ساختار اجتماعی ترکیه متشکل از گروه های در هم تنیده سیاسی و فرهنگی است و حضور عامل دین در این ساختار ، به عنوان یکی از عناصر مهم هویت بخش اجتماعی،طی ششصد سال گذشته در برهم کنش فزاینده ای با هویت ملی-ترکی قرار گرفته است.این دو عنصر الف)ملیت به مثابه گرانیگاه ب)دین به عنوان چسب همگرایی اجتماعی توانسته به ایجاد و گسترش دایره فرهنگی و نظام ایدئولوژیک سردمداران ترکیه در منطقه کمک نماید.
«افشین غلامی»جامعه شناس ، در یادداشتی برای کُردپرس به زوایای رفتار سیاسی-اجتماعی 《رجب طیب اردوغان》 رییس جمهور ترکیه در سپهر سیاست در این کشور پرداخته است.ادامه یادداشت را بخوانید:
هر چند در مدرنیته میانی ، بانیان ترکیه نوین تلاش نمودند که عنصر دین به مثابه چسب هویت اجتماعی را کنار بگذارند و به جای آن از ارزش و فضیلت عرفی و قانون و لیبرالیسم به عنوان یکی از مصادیق همگرایی همگام با عنصر هویت ترکی بهره ببرند،اما ته نشین نشدن این دغدغه(یعنی دین) در بستر اجتماعی موجب به وجود آمدن دینامیسم قوی در اوایل سال 2004 تحت عنوان حزب عدالت و توسعه گردید. رجوع مردم ترکیه به دین و حزب عدالت و توسعه که تحت عنوانی اسلامی وارد چرخه سیاسی ترکیه شد،نوعی لزوم تاریخی و نوعی سرخوردگی بخشی از مردم ترکیه به شعارهای سکولاری و لایکی مدیران سیاسی ترکیه بود.حذف امر مقدس بدون آن که زمینه های تاریخی آن مانند مغرب زمین طی پروسه ای فلسفی و جدلی و طی قبول موضوع جدایی دین از سیاست از سوی جامعه شکل بگیرد، منجر به قوی ماندن ریشه های دینی و موضوع سیاست مبتنی بر دین در میان جامعه ترکیه شد.هر چند اتفاقات چهار دهه اخیر و بازگشت دین به سطح سیاست منطقه ای و رفتارهای حاکمان ترکیه نوین با گروه های اجتماعی و سیاسی(از قبیل کُردها) نیز از دلایل تمایل جامعه ترکیه به سمت رویکردهای حزب عدالت و توسعه بود،اما لزوما با وجود عناصر قوی لیبرال دموکراسی و جامعه ای که صد سال است بنا بر این عرف هدایت می شود،می توان گفت بازگشت مردم به سمت دین سیاسی خود حامل نوعی پیام و نوعی سرخوردگی از وضع موجود بود.این بازگشت مردم و اقبال مردمی از حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان،حزب را بر آن داشت تا برای تحکیم جایگاه و افزایش قدرت سیاسی از چند فاکتور بسیار مهم برای ایجاد نظام معنایی خود بهره ببرد.اردوغان و حزب عدالت و توسعه برای ایجاد مشروعیت سیاسی و پذیرفتن حکومت توسط مردم نیاز داشت از 1-استفاده از اسطوره(اسطوره سیادت 500 ساله حکومت عثمانی بر ممالک اسلامی)2-استفاده از هویت ملی(هویت ترکی به عنوان ملتی بزرگ)3-استفاده از عامل هویت ساز(اسلام به عنوان فاکتور همگرایی فراملی)4-ایدئولوژی اردوغانیسم(به عنوان ابزار سلطه)بهره ببرد.از میان این نظام معنایی ساخته شده،یکی از عناصری که توانسته حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان را تبدیل به حاکم بلامنازع ترکیه نماید؛ایدئولوژی اردوغانیسم است.اگر افسانه "والا جایگاهی" عثمانیسم از نظر سردمداران ترکیه کنونی را بخش سورئالیست نظام معنایی اردوغان بدانیم،ایدئولوژی اردوغانیسم مبنایی فلسفی و عقلانی دارد و ایدئولوژی ها هم مانند افسانه ها همبستگی اجتماعی را تضمین می کند؛همبستگی اجتماعی که اردوغان از سال 2003 تا سال 2011 سعی کرد با تبدیل کردن خود به یک کاریزمای سیاسی در ترکیه به وجود آورد.این ساختن کاریزما که با کمک انقیاد سیستم حزبی توسط اردوغان رغم خورد نوعی سیاست توجیه نظم و سلطه سیاسی از طریق القای ارزش ها و عقاید خود به جامعه را موجب گردید و نبض سه قوه حاکم بر ترکیه را در دست خود گرفت.اردوغان پس از سال 2011 و بعد از شروع جنگ سوریه با چرخش پارادایمی از تئوری کم کردن تقابل در داخل و بیرون، سیاست رویکرد تهاجمی را برگزید و با استفاده از مهمترین ابزار سلطه(فضای تصلب)سعی نمود،ایدئولوژی اردوغانیسم را گسترش دهد که کارایی این نوع بینش را ما در ماجرای کودتای اواسط سال 2015 و دستگیری هزاران نفر از مخالفان او را می بینیم.
خصیصه دولتی که اردوغان به وجود آورده در بود و یا نبود نظارت و مهار اوضاع نیست بلکه کاربست ابزارهای مهار اوضاع و نظارت به نفع خود است و وی از این کاربست توانسته جناح های سیاسی داخلی را یا تخطئه کند و یا با زور و تطمیع ساکت نماید.در سیاست خارجی هم اردوغان سعی می کند بر مبنای «نظریه تعیین کنندگی»عملکرد خود را بر پایه پیرامون سیاسی بداند و در جهت کسب بیشترین دستاورد، یارگزینی خود را نه تابع ایدالیسم سیاسی بلکه تابع منفعت و واقعگرایی سیاسی ببیند.
نظر شما