کُدهای جنگ سوریه باز می شوند!

سرویس سوریه- با شروع فشارهای سیاسی آمریکا بر ترکیه ، معادله به گونه دیگری در سوریه در حال رقم خوردن است و دولت ترکیه خود را بیشتر از گذشته به ایران و روسیه نزدیک کرده تا ضربه محکمتری به آمریکا در قضیه تحریم ها علیه آنکارا ، وارد کند. در واقع باید گفت نشست هفته آتی سران ایران،روسیه و ترکیه در تبریز فصل الخطابی بر موضوع ادلب خواهد بود و یا طرفین راهی برای انتقال آرام حاکمیت تروریست ها در ادلب خواهند یافت و یا جنگ روی خواهد داد.

به گزارش خبرنگار برون مرزی کُردپرس ، در حال حاضر میدان جنگی سوریه پس از پایان عملیات های ارتش در جنوب ، به صورت خیره کننده ای به نفع دولت مرکزی سوریه تغییر یافته است.باید گفت ، بازیگران متعدد داخلی سوریه در حال چرخش به سمت طرف پیروز و یا به دنبال یارگیری جدیدی هستند. اکنون سه کانون عمده نیروهای نظامی در سوریه تشکیل شده است. یکی در شمال و شرق که کُردها در این منطقه، قریب به یک سوم خاک سوریه را تحت کنترل دارند. گروه دوم تحت نظر آمریکا به عنوان ارتش آزاد سوریه در جنوب شرق سوریه و در پایگاه «التنف» حاضر هستند اما گروه سوم و مهم دیگر معارضان امروز سوریه، در قسمت شمال و شمال غرب سوریه قرار دارند. منطقه ای که قریب به ده درصد از خاک سوریه را تشکیل می دهد. اکنون این سه نیرو همراه با نیروهای دولت مرکزی یا شروع دور جدیدی از نبردهای نظامی اجتناب می کنند و یا در حال آمادگی برای جنگ هستند.در حال حاضر ، دولت سوریه و متحدانش خود را برای آغاز عملیات در استان ادلب آماده می کنند.به واقع برخی از تحلیلگران معتقدند که شروع بازپسگیری ادلب از گروه های تندرو شبه نظامی ، قریب الوقوع است.
نبرد سرنوشت ساز ادلب
ادلب بخشی از توافقات آستانه مبنی بر منطقه عاری از خشونت است که طرف ها مقرر کرده بودند که گروه های شبه نظامی به صورت دلخواه و یا با مذاکره به این منطقه انتقال یابند.در واقع قرار بر این‌ بوده که در این منطقه جنگی روی ندهد تا وضلیت دیگر نقاط تعیین تولیف شود. روسیه، ترکیه و ایران در مذاکرات آستانه توافقاتی را با هم به امضا رسانده ­اند که یکی از این توافقات گسیل تمامی نیروهای معارض و تروریست به استان ادلب بوده است تا در آینده برای آنان تصمیم گیری شود. یکی از این مسائل اساسی که ترکیه در مذاکرات آنان را عنوان کرده بود مدیریت انجام عملیات نظامی در این استان و عدم شروع نبرد نظامی در آن است. اگر این اتفاق رخ دهد ما شاهد نقض قرارداد این سه کشور خواهیم بود و این دریچه تازه ای بر بحران سوریه خواهد گشود. نه ترکیه و نه روسیه موافق این موضوع نبودند زیرا آنان برای ایجاد یک بستر سیاسی برای تدوین قانون اساسی سوریه و گذار بر مرحله پسابحران تلاش می کنند. شروع نبرد عملا این دستاوردها را از بین می برد. ترکیه نیز به هیچ عنوان حاضر نیست از حمایت از این نیروها دست بردارد. زیرا اهمیتی راهبردی برای ترکیه دارند. در صورت شروع عملیات در ادلب، ترکیه نیز می تواند از کارت های خود برای تقویت گروه های نظامی مخالف و ایجاد دور جدیدی از بحران استفاده کند و این نیز به نوعی بازگشت به نقطه اولیه و ابتدایی است و روسیه از این مساله استقبال نمی کند. شروع عملیات در ادلب بیشتر در قالب جنگ روانی و رسانه ای قابل تحلیل است و روسیه از این طریق درصدد تحت فشار قرار دادن گروه های نظامی و الحاق آنان به فرآیند سیاسی خواهد بود.اما این‌بخشی از قضیه است، چرا که با شروع فشارهای سیاسی آمریکا بر ترکیه ، معادله به گونه دیگری در حال رقم خوردن است و دولت ترکیه خود را بیشتر از گذشته به ایران و روسیه نزدیک کرده تا ضربه محکمتری به آمریکا در قضیه تحریم ها ، وارد کند. در واقع باید گفت نشست هفته آتی سران ایران،روسیه و ترکیه در تبریز فصل الخطابی بر موضوع ادلب خواهد بود و یا طرفین راهی برای انتقال آرام حاکمیت تروریست ها در ادلب خواهند یافت و یا جنگ روی خواهد داد.
نقش ترکیه در همپیمانی گروه های معارض سوری
اما در حقیقت و در کنه رفتار سیاسی اردوغان و ترکیه در قبال سوریه ، مباحث راهبردی نهفته است.ترکیه به دنبال استفاده از گروه های معارض در انتخابات، تدوین قانون اساسی و حاکمیت آینده سوریه با روش های مختلف است. بر اساس برخی از گزارش ها، ترکیه اکنون برای آموزش صد هزار نفر نیروی مخالف دولت مرکزی در این مناطق تلاش می کند؛ یعنی اگر ترکیه موفق شود که گروه های معارض را سازماندهی کند و از سوی دیگر به لحاظ نظامی موفق شود همانند کُردهای سوریه نیروهای موافق و همراه با دولت را در قالب یک حاکمیت سیاسی متحد سازد، می توان این انتظار را داشت که در آینده سوریه از آنان به عنوان برگ برنده مهمی استفاده شود اما اگر ترکیه به لحاظ نظامی در این زمینه موفق عمل نکند سعی خواهد کرد از طرق سیاسی کانون های وابسته به خود در این مناطق و تحت پوشش گروه های معارض ایجاد و از آنان برای تعقیب سیاست های خود در سوریه و نشست های آتی بین المللی حول محور سوریه همچون آستانه و سوچی استفاده کند.
مذاکرات جدید کُردها و دولت سوریه
می توان گفت رابطه کُردها و دولت سوریه حداقل در چهل سال گذشته تاریخی بوده است. در دوران مبارزات کُردهای ترکیه با دولت این کشور، دولت سوریه نقش مهمی در تجهیز، آماده سازی و کمک های لجستیکی به آنان داشته است و مذاکرات کنونی نیز اتفاق تازه ای در میان آنان محسوب نمی شود. دولت سوریه در هفت سال گذشته مذاکرات متعددی با کُردها داشته است. براساس مشاهدات میدانی خود در سوریه ، چه کُردها و چه دولت سوریه در مقاطع مختلفی با همدیگر گفت‌و‌گوهایی انجام داده اند و حتی نقاط و مناطقی را به صورت مشترک اداره کرده اند. این دو حتی اکنون مراودات اقتصادی و بازرگانی بسیاری گسترده ای با یکدیگر دارند و حقوق کارمندان مناطق کُردنشین توسط دولت مرکز پرداخت می شود. با شروع درگیری های سوریه در سال 2011 مناطق کُردنشین این کشور درگیر بحران و درگیری نظامی نشدند و براساس یک قرارداد نانوشته مناطق کُردنشین به اتحاد دموکراتیک(PYD)تحویل داده شد و نیروهای دولت مرکزی از این مناطق عقب نشینی کردند. امروز نیز همپوشانی فراوانی در میان کُردها و دولت سوریه وجود دارد و کُردها از روز اول خود را به عنوان یک بازیگر ضد نظام و ضد دولت مرکزی تعریف نکرده اند. آنان برای ایجاد یک خط سوم در سوریه تلاش کرده اند و در همین راستا برای نوعی عدم تمرکز، خودمدیریتی یا خودمختاری تلاش می کنند. کُردها احتمالا در سوریه آتی به این مهم دست خواهند یافت اما شیوه، حدود و مکانیزم اجرایی آن تاکنون مشخص نیست و این مذاکرات خواهد توانست نقش مهمی در طرح ریزی حدود و ثغور مناطق خودمدیریتی و حیطه نفوذ آنان ایفا کند. این مذاکرات همچنین می تواند آینده مناطق مورد مناقشه همچون استان های دیرالزور و رقه را نیز حل و فصل کند. باید این نکته را در نظر داشت دولت مرکزی نیز هیچ گاه از جانب کُردهای این کشور احساس ناامنی نکرده است و کُردها نیز مذاکره پذیرترین گروه داخلی سوریه محسوب می شوند. پس احتمال به نتیجه رسیدن این مذاکرات و از میان برداشتن موانع وجود دارد.
پیروزی های نظامی ارتش و آینده سیاسی سوریه
اتفاقات و رویدادهای کنونی سوریه نوید بخش شروع و فرآیند جدیدی در سیاستگذاری این کشور خواهند بود. جنگ در سوریه در حال اتمام است و ارتش این کشور با موفقیت بیش از شصت درصد از خاک این کشور را دوباره کنترل کرده است و این استقرار دوباره، امنیت را بهبود می بخشد. اما به باور من به لحاظ سیاسی هنوز زود است در مورد پایان بحران و استقرار وضعیت سیاسی در سوریه سخن بگوییم. زیرا فرآیند سیاسی و ثبات حکمرانی در این کشور بیش از آنکه ناشی از علل و عوامل داخلی باشد به رای و نظر و منافع بازیگران منطقه و فرامنطقه ای بستگی دارد و تا این کشورها نتواند در خصوص آینده سیاسی سوریه به نوعی از اجماع و توافق دست یابند همچنان پازل سیاسی سوریه مبهم و بهم ریخته باقی می ماند. سوریه در داخل نیز نیازمند یک مدل جدید از حکمرانی در پرتو توزیع مجدد قدرت و اجتناب از تمرکز همه جانبه در دمشق است. نظام سیاسی سوریه باید بتواند جوابگوی نیازمندی های جدیدی جامعه سوریه باشد. در غیر این صورت لزوما پیروزی نظامی به معنی حل سیاسی نخواهد بود.
گزارش - افشین غلامی
کد خبر 85665

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha