شورا مُرده متولد شد/ محمدهادیفر

سرویس ایران- شوراها با پشتیبانی فرهنگی و تاریخی در سال 1377 در صحنه جامعه ایران با آرمان ها وآرزوهای خُرد وکلانی پا به عرصه وجود نهادند. دور اول شوراها هرچند در فضایی سیاسی شکل گرفت و به عنوان طرح معطل شده قانون اساسی تلقی می گردید، اما چون از دل آرمان ها متولد شده بود، بویی از آرمان های اولیه انقلاب از آن به مشام می رسید ولی به علت وجود حفره های حقوقی عملا در چرخه سیاست، از آرمان های اولیه خود فاصله گرفت.

شوراها که می بایست بعنوان بازوان فرهنگی واجرایی، گامی در راستای رانت زدایی و مشق مدیریت مدنی بردارند عملا به علت نارسایی های اجرایی، تدریجا خود به «قدرتی رانت زا » تبدیل گردیدند. البته قوه مقننه در تکمیل پروسه حقوقی و قانونمند کردن ساختاری شوراها تلاش هایی را کرد، ولی چون پای سیاست به درون شوراها باز شد، روح فرهنگی وفرهنگ سازی در آنها یا کم رنگ شد و یا از بین رفت. لذا هرچقدر هم دستگاه قانونی به این امر مبادرت ورزد نمی تواند به اهداف اولیه آن را نزدیک کند.

هرچند در برخی مناطق کلانتر با استفاده از اراده فرهنگ سازی انقلابی ، اقدامات بزرگی صورت گرفت حتی در حوزه گفتمان سازی ورودی موفق داشتند، ولی درعمده مناطق از اهداف حقیقی شوراها فاصله گرفتند. شوراهای شهر و روستا می توانستند و ظرفیت این را دارند که در عصرکنونی منشاء تحول عظیم فرهنگی و اجتماعی با حفظ هویت اصیل تمدنی باشند. همانگونه که در بسیاری از کشورهای جهان مبنای تحولات خدماتی و فرهنگی می باشند و احزاب عمده کشورها بنیان فکری وعملیاتی خود را برآنان استوار می کنند.

آفت های شوراهای شهر روستا

عوامل زیادی درناکامی شوراها سهیم اند ولی دوعامل اصلی ثروت و قدرت را در تجربه پنج دوره عمر شوراهای پس از انقلاب به عنوان آفت های جدی در این مسیر می توان در نظرگرفت. انگیزه ثروت اندوزی وقدرت طلبی ازآفت های برجسته نا کامی شوراها به نظر می رسد.

هر شهروند ایرانی با مشاهده پیرامون خود و رفتارهای شوراهای اسلامی شهر وروستا به وضوح بر این آفت های مخرب اذعان می نماید. البته روی این سخن با کسانی نیست که با نگاه اعتقادی وانسانی به این عرصه ورود کرده اند وهرگز گوهر پاک خود را با مطامع زود گذردنیا نیالوده اند. اما برخی شوراها واعضای آنان در روستاها جایگزین اربابان زیادت خواه وکدخدایان مصلحت جوی قدیم گردیدند. گویا دراین حریم خوانین را بیرون کرده اند وخود به «خان چه» های بزک کرده یکه تازی می کنند. در شهرها هم متناسب با جمعیتشان به کارگاه تولید قدرت وثروت تبدیل شده اند هردو حوزه شهر وروستا دارای جذابیت های خاصی می باشند که دل هر رهگذر را می رباید. انگیزه بسیاری ازمشتاقان به نهاد شورا منافع مادی است، که این نگرش با روح ذاتی نظام شورایی فاصله زیادی دارد و متاسفانه متناسب با گذشت زمان این فاصله رو به تزاید می باشد.

برای اثبات پدیده زراندوزی و قدرت افروزی در سیستم شورا سالاری نیاز به مرجع ثالثی نیست چون آحاد جامعه پیرامون خود شاهد این تغییرات اساسی در سایه «شوراوندی» می باشند. اکثریت جامعه از اینکه برخی از شورا سالاران درمسیر تند باد قدرت وثروت قرار گرفته اند آگاهند . کم نیستند کسانی که در این وادی از « گدائی رای» به «دارایی ارگ» و از «حضیض محنت» به «سریر قدرت» سر نهاده اند.

مخاطبان گرامی در محیط پیرامونی خود شاهد جهش های اقتصادی بسیاری از اعضای شوراهای سابق و لاحق می باشند و نیز وفور پرونده های قطور قضایی اعضای شوراها در سراسر کشور که نیازی به شرح آن نمی باشد.

در اکثر شوراهای مناطق وفاق وهمدلی در بین اعضای شورا دیده نمی شود اختلاف بین اعضای شورا از سویی واختلاف بین شورا و شهردار از سوی دیگر بیشترین انرژی شوراها وشهرداران را به خود مشغول نموده و یکی از دلایل عمده تعویض مکرر شهرداران حاصل همین اختلافات روزمرگی است.

این اصطکاکات که عمدتا ناشی از نامتناجس بودن اعضای شورا می باشد، نهاد خدمت رسانی شهرداری را ناخواسته به مناقشات سازمانی خود کشیده اند، این مناقشات در نوع خود یکی از مولدهای قدرت مخرب را به وجود آورده است. البته دربین آن ها افرادی پاک دست وپاک نیت وارد شدند و پارسا منش از این عرصه خارج شدند. افسوس که معدودند ومحدود.

با توجه به مزین شدن پسوند اسلامی به شوراهای پس از انقلاب، دوره اول آن بیشتر با انگیزه های عقیدتی وفرهنگی شکل گرفت ولی به علت نارسائی مفاهیم حقوقی در بطن تشکیلات شوراها، در دوره های بعد به مرور نوزادان ثروت وقدرت از درون آن زاده شدند .

پس ازطرح قوانین اصلی وفرعی شوراها در مجلس ومسئولیت نمایندگان دربخش هایی از این امور، شوراها به سمت سیاسی شدن پیشرفتند و عملا به پیاده نظام نمایندگان حوزه انتخابیه تبدیل شدند ولذا هرچه به حجم قوانین شوراهای اسلامی افزوده گردید ، کارآمدی آن کاهش یافت و نقش شوراها به انتخاب یک شهردار و دهیار ومدیریت آن تنزل یافته است تا جایی که اکثر جامعه از نهاد شورا همانا مدیریت شهردار ودهیار را برداشت می نمایند. در حالیکه شوراها علاوه بر ظرفیت ایجاد تحول درحوزه های خدمات عمرانی ورفاه عمومی میتواند در معماری فرهنگ عمومی جامعه سرآمد همه نهادهای مدنی وحتی سازمانهای دولتی باشد ولی افتادن در ورطه کارهای اجرایی صرف وآلودگیهای سیاسی غیر ضرورشورا ها را بوضعیت کنونی تبدیل کرده است.

خصوصا پیوند شرح وظایف نماینده مجلس با ساختار تقنینی وتدبیری شوراها ، این نهاد مردمی را به ابزاری سیاسی درفرآیند قدرتهای نوپدید در بسیاری از مناطق تبدیل کرده است که اگر نبود روح معنوی نهاد شورایی و برخی اقدامات ماندگار از این نهاد مردمی آنگاه می توانست گفت: اجرای طرح شوراهای شهر و روستا مرده متولد شد.

کد خبر 31628

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha