کردپرس- فرم، ساختار و کالبد اساساً با تصورات ذهنی و روح و روان مردم در ارتباط است و تأثیر متقابلی از هم می گیرند و بر هم می گذارند، رابطه متقابل و تأثیرکیفیت طراحی شهری بر کیفیت زندگی ساکنین شهرها بسیارمهم است و اگر بناست طراحی شهری مفید واقع گردد باید قادر باشد تا از راه اعتلاء کیفیت محیط کالبدی به اعتلاء کیفیت زندگی انسان یاری نماید.
وجودمصالح غیرمقاوم بکار رفته در محیط شهری و چندین بار جایگزینی یا تعویض آن با مصالح کم دوام دیگر بر آسایش بصری شهروندان وحتی روح وروان آنها تاثیرمنفی می گذارد،آسایش بصری از عواملی است که در ایجاد منظر شهری مناسب باید به آن توجه کنیم. از مولفههای آسایش بصری میتوان به رنگ، روشنایی، کیفیت محیطی، و …اشاره کرد که کاربرد نامطلوب رنگها و کمبود روشنایی دربرخی مسیرهای فرعی شهر، عدم توجه به ساخت المان های بومی، بی کیفیت بودن آسفالت معابر، عدم استفاده ازمصالح بادوام همچون سنگ فرش ها، جداول دورباغچه ها، جداول بتنی و آب شدن آنها موجب آلودگی نمایی، رنگ، نور و..در محیطهای شهری شده که القا کنندهی بینظمی، فشار روانی، بی تناسبی و سیطره مادیت و کمیت بر زندگی انسان شده است.
علت اینکه سیمای ما القاکنندهی آرامش و بهرهبرداری صحیح از فضا نیست به دلیل عدم توجه برنامهریزان و مدیران شهری بوده که هنوز برنامه مدونی برای آن تهیه نکردهاند. امروزه شهرها مانند شرکت ها با هم به رقابت میپردازند: تلاش برای زیباتر شدن، کارآمد بودن و ارائه هویتی با ارزش؛ چرا که در این صورت قادر خواهند بود توجه لازم برای جذب گردشگر و بازار سرمایه و استعداد را به خود اختصاص دهند.
به همین دلیل امروزه رشد و توسعه “کیفیت زندگی شهری” و نگاه “انسان مدارانه” مورد توجه متولیان امور شهری قرار گرفته است.
کیفیت، مفهومی چند وجهی است که از طریق “واقعیت فیزیکی موجود” مانند “زیبایی محیط و اجزای آن” و “پاسخگویی به نیاز انسان ها”، درذهن و روان آدمی شکل می گیرد و تبدیل به تجربه ای مطلوب و خوشایند میگردد.
“کیفیت فضای شهری” یعنی: “ترکیب بندی فضاهای باز و بسته”، به گونهای که از نظر “عملکرد و زیبایی”، رضایت بخش باشد. فضاهای شهری امروزی فقط به مسیر عبور و مرور تبدیل شده اند و کمتر در ابعاد اجتماعی پاسخگوی نیازهای انسان امروزیاند.
در حال حاضر، رانندگی به سرگرمی اصلی مردم تبدیل شده و پیاده روی یک هنر فراموش شده است.
مشکل اساسی فضاهای شهری امروز این است که در عرصههای وسیع و پیچیده به آسانی نمیتوان با محیط شهر “روابط حسی مطلوب و دلپذیر” برقرارکرد. هنوز در بسیاری از فضاهای شهری، به روابط و نیازهای انسانی توجه نشده و برای “حضور و استفاده مردم از فضاهای عمومی”، امکانات مفید و با کیفیت، بسیار محدود و ناچیز است. بنابراین قبل از هرگونه مداخله در سطوح شهری، باید اهداف شکلگیری و جایگاه پروژههای شهری تعریف شود و شاخصههای بصری ادراک محیط و کیفیت فضایی مورد بازشناسی قرار گیرد، واقعیتی که تاکنون به درستی درک نشده این است که در تجهیز فضاهای عمومی و ارتقای کیفیت محیط، هیچ اقدام مؤثر و هوشمندانهای صورت نمی گیرد. مگر اینکه بر مبنای شناخت واقعیت باشد.
شعار زیبای “شهر ما، خانه ما” هنگامی عینیت می‏یابد که شهروند، تاثیرات آن را در محیط مشاهده نماید.به عبارت دیگر، روابطی آشکار در عملکرد سازمان ها و مدیران شهری با زندگی شهروندان نمود پیدا کند.
نظر شما