به گزارش خبرگزاری کردپرس، اخیراً نیز اعلام شده است که نسخه اصلی و فارسی رمان بهروز بوچانی قرار است در ایران منتشر و در اختیار علاقه مندان قرار گیرد.
ریما محمدزاده، منتقد ادبی در قالب یک یادداشت به این موضوع نگاهی انداخته است که در پی می آید:
خبر آمده که قرار است نسخه فارسی «هیچ دوستی جز کوهها: نوشتهای از زندان مانوس» بهروز بوچانی منتشر شود. «چشمه» اعلام کرده که بوچانی نویسنده پناهجوی ایرانی در جزیره مانوسِ گینه نو نسخه فارسی رمانش را به این نشر سپرده است؛ یعنی رمانی که ترجمه انگلیسیاش او را به شهرتی منحصربهفرد رسانده حالا در وطن خودش هم منتشر خواهد شد. این رمان برگرفته از تجربه پنج سال زیست بوچانی است. ناشر اظهار امیدواری کرده است که در آیندهای بسیار نزدیک رمان را منتشر کند.
درباره ایلامیِ در مانوس
بوچانی که چندی پیش به خاطر نوشتن رمان «هیچ دوستی جز کوهها: نوشتههایی از زندان مانوس» برنده جایزه مهم ادبی ویکتوریا استرالیا شده بود، این رمان را که روی واتساَپ نوشته و بعد برای ترجمه به دوستش امید توفیقیان داده بود به ناشر سپرد. ترجمه رمان او که باعث شد هم جایزه معتبر ویکتوریای استرالیا را ببرد، هم بیش از پیش به چهرهای معترض علیه سیاستهای هولناک دولت استرالیا علیه پناهجویان غیر قانونی تبدیل شود، فروش فوقالعادهای در جهان انگلیسیزبان پیدا کرد؛ هر چند او اجازه پیدا نکرد در مراسم مختلفی که برای این کتاب برگزار شد، حضور پیدا کند. بوچانی متولد ایلام است. روزنامهنگار که پنج سال پیش با قایق از اندونزی به سمت استرالیا مهاجرت کرد و به دست گارد ساحلی به جزیره هولناک مانوس برده شد؛ جایی که عملا یک زندان تمامعیار است. بوچانی در گفتوگوهای متعددش ازجمله با گاردین از شرایط وحشتناک زندگی در مانوس گفته است. هر چند او هنوز هم محصور این جزیره و از طریق موبایل با جهان خارج در ارتباط است. او رمان را تکهتکه برای دوستش ارسال میکرده و او نیز بعد با ترجمه به انگلیسی توانسته منتشرش کند.
از این ایلامی، تا آن ایلامی
انتشار خبرِ نسخه فارسی رمان بوچانی واکنشهای مختلفی در پی داشت. اکثر واکنشها به ابراز خوشحالی ختم میشد؛ اما در این میان یوسف علیخانی، نویسنده، واکنش متفاوتی از خود نشان داد. او از یک نویسنده و شاعر ایلامیِ دیگر گفت و آرزو کرد که «کاش نشر چشمه سراغ حسین شکربیگی هم برود»! علیخانی در صفحهاش نوشت: «این روزها همهمون مشتاق هستیم رمان بهروز بوچانی دربیاید و عشق کنیم که رمان یک هموطن ایلامیمان را خواندیم که از کشور گریخته و حالا در جزیرهای در گینه نو زندانی است و رمانش را همانجا نوشته و برنده گرانترین جایزه استرالیا هم شده است؛ اما از صبح سردرد گرفتم از بس به این فکر کردم که چند نفر شعرها و داستانهای حسین شکربیگی نویسنده و شاعر ایلامی را خواندهاند؟ اصلا او را میشناسید؟» علیخانی در ادامه یکی از شعرهای شکربیگی را منتشر کرد: «...سگ شو و/ بو بکش و/ پیدام کن/ با خونی که از من رفته/ نمیتوانم زیاد دور شده باشم/ شاید گوشهای افتادهام/ و منتظرم/ تا همه چیز/ همه چیز برگردد/ حتی چهره‎ی تو/ که از ورای پردهی اشکی که در چشمم حلقه بسته/ تار/ و دور است.
درباره ایلامیِ در ایلام
شکربیگی متولد سال ۱۳۵۴ ساکن ایلام است و فعالیت ادبیاش را با سرودن شعر در سال ۱۳۷۳ آغاز کرده و حدود ١٠ سال است که به صورت جدی در زمینه داستان هم فعالیت دارد. او مجموعه شعر «نیمی از صورتت را عاشقم» را سال ۱۳۸۳ منتشر کرد كه نامزد نهایی کتاب سال شعر جوان و نامزد نهایی جایزه سال شعر جوان در لرستان شد. شکربیگی همچنين سه مجموعه شعر اینترنتی منتشر كرده و مجموعههای دیگری را در دست چاپ دارد. نگارش رمان «چامانس» كه در جایزه ادبی والس جزو ١٠ برگزیده نهایی این جایزه شد، نگارش رمان «انجمن قوها»، نگارش رمان «دریغهای یک سیاح»، نگارش داستان بلند «جنگ بود دیگر» که برگزیده جایزه صلح در کشور افغانستان شد از فعالیتهاي شكربيگي در زمینه داستان است. او شعری به نام «آیا مرگ از تو آدم خوشبختتری میسازد؟» دارد که اینطور تمام میشود: «در همین ایلام/ دیوار هست/ که با خونِ پاشیده بر آن/ باید بایستد وسط موزهی لوور/ و نشان دهد/ جای چاقوهایی را که خورده است!/ و نشان دهد/ جای گلولهی خلاص را!/ و نشان دهد چگونه بعد از مرگ هنوز هم زنده است/ که خون/ زیر آوار بهمن نمیماند/ اصلا/ قلب، کبریتیست که خیس نمیخورد!»
حالا اگر دوست داشتید، سراغِ نویسنده ایلامیِ در ایلام را هم بگیرید؛ البته حواستان باشد که او چهرهای مسیحوار ندارد!
نظر شما