضوعی که صرفا می تواند از یک‌ گذرگاه قانونی و درست میسر شود، آن‌ هم همکاری و تایید دولت مرکزی سوریه است.پس نزدیکی ایران به سوریه و کمک های مستشاری و نظامی ایران در زمین‌ سوریه تنها یکجانبه نیست بلکه در درازمدت می تواند شکل راهبرد اقتصادی-تجاری هم به خود بگیرد، اگر که مسئله ملی و نگاه کلان‌ محور اقتصادی سیاسی ایران شود.
حضور در بازار اقتصادی سوریه
وقتی برای پوشش اخبار میدانی به سوریه می رفتم پیش خود فکر می کردم که این نبرد نظامی که منجر به ویرانی این کشور شده ،پای چه کشورهایی را برای بازسازی به خود باز می کند‌ و این که بازسازی این همه ویرانی چگونه امکان پذیر است؟!امروز پس از گذشت ۸ سال از جنگ سوریه این سوال ذهن بسیاری از افراد را درگیر می کند.در آخرین‌ سفرم‌ به سوریه در اسفند ۹۶ ،متوجه شدم‌ که کالاهای مصرفی ترک ها در سوریه فراونتر از کالاهای کشورهای دیگر است و سهم کالاهای ایرانی در این کشور بسیار ناچیز است.برای ورود به بازار سوریه،سه بخش دولت و اتاق های بازرگانی و فعالان اقتصادی، می توانند استارت یک فعالیت گسترده اقتصادی را در این کشور بزنند و به فکر بازارهای بیشتری باشند اما چقدر این اجرایی می شود به اراده مسئولان و دستگاه اقتصادی کشور بستگی دارد.آنچه که مهم‌ است،بخش اقتصادی ما باید علاوه بر عراق، بتواند پا را فراتر بگذارد و به نقاط جنگ زده سوریه هم وارد شود و با رصد شرایط اقتصادی سهم خود را از بازار سوریه به دست آورد.در واقع اگر بخواهیم صبوری و کم کاری به خرج دهیم، فعالان و مخصوصا فعالین و سرمایه داران سوری ،به‌ دنباع بازارهای بهتری می گردند.چیزی که مشخص است، طرف مقابل تصوری از پتانسیل اقتصادی ایران ندارد و باید این شرایط را برای آن ها فراهم کرد تا با توانمندی ایران در حوزه های مختلف از نزدیک روبرو شوند.
ایران ظرفیت عظیمی می تواند در بازسازی و نوسازی سوریه برعهده بگیرد.برای مثال،صنایع داخلی کشور از قبیل مصالح ساختمانی،سنگ های تزیینی،شیشه و... که صفر تا صد آن در کشور تهیه می شود می تواند بازار سوریه را در دست بگیرد. کاشی و سنگ ایرانی به گفته کشورهای منطقه از نمونه درجه یک ایتالیایی هم زیباتر است.همچنین در زمینه بازسازی زیرساخت از قبیل آب و برق و گاز و نفت و پروژه های متنوع عمرانی و رفاهی ایران می تواند نقش مهمی ایفا کند.آنچه مهم است،اراده مسئولان و ایجاد جذابیت برای سرمایه گذار داخلی و فعال اقتصادی کشور است که برای این امر راغب شوند.
نفوذ فرهنگی و تعامل سیاسی
زمانی که سردار سرلشکر قاسم سلیمانی پایان‌ خلافت داعش در سوریه و عراق را اعلام کرد، برخی معتقد بودند که داعش تمام نشده و این ها تنها تبلیغات جمهوری اسلامی در برابر ادعاهای آمریکا در سوریه در خصوص مبارزه با داعش است.اما این اظهارات سردار سلیمانی از یک مسئله مهم رونمایی می کند آن‌هم حضور و رقابت ایران با قدرت های جهانی و منطقه ای و مبحث مبارزه با تروریسم در گستره جنوب غربی آسیا است.بخشی از این‌استراتژی نظامی و عملیاتی است اما بخش دیگر باید فرهنگی باشد.در واقع اگر ایران نتواند از دستاوردهای نظامی خود در عراق و سوریه که پلی برای آینده روابط سوریه و ایران است، استفاده کند و در رقابت با کشورهای حوزه خلیج فارس ، حضورش را در سوریه تشریح نکند، با عدم موفقیت در اجرای راهبرد مواجه خواهد شد. نرم افزار فرهنگی بسیار مهم تر از سخت افزار نظامی است و در این راه مسئولان دستگاه سیاست خارجی بیشتر تلاش کنند.در حال حاضر با سیطره کامل ارتش سوریه بر جنوب سوریه و خروج عناصر تندرو به سمت شمال سوریه و ادلب ، کولونی گروه های رادیکال در شمال و شمال غرب سوریه تکمیل شده است.اینک سه منطقه خارج از کنترل دولت سوریه قرار دارد.مناطق شمالی و شرقی سوریه با وسعت ۳۵ درصد خاک‌ سوریه که تحت کنترل نیروهای کُرد و ائتلاف به رهبری آمریکا است و در حال حاضر منازعه ای با دولت مرکزی ندارند.منطقه 《التنف》 در مثلث مرزی اردن، عراق و سوریه که تحت کنترل گروه ارتش آزاد است و نیروهای آمریکایی و بریتانیایی از آن محافظت می کنند و نقطه سوم شمال سوریه و معادل ۱۰ درصد خاک‌سوریه است که توسط ارتش ترکیه و انواع و اقسام گروه مسلح کنترل می شود.همه تلاش(ایران ، روسیه و ترکیه) در نشست های آستانه این ‌بود که تصمیمی در خصوص آینده گروه های مسلح در سوریه گرفته شود.طی این نشست ها مقرر شد که با آغاز عملیات های مختلف و تحمیل جنگ بر گروه های تندرو و یا میانه رو ، در نهایت همه آن‌ها در نقطه ای جمع و اسکان داده شوند.در حال حاضر با انتقال گروه های مسلح از غوطه شرقی و درعا و قنیطره به ادلب ، این سیاست اجرایی شد و اگر قضیه تنف هم تعیین تکلیف گردد ، می توان انتظار داشت که پرونده نظامی گروه های مختلف در سوریه بسته شده و فصل دیگری از معادلات سوریه بازگشایی می شود.ایران در نشست تهران گامی مهمی برای حل قضیه ادلب برداشت.هر چند پس از چندی اردوغان و پوتین در سوچی به توافقات جدیدی رسیدند اما نقش جمهوری اسلامی در روند تحولات سوریه غیرقایل کتمان است.
حضور مستشاری ایران در سوریه
همانطور که در سطور بالاتر هم گفته شد،ایران با درخواست رسمی دولت سوریه به این‌ کشور رفته است.حضوری که مورد خشم آمریکا و اسراییل و دول غربی و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس قرار گرفته است به نحوی که تا کنون‌چندین مرتبه مواضع ارتش سوریه به بهانه حضور ایرانی ها مورد حمله قرار گرفته است.این اقدام غربی ها از چند منظر قابل بررسی است.در سطح خرد،دنیای غرب به رهبری آمریکا قدرت گیری ایران در سوریه را نمی خواهد بپذیرد و با توجه به آن که حضور ایران در سوریه به دعوت رسمی دولت مرکزی این کشور بوده،سعی دارد تا آنحایی که می تواند مشروعیت ایران را با حملات موشکی و فشار به اذهان عمومی سوریه برای خارج کردن نظامیان ایرانی،تحت تاثیر قرار دهد.همچنین آمریکا می خواهد با این اقدام ،جامعه جهانی را علیه ایران با این عنوان که ایران در امور سوریه دخالت می کند، بسیج نماید.در حال حاضر آمریکا با حضور لجستیکی و نظامی و دایر نمودن فرودگاه های نظامی و موشکی در شرق فرات و کُردستان سوریه و منطقه التنف واقع در مثلث مرزی سوریه-عراق-اردن که تحت تصرف گروه مغاویر الثوره وابسته به ارتش آزاد سوریه است؛در وهله اول می خواهد،ایران را از رسیدن به مرزهای اسراییل دور نگه دارد و در مرحله بعدی توان رزمی و نفوذی ایران را در سوریه کاهش دهد و معادله را به نفع برتری نظامی رژیم صهیونیستی تغییر دهد،امری که برای اسراییل فوق العاده حیاتی است.
در سطح میانه،آمریکا با اجماع منطقه ای علیه ایران و ایجاد هماهنگی میان مخالفان ایران و وارد کردن رسمی نیروهای نظامی آنان به قضیه سوریه،قصد دارد حلقه محاصره علیه دولت اسد و سپاه را تنگتر کند.در واقع اگر نیروهای نظامی دیگری تحت عناوین و ائتلاف های مختلف به سوریه به وجود آید،آمریکا بهانه بیشتری برای حضور در سوریه پیدا خواهد کرد و ورود نظامیان عربستانی و مصری و...تحت عنوان نبرد با داعش در شرق سوریه، می تواند این مسئله را قوت ببخشد.آمریکا در این مسئله به دو هدف عمده می رسد.ابتدا به منظور بازدارندگی نقش ایران در منطقه، جنگ نیابتی یمن را به سوریه کشانیده و به صورت مستقیم عربستان و ایران را در سوریه در برابر هم قرار می دهد و سپس هزینه های تقابل با ایران را بین همپیمانانش تقسیم می کند.کاری که ترامپ قول آن را داده بود و با ورود فرانسه به شمال سوریه بخشی از آن را اجرایی شد.
در سطح بالاتر،آمریکا قصد دارد با ائتلاف قویتر و ثروتمندتر، نقش روسیه در سوریه را کم رنگ نشان دهد،امری که با حملات چندباره موشکی به خاک سوریه تا حدی آن‌ را اجرایی نموده است.در واقع آمریکا می خواهد ائتلاف علیه منافع خود را به شکست بکشاند.بر همین‌اساس،قصد دارد نتایج نشست های آستانه را تحت تاثیر قرار دهد.آمریکا می داند با این اقدامات،ترکیه به عنوان‌ عضوی از ناتو تا ابد شریک روسیه نخواهد ماند و ترک ها با برداشتن سهم‌ خود از شمال سوریه،هر آن‌ممکن است دوباره به سمت غرب چرخش کنند،به همین دلیل سعی دارد اردوغان را با این قبیل اقدامات از روسیه جدا کند.در سوی دیگر آمریکا و کشورهای قدرتمند اروپایی می خواهند با تحریم های اقتصادی و گوشه گیر کردن روسیه در اقتصاد جهانی،زمین سوریه را از روسیه بستانند یا حداقل روسیه بپذیرد که خواسته های غرب هم در سوریه اجرایی شود.امری که پیشتر با تقسیم شرق و غرب فرات به عنوان حوزه استحفاظی دو طرف مشخص شده بود.
در حال حاضر،مشکل اصلی غرب در سوریه دو چیز است،یکم حضور ایران در سوریه و مخاطره مرزی با اسراییل و دوم شکل گیری محوری به نام مقاومت که در غرب آسیا تبدیل به نقطه مقابل سیاست های کلان غرب در خاورمیانه شده است.در واقع برای غرب شکل گیری منسجم محور مقاومت، یعنی دسترسی به عمق استراتژیک آن ها و به خطر افتادن منافع بلند مدت آمریکا و همپیمانانش در منطقه؛که این خوشایند آنان نخواهد بود.
کد خبر 87403

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha