چند رویداد در روزهای گذشته نشان داد موقعیت «اسد» در سوریه و میدان جنگ روبه بهبودی و موقعیت ترکیه روبه ضعف است:
- توئیت ترامپ مبنی بر عقبنشینی نیروهای آمریکایی از سوریه؛
- اعلام بازگشایی سفارت امارات، بحرین و ... در دمشق و تلاش برای بازگشت سوریه به اتحادیه عرب؛
ـ موافقت احتمالی کردها با ورود ارتش سوریه به منبج.
این رویدادها تا حد زیادی از پیروزی روسیه و ایران نیز حکایت دارد. ظاهراً بازگشایی سفارت امارات در دمشق و اعلام آمادگی دیگر کشورهای عربی برای برقراری روابط سیاسی با سوریه، همزمان شده است با اعلام آتشبس در یمن و عقبنشینی نیروهای حوثی از بندر الحدیده. مجموع این رویدادها به علاوه تغییرات داخلی عربستان نشان میدهد که باید منتظر تحولات جدی و جدیدی در وضعیت سیاسی و آرایش نیروهای متخاصم در داخل سوریه و منطقه بود. احتمالاً عربستان، امارات، مصر و بحرین از ترس گسترش نفوذ ترکیه و قطر و روحیه سوداگرانه ترامپ بهتدریج به روسیه و ایران نزدیک شوند. بازگشایی سفارت امارات در دمشق، تأکید بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و سخن گفتن از بازگشت سوریه به اتحادیه عرب نشانههای روشنی از تغییر سیاستهای منطقهای ائتلافی دارد که بر برکناری اسد و حمله نظامی آمریکا به ایران پافشاری داشت.
بدون تردید، مجموعهای از سیاستهای جاهطلبانه اردوغان در ایجاد دگرگونی در مواضع عربستان و امارات نسبت به وضعیت فعلی و آینده سوریه تأثیر اصلی داشته است:
- اردوغان به اتکای قرائت اخوانی از دین، خود را سلطان و رهبر جهان اسلام میداند و بر احیای خلافت عثمانی تأکید میورزد؛
- بخش عمدهای از سیاست خارجی ترکیه، معطوف به سرکوب کردها در ترکیه و سوریه است، این امر که به طور مستقیم به تقویت موقعیت دولت سوریه میانجامد با سیاست اعلامی ترکیه مبنی بر سرنگونی اسد سازگاری ندارد. ترکیه در همین راستا و برای سلطه بر مناطقی از شرق فرات، آمریکا را متقاعد به خروج از سوریه نیز کرد تا با فراغ بال بیشتر بتواند نیروهای نظامی خویش را در این مناطق مستقر سازد؛ استقرار نیروهای ترکیه در خاک سوریه، در کوتاهمدت، قدرت چانهزنی و نقش ترکیه را در تعیین آینده سوریه افزایش میدهد، برای فعالیت سیاسی و نظامی کردها و نقش آنها در آینده سوریه، مشکلات جدی ایجاد میکند و در بلندمدت تمامیت ارضی سوریه را به خطر میاندازد؛
- ترکیه به کمک قطر در طول سالهای گذشته توانسته است بخش مهمی از نیروهای عرب مخالف دولت سوریه را که با عربستان همدلی داشته و تحت حمایت این کشور بودند، جذب کند و آنها را از عربستان دور سازد. در جریان ترور «خاشقچی» نیز به همین گونه عمل کرد بهگونهای که موقعیت عربستان در نظام بینالمللی به شدت تضعیف گشت و بحرانی عمیق هم در داخل و هم در خارج برای این کشور بهوجود آورد.
مجموعه این عوامل موجب شده است نوعی ائتلاف نانوشته علیه ترکیه در منطقه شکل بگیرد و از تهاجم به شرق فرات - فعلاً - صرفنظر کند. ترکیه در این میدان، ابزارهای زیادی برای اعمال و پیشبرد نفوذ خود در منطقه در اختیار ندارد:
- تنها راهی که اکنون در پیش روی دارد این است که به غرب متمایل شود و حمایت آنها را بهدست آورد یا اگر در این زمینه موفق نشود از اهرم مهاجران برای رسیدن به هدف خویش بهره بگیرد. سابقه نقض حقوق بشر، برخوردهای تمامیتخواهانه و خشونتآمیز با کردها و نمایندگان آنها در مجلس، سیاستهای چندگانه ترکیه در سالهای اخیر در سوریه که نزدیکی به روسیه را به همراه داشته و ... به احتمال قوی موجب ناکامی ترکیه در جلب اعتماد اروپا خواهد شد.
- ترکیه در رابطه با ایران میتواند از اهرم همراهی یا عدم همراهی با تحریمهای آمریکا و مخالفت با سیاستهای منطقهای عربستان بهره بگیرد. با توجه به فروش گاز ایران به ترکیه که اتفاقاً قیمت ارزانی نیز دارد، صادرات گسترده به ایران و گردشگران ایرانی، همراهی با تحریم امریکا به نفع ترکیه نیست. بازگشایی سفارت امارات در دمشق و تحولاتی که در یمن در جریان است احتمالاً تمایل ایران به پیوستن به ائتلاف ترکیه - قطر را کاهش و جذابیت خود را از دست میدهد.
با این اوصاف و اگر اوضاع بر همین منوال پیش برود بازنده اصلی تحولات اخیر منطقه، ترکیه خواهد بود.
نظر شما