کارگران فراموش شده های بی پناه/ منصور اولی

سرویس ایران- «کارگر» واژه ای که که مقدس است اما مهجور در اقتصادی که در آن سخن از «تولید» است. اقتصادی که سال هاست همایش ها و سمینارهای پرهزینه برگزار می کند برای «ریشه یابی عدم شکل گیری تولید»، اما فاصله حداقل مزد «کارگران» فعال در این اقتصاد با خط فقر اعلامی از سوی بانک مرکزی آن، بیش از 7 میلیون تومان است. به نظر شما در همین چند جمله ریشه رونق نیافتن تولید معلوم نیست؟

تولید در اقتصادی بال و پر می گیرد، که «نیروی مولد» در آن اقتصاد ارزش و قرب داشته باشد. آیا در اقتصاد ایران، نیروی مولد ارزش و قرب دارد؟ پاسخ به این سئوال اساسی، یک «نه» قاطع و بی برو و برگرد است، بنابراین در چنین اقتصاد و جامعه ای نمی توان انتظار رشد و بالندگی از تولید داشت. تولید را نیروی مولد و کارگر شکل می دهد، اما وقتی در اقتصادی سال ها و دهه های متمادی با پدیده ویرانگر «سرکوب دستمزدهای مولد» مواجه هستیم چگونه می توان انتظار رشد تولید و تقویت روحیه مولد در جامعه داشت؟

وقتی وزیر سابق بازرگانی؛ وزیر کار می شود و در جلسه تعیین حداقل مزد سال جاری به نماینده های کارگری قول می دهد در 6 ماهه دوم جلسه ای برای بازنگری و ترمیم مزد کارگری برگزار می شود و به این وعده اش عمل نمی کند می توان فهمید جایگاه «نیروی مقدس کار» نزد تصمیم گیرنده و متولی اصلی دولتی این قشر کجاست. وزارت کار در طول چند ماه اخیر حتی جواب نامه های نماینده های کارگری را هم نمی دهد.

حداقل مزد تعیین شده برای کارگران در فروردین 99 برای این قشر 2 میلیون 800 هزار تومان است و بر اساس گفته های علی اصلانی رئیس کانون شورای اسلامی کار البرز: «بانک مرکزی اخیرا خط فقر را در ایران 10 میلیون تومان اعلام کرده است (ایسنا) » در چنین شرایطی نیروی مولد کار با چه دلخوشی باید همچنان با روحیه و نشاط ادامه کار بدهد؟ اساسا نایی در آنها برای کار کردن می ماند آقایان؟

مشغول شدن مسئولان کارگری، به مدیریت چندین بنگاه عریض و طویل و مسائل پیرامون آن، باعث شده است که کارگران در ایران بی پناه ترین قشر باشند. نماینده های آنها در جلسات و نهادهای تصمیم گیر هم به گواه خودشان کوچک ترین قدرت چانه زنی ندارند و حتی حضورشان در جلسه شورای مزد در پایان هر سال هم، با توجه وزن اضلاع کارفرمایی و دولت و هم افزایی و همراستا بودن منافع این دو ضلع به نوعی فرمالیته و صوری است. شاهد مثال آن هم امضا و ابلاغ مزد تعیین شده برای امسال از سوی دولت، بدون امضا و رضایت طرف کارگری است.

اما آیا از نظر منافع و مصالح ملی ادامه این روند به سود کشور است؟ در حال حاضر حدود 13 تا 14 میلیون خانوار کشور سرپرست شان از طبقه شریف کارگران است، از سوی دیگر بر اساس تئوری های مسلم اقتصادی یکی از عوامل مهم تحقق جهش و رونق تولید «تقویت نیروی مولد کار» یعنی کارگران است. در حال حاضر «سرکوب شدید مزد کارگری» باعث شده است جذابیت درآمدی شغل های کاذبی چون دستفروشی در متروها و اتوبوس های تهران و کنار خیابان های شهرهای دیگر چندین برابر درآمد کارگری باشد، در چنین اقتصادی می توان به رونق «تولید» امیدوار بود؟ آیا ضلع دلالی در اقتصاد ایران که هر بیشتر جلو می رویم به قدرت و نفوذ آن در اقتصاد بیشتر پی می بریم عامدانه با تسخیر بخش های تصمیم گیر دولتی و غیر دولتی در حال زدن ریشه «نیروی کار مولد» در اقتصاد ایران نیست؟

به نظر می رسد دستگاه های نظارتی و قوه قضاییه به عنوان مدعی العموم باید به این مسئله ورود کنند و مجلس جدید هم اگر می خواهد کار نیکی از خود به یادگار بگذارد باید تلاش کند با کار تقنینی زمینه را برای احیای قدرت و جایگاه «نیروی کار مولد» در اقتصاد ایران فراهم کند. آیا فاصله شدید دستمزد با خط فقر و بی خیالی و بد قولی وزیر مربوطه ارزش یک طرح سئوال در مجلس را از وزیر و به نفع جامعه کارگری ندارد؟ آیا وقت شنیده شدن صدای کارگران در مجلس نرسیده است؟

کد خبر 1627

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha