یکی از انتقاداتی که از بدو شروع فعالیت حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور مطرح شد، ظهور مجموعه افراد جدیدالخلقه در حوزه مدیریت بود که نه تنها سوابق مدیریتی آنچنانی در کارنامه های خود نداشتند، بلکه از لحاظ تخصصی و دانشی نیز در فقر دانشی به سر می بردند. این چالش در استان کردستان با وخامت بالاتری قابل شناسایی است به طوری که بجای اینکه شاهد انتصاب لایقان و شایستگان ستادی های انتخاباتی و حتی طیف های غیرجناحی باشیم، شاهد عروج دسته ای از مدیران جدیدالخلقه بودیم که بی تردید می توان از آنان با عنوان معجزات رئیس جمهور یاد کرد. (در اینجا جا دارد که اشاره شود این امر در دوره های رئیس جمهور سابق نیز قابل نمود بود و تفاوتی که در اینجا وجود دارد که مورد بحث است.)
اشاره به مصادیق این معجزات به جای خود، اما آنچه که در اینجا مطرح است این است که چگونه افرادی که تمام ترقی (از باب کسب قدرت و ثروت) خود را از سرچشمه های انتخاباتی آقای روحانی سیراب کرده اند اکنون این چنین متمردانه دست به گل آلود کردن چشمه های خود بر می دارند!
واقعیت امر این است که پیوستن کنشگران سیاسی در دستگاه انتخاباتی کشور نه براساس رویه های سیاسی بلکه براساس نتیجه بخشی و رای آوری کاندیداهای مدنظر صورت می پذیرد. بدین معنی که نوعی انتفاع خواهی پساانتخاباتی فردگرایانه در درون تصمیمات افراد برای پیوستن به کمپین های انتخاباتی دیده می شود. پر روشن است که افرادی که صرفا بنا بر اصل موفقیت در انتخابات در پشت دکتر روحانی ظاهر شدند، با اتمام دوره ریاست رئیس جمهور درصدد عبور از ایشان و ظهور در پشت شخص جایگزینی بر می آیند.
اسئوال این است که تا پایان دوره ریاست جمهوری فعلی مدت زمان قابل توجهی باقی مانده است و استارت پروژه عبور به نظر زود می رسد. به این معنی که فعلا قطار اعتدال برای واگن نشینان آن می تواند مسیر بیشتری را طی نماید.
در جواب این موضوع باید عنوان شود در صورتی که این حلقه از افراد فرصت طلب بخواهند به حیات سیاسی خود ادامه دهند و در دوره های انتخابات باز نیز خود را به عنوان مطالبه گر! و نماینده بدنه پیگیری کننده خواسته ها مردم معرفی نمایند لازم است ابتدا از موضع قدرت و صدارتی که برآن فائق هستند خارج و خود را به عنوان منتقد معرفی نمایند. در نتیجه این عده نان به نرخ روز خور که در ایام انتخابات از بهر کسب نظر رئیس جمهور آتی، آنچان سینه چاکانه نگار بنفش بر سرو پیشانی خود می نگاشتند در انتخابات آتی به سادگی برایشان مقدور نخواهد بود که بار دیگر پرچم مطالبه گری آن هم از نوع رفرم را به دست گیرند. در نتیجه با گامی متقدمانه دست به پاک کردن داغ بنفش رنگ از سر و پیشانی خود بر می آیند.
حال این تناقضات را چگونه می توان درک کرد! افرادی که بی آنکه لایق باشند سکان مدیریت را در دست گرفتند. سال ها بی آنکه بخواهند یا بتوانند تغییری ایجاد نمایند به مدیریت ادامه دادند. در عین حالی که به مدیریت خود ادامه می دهند، به رئیس جمهوری که پرو بالشان را گرفت هجوم می آورند و او را مورد تخریب خود قرار می دهند، ژست مطالبه گری و منتقدانه می گیرند در حالی که خود در قدرت هستند! به راستی که کلید روحانی به سان عصای موسی معجزه کرد و چه افرادی را برای اثبات اعجازش به معرکه وارد کرد، افرادی که حتی به موسی هم رحم نمی کنند!
نظر شما