ترکیه می گوید به زودی منبج را می گیریم، ائتلاف تحت رهبری کردها که کنترل شهر را در دست دارد، از دولت سوریه خواسته با گسیل ارتش خود مانع هجوم ترک ها شود. سوریه می گوید وارد شهر شده و پس از چند سال پرچم عربی کشور را در آن برافراشته ایم.
ائتلاف بین اامللی ضد داعش که از آسمان اوضاع را زیر نظر دارد، با تکذیب ادعای دمشق می گوید در وضعیت شهر تغییری به وجود نیامده است.
بیانیه ائتلاف البته حاوی هشداری نرم و غیرمستقیم برای عدم تعرض به منبج هم هست.
تصویر فوق صرفاً بیانگر منازعه بر سر یک شهر سوق الجیشی نیست، بلکه تابلویی کوچک از صلح غیر عادلانه ای است که نظام فعلی خاورمیانه بر آن بنیاد نهاده شد.
صلحی که به تعبیر دیوید فرامکین همه صلح ها را به باد داد. چه تقصیر تاریخی در کلیت نظام خاورمیانه وجود دارد که محصول مداخلات استعماری و منازعات قدرت میان قدرت های اروپایی وقت است.
ستمگرانه و مبتنی بر عدالت نبودن صلح ورسای که به نوعی خاورمیانه کنونی را شکل داد، فقط به خاطر این نیست که کردها به عنوان بازندگان آن تا قام قیامت احساس غبن کنند، بلکه به این دلیل هم هست که کشورهای پیروز، کشورهای تازه تأسیس خاورمیانه را به پذیرش قراردادهای الزام آور برای محافظت از حقوق اقلیت ها ناچار نساختند.
به دشواری می شود در خاورمیانه یک کشور همگن نژادی و زبانی ساخت، اما می توان مانند لبنان از رهگذر نوعی دمکراسی توافقی از حقوق سیاسی اقلیت ها محافظت کرد.
موقعیت کنونی منبج یادآور موقعیت شکننده و ماهیت ناعادلانه نظام خاورمیانه ای است. کردها از هر فرصتی برای بازاندیشی در آن می کوشند، ترک ها می خواهند از قوام ابدی و همیشگی آن مطمئن باشند، عرب ها هم گویی فعلاً کارها و اولویت های دیگری دارند.
اگر روان شناسی جمعی ترک ها از سندرم جنگ جهانی اول و بیم اشغال و تجزیه کشور در رنج است، کردها را هم شبح خیانت های ژئوپولتیک و فوبیای 1975 می ترساند.
برای روح عربی هم یحتمل چیزی از بی صاحب بودن آسمان کشورهایشان و قدر قدرتی نیروی هوایی اسرائیل و آمریکا در آن، رنج آورتر و تحقیر کننده تر نباشد.
اینها ویژگی های ژئوپولتیک نظام خاورمیانه ای و مختصات روان شناختی ساکنان آن است. نظامی که بنیان هایش به گونه ای است که حتی قدرتمندترین واحدهای آن مانند اسرائیل و ترکیه، هیچگاه یک شب هم نمی توانند خواب آسوده و آرام داشته باشند.
مرزکشی ها و خط کشی های استعماری مبتنی بر منطق قدرت نمی توانند اخلاقی باشند، اما به مثابه واقعیت های موجود، محترم و عقلانی هستند. بازاندیشی در نظم کنونی به معنی شکستن ساختارهای آن نیست، بلکه مراد عادلانه تر کردن و دمکراتیک نمودن آنها است.
اگر روند تسویه سیاسی در سوریه به گونه ای شود که یکی از گروه های قومی و مذهبی مغبون شود و یا احساس ناکامی نماید، این صلح درازمدت و پایدار نخواهد بود.
ائتلاف بین المللی ضد داعش دوبار به کردها بدهکار است: بار اول برای جنگ علیه داعش و تأمین امنیت اروپا و بار دوم به خاطر عدم کاربست اصول ویلسون در عثمانی و رهاکردن کردها بدون حق تعیین سرنوشت در کشورهای جدید عراق و سوریه و ترکیه بی هیچ تضمین سیاسی.
تازه اگر پیشتر نرویم و از یک حق تاریخی دیگر کردها بر گردن غربی ها سخن نگوییم: درست پانصد سال قبل که اروپا در آغاز رنسانس و انکشاف و شکوفایی علمی و تمدنی بود که آن را به امروز رساند، سرزمین های کردنشین خاورمیانه به محل جنگ های طولانی و ویرانگر دو امپراطوری و عثمانی تبدیل شد.
این جنگ البته همانقدر که برای کردها مایه ادبار و تیره روزی بود و مانع از بلوغ تکاملی قومی آنها و مآلاً رسیدن به وحدت ملی بود، برای اروپائیان تازه از خواب قرون وسطی بیدار شده، " دمی مسیحایی " بود که از مشرق زمین می آمد:
چە رقیب دیرینه و مهاجمشان، امپراطوری عثمانی را که شرق قاره سبز را درنوردیده و در مرکز آن ترکتازی می کرد، مهار نمود و به خود مشغول می ساخت.
بیشتر بخوانید:
کردها و عرب ها علیه ترکیه / بیستون عباسی
نظر شما