توسعه در لغت به معنای ترقی و قدرتمند شدن ویا حتی بزرگ شدن می باشد. توسعه یکی از اهداف بنیادی و اصلی هر دولت و جامعه ای محسوب میشود و دولت ها تلاش می کنند با برنامه ریزی های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت جهت گیری های توسعه ای را در مسائل مختلف تدوین کنند. چرا که ارزیابی میزان پیشرفت کشورها بدون در نظر گرفتن مقدار توسعه در شاخصه های گوناگون امکان پذیر نیست.
در هر دولت بنابر فقدان یا کمبود هر کدام از نیاز های اولیه جامعه، برای برطرف و بهبود آن تلاش می شود. برای مثال وقتی بیکاری و نبود شغل مناسب به مثابه معضلی موجود است، دولت باید برای رفع این مشکل اقدام کند، وقتی فاصله طبقاتی بسیار پر رنگ است، دولت باید از شیوه های مختلف و سیاست های موثر برای ایجاد برابری طبقاتی و بهبود گروهای آسیب پذیر تلاش کند، همینگونه هم اگر در جامعه ای تفاوت جنسیتی حاد به چشم آید باید با تجدید نظر در برخی سیاست های کلان و فرهنگ سازی برای حل این مسئله اقدام کند. چرا که عدم استفاده از بخش عظیمی از نیروهای اجتماعی در پروژه های توسعه ای می تواند برای کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه زیانبار باشد.
در بعضی از کشور های پیشرفته دنیا از پتانسیل زنان در بهبود روند توسعه تا حدودی بهره گرفته اند و همین مسئله در بهتر شدن شاخصه های دیگر زندگی شهری که خواست جهان مدرن است موثر واقع شده است. حضور زنان در عرصه توسعه در شاخصه های همچون تولید سرانه ملی، عدالت اجتماعی و بهبود فاصله طبقاتی اثر گذار بوده است. که امروزه این اثر گذاری در مقایسه کشورهای توسعه یافته که به پتانسیل زنان تحصیل کرده در پروژه های توسعه ای توجه نموده و کشورهای در حال توسعه که هنوز معضل جنسیتی را در مسئله مدیریت حل نکرده اند، قابل مشاهده می باشد.
لذا می توان گفت توسعه موثر بدون حضور زنان تقریبا ناممکن است چرا که در دنیای امروزی که زنان از شکل سنتی خارج شده و به دنیای مدرن پای گذاشته اند و با تحصیلات عالی توان ایفای نقش در زندگی شهری را کسب کرده اند، برای اثرگذاری مثبت در محیط زندگی خود آماده هستند و عدم به کارگیری آنها علاوه بر حذف بخش عظیمی از نیروی انسانی ممکن است چالش های همچون ایجاد جنبش های حول محور جنسیت و به تبع آن معضلات ریز و درشت دیگری را ایجاد کند که بی تردید هزینه های اضافی را به دولت های در حال توسعه تحمیل کند.
نقش زنان در توسعه در گذشته کم و محدود بوده است. اما ظرف چند سال اخیر اوضاع بهتر شده است، این حضور فعالانه بی تردید در آینده اثر مثبت خود بر روند توسعه را نشان خواهد داد. زنان متخصص در سطوح مختلف مدیریتی می توانند با ایفای نقش موثر، روند توسعه را شتاب بخشیده و زمینه را برای شکوفایی استعداد دیگران نیز فراهم کنند. چرا که مدیریت موفق زنان بدون تردید راه گشای حضور گسترده تر آنان می باشد.
گرچه حضور زنان در عرصه مدیریتی در کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه با مقاومت های از جانب جامعه مرد سالار همراه است و بخش سنتی جامعه گاها با سنگ اندازی های قانونی و فرا قانونی، سعی بر حذف نیمی از نیروی انسانی دارند، اما با فرهنگ سازی و نگاه توسعه گرایانه در کنار تدوین قوانین حمایتی می توان این معضلات را به مرور از پیش روی برداشت.
در کل می توان گفت بدون حضور زنان در عرصه، هیچ پروژه توسعه ای موفق نخواهد بود؛ چرا که حذف گروه وسیعی از نیروهای انسانی که امروزه متخصص هم محسوب می شوند فرصت عالی برای دولت هاست و در صورت عدم استفاده از این فرصت، بی شک روند توسعه کند خواهد شد و ناامیدی و یاس نیز به جامعه سرایت می کند. چون عدم اعتماد و به کار گیری متخصصان زن علاوه بر پیامدهای اقتصادی و فرهنگی می تواند آبستن بی اعتمادی و بی اعتنایی و نهایتا سرخوردگی شده که از نظر روانی جامعه را درگیر خود خواهد کرد.
در نهایت می توان گفت؛ زنان تحصیلکرده و جوان در کشورهای توسعه یافته با برنامه ریزی دقیق می توانند، ضرب آهنگ توسعه را تسریع کند. پروژه های توسعه ای که با در نظر گرفتن پتانسیل زنان متخصص آماده می شوند از راه های کم هزینه ی کشورهای توسعه نیافته برای رشد در زمینه های مختلف می باشد.
نظر شما