گرچه سیاست گذاران رسمی کماکان با مواضعی مبنی بر عدم مذاکره در شرایط فعلی تقریبا تکلیف را روشن کرده اند اما دیپلماسی در هیچ زمانی متوقف نخواهد شد، دیپلماسی حتی در شرایط جنگ نیز امکان پذیر است. چرا که طرف های درگیر تلاش می کنند از راه های ممکن از گسترش و طولانی شدن جنگ جلوگیری کنند یا از طریق دیپلماسی کارآمد از اجماع بین المللی و منطقه ای طرف درگیر جلوگیری کرده و برای دوران پسا جنگ و شناسایی متجاوز دست برتر داشته باشند، البته ممکن است در شرایط بسته شدن باب مذاکره آشکار، دولت ها از دیپلماسی پنهان برای رایزنی استفاده کنند.
در این یاداشت تلاش می شود به واژه « سازش» به عنوان یکی از راه های آسان رسیدن به صلح در فرهنگ سیاسی ایرانیان و به ویژه نخبگان سیاسی بپردازیم.
«سازش» یکی از راه های ساده دیپلماسی برای حل مناقشه های سیاسی است. از « سازش» به عنوان روشی غیر رسمی، منعطف و دوستانه برای مذاکره نام می برند. «سازش» دوستانه و کم هزینه است و معمولا به صورت پنهانی و با واسطه طرف ثالث آغاز می شود و در صورت نتیجه بخش بودن رسانه ای خواهد شد. «سازش» به معنای بازنده بودن، باج دادن و یا عقب نشینی نیست بلکه راهی سهل و بدون هزینه جهت ایجاد صلح است. لازمه ایجاد «سازش» وجود راه های ارتباطی موثر می باشد که با ارسال سیگنال های مثبت از جانب یکی از طرفین ایجاد می شود. لذا زمانی احتمال «سازش» وجود دارد که هنوز طرف های خصم وارد درگیری نظامی نشده اند یا حداقل سطح درگیری چنان گسترش نیافته است که امکان واسطه گری کشور های ثالث برای ایجاد "صلح و سازش" سلب شده باشد. بنابراین در "سازش" امکان بده - بستان برابر امکان پذیر است، چرا که هنوز طرفین در سطح متعادلی قرار دارند.
در فرهنگ حاکم بر نخبگان سیاسی ایران به صورت تاریخی اصطلاح «سازش» دارای بار معنایی منفی بوده، به طوریکه بازیگران و جریان های سیاسی در بزنگاه های تاریخ برای تسویه حساب های سیاسی علیه رقبا یا دادن انگ غیر خودی و ضد وطنی از واژه «سازشکار» به کرات استفاده کرده اند. «سازشکار» به معنای نه دوست دار صلح و امنیت بلکه به معنای وادادگی، سرشکستگی و عقب نشینی تعبیر می شود؛ طبیعتا طرفداران و حاملان تفکر «سازشکارانه» نه وطن دوست و طرفداران صلح بلکه ضد وطن و مخل امنیت ملی شناخته می شوند.
با نگاهی گذار به تاریخ معاصر ایران و مطالعه مواضع بازیگران موثر سیاسی در مواجه با تهدید های برون مرزی و گاها تحولات سریع داخلی، به راحتی می توان به جایگاه نازل، محدود طرفداران "سازش" پی برد. نخبگان سیاسی طرفداران " سازش" هیچگاه نتوانسته اند به عنوان گروهی با دغدغه های تلاش برای صلح و توسعه و دوری از تحمیل هزینه های شدید به کشور، جایگاهی داشته باشند. چرایی دارا بودن بار منفی واژه "سازش" در عرصه دیپلماسی ایران می تواند توسط محققان مورد واکاوی قرار گیرد. چرا که هزینه های تعبیر از این واژه در تاریخ معاصر بسیار زیاد بوده و معمولا پس از مورد نکوهش قرار گرفتن " سازش کاران" در مقطع دیگر و با عدم تعادل در بازی قدرت یا در شرایط نابرابر و با تقبل هزینه های بسیار بیشتر همان "سازش" صورت گرفته است.
در واقع «سازش» به عنوان ابتکاری کم هزینه و ساده برای حل مناقشات سیاسی چنان به تابوی بدل می شود که حامیان اندک آن از جانب جریان موثر و اصلی حاکم بر مذاکره به شدت نکوهش می شوند و بعدا پس از رادیکالیزه تر شدن فضا علیه منافع ملی و القای صلح ناپذیر یا ضد «صلح و سازش» بودن نظام در محافل بین المللی توسط طرف های خصم، آنگاه پذیرش «سازش» با هزینه بسیار بالا مورد توجه بخش معتدل تر نیروهای موثر در سیاست خارجه می شود.
در شرایط فعلی که تنش سیاسی بین کشورمان و ایالات متحد تشدید شده است، بهتر است سیاست مداران حوزه دیپلماسی علاوه بر ایستادگی و استقامت در برابر زیادخواهی های طرف خصم؛ راه های گفتگو و سازش را باز بگذارند و با القای معنای واقعی «سازش» در عرصه روابط بین الملل، زمینه های لازم را برای اقناع افکار عمومی جهت سناریو های متفاوت در آینده اماده کنند.
چرا که تجربه نشان داده است، باب مذاکره حتی در شرایط جنگی نیز بسته نخواهد شد و در نهایت کشورهای درگیر نزاع برای پایان دادن به اختلافات نیازمند گفتگو و حل مشکلات از طریق راه حال های سیاسی هستند.
*دانش آموخته علوم سیاسی
نظر شما