داستان افتتاح اولین کتابخانه عمومی روستایی مهاباد/صلاح الدین خدیو

سرویس آذربایجان غربی- صلاح الدین خدیو، فعال مدنی با نگاهی کوتاه به تاریخچه دهقانان و خوانین منطقه به چگونگی شکل گیری روستای داشخانه تا افتتاح اولین کتابخانه عمومی روستایی در این منطقه می پردازد.

امروز با همکارانم در انجمن خیرین کتابخانه ساز مهاباد به روستای داشخانه رفتیم، تا نخستین کتابخانه عمومی روستایی مهاباد را افتتاح کنیم.

داشخانه روستایی کوچک در منتهی الیه دشت شهرویران و مجاور کناره جنوبی دریاچه ارومیه است. اوایل دهه هفتاد که سطح آب دریاچه بالا آمده بود، داشخانه زیر آب رفت و ساکنان آن ناچار به کوچ شدند.

چند سال بعد که روند خشکسالی آغاز شد و دریاچه ارومیه هم روز به روز کوچکتر گردید، روستای متروکه هم از نو احیا شد و چرخ زندگی دوباره در آن به گردش افتاد.

تاریخ داشخانه از موقعیت جغرافیایی آن جالبتر است. در اواخر دهه بیست یکی از خوانین محلی تصمیم می گیرد در " شام جنوب دریاچه " روستایی بسازد. شام جایی است که جریان آب شیرین در انتهای راه پیمایی طولانی خود به سوی دریا، از میان نیزارها و لجن زارها می گذرد.

این منطقه ابتدای حوزه آبریز دو رودخانه مهاباد و گادر نقده به سوی دریاچه ارومیه است.

ارباب روستایی در وهله اول می بایست به خشک کردن نیزارها و زمینهای باتلاقی از طریق تغییر مسیر رودخانه ها بپردازد.

سپس در محل فعلی روستا که ارتفاع بیشتری از زمینهای پست اطراف دارد، خانه سازی می کند.

این پروژه هرچند با توجه به فناوری سنتی و عقب مانده هفتاد سال قبل واقعا بلندپروازانه بود، اما در نهایت به سرانجام می رسد

منازل روستایی ساخته شده بدون خواهان می مانند. تا اینکه در سال 1331 در مناطق روستایی مهاباد و بوکان، یک قیام دهقانی بزرگ در گرفته و در آغاز کشاورزان موفق می شوند، اربابان را از روستاها بیرون برانند. اما چندی نمی گذرد که قیام مذکور که به نوعی با نظریه جنبش دهقانان متوسط الحال انقلابی، قابل تبیین است، مقهور حمایت ارتش و ژاندارمری از اربابان شده و دهها نفر کشته و زخمی و صدها خانواده دهقان هم آواره و تبعید می شوند.

ابتکار دولت ملی دکتر مصدق برای اصلاح مناسبات مالکانه و تعدیل آن به سود روستائیان، زمینه این جنبش خونین را فراهم کرد. حزب توده هم به شیوه ای فعال در کنار کشاورزان ایستاد و کادرهای شهری حزب دمکرات کردستان هم در مهاباد، در دفاع از آن سنگ تمام گذاشتند. اما دربار تمام قد مدافع حفظ رژیم ارباب و رعیتی بود و از طریق ارتش، ماجرا را فیصله داد.

این ماجرا چه ارتباطی با داشخانه داشت؟ گفتیم که صدها خانواده از همه جا رانده و مانده شده بودند. داشخانه هم دارای خانه های خالی بود. این فرصتی برای ارباب آن ایجاد کرد که پذیرای آوارگان و تبعیدیان قیام دهقانی شود و روستایش را آباد کند.

ما چگونه سر از این روستا درآوردیم؟ داستان از این قرار است که سه سال قبل وزارت ارشاد، یک بسته حمایتی پانزده میلیون تومانی به مناسبت کوشش های اهالی آن در عرصه کتابخوانی به این روستا اهدا کرد. با این مبلغ کار ساخت کتابخانه آغاز شد و در دو سال گذشته ما در انجمن خیرین، از طریق جذب کمک های مردمی، کار را ادامه دادیم و امروز تمام کردیم.

این سایت کوچک در صد متر مربع احداث و دارای مخزن، قرائت خانه و سالن کتابخانه است.

دست دوستانم را که در سه سال گذشته همزمان در شورای خیرین سلامت و پروژه های متعدد دیگر هم فعال بودند، به گرمی می فشارم و از تمام کسانی که به نحوی در این امر سهیم هستند، صمیمانه سپاسگزاری می کنم.

امیدوارم که این کتابخانه مورد استفاده روستاهای اطراف هم قرار گیرد و در روستاهای بزرگتر هم شاهد کارهای مشابه باشیم.

کد خبر 4514

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha