این که اساسا چرا و چگونه بساط این تفکر در بستر انتخابات و رفراندوم گسترده شد، واضح و مبرهن است ، اما اینکه قبح موضوع چنان در نظر دلالان انتخاباتی و مردم بی اعتبار و کم اهمیت شده که علنا و در انظار عمومی، بی هیچ واهمه ی شرعی، عرفی و اجتماعی در قبال دریافت وجه رای مردم را می خرند ، حداقل در تاریخ چهل و چند ساله عمر انقلاب پدیده ای نادر و کاملا امروزیست.
این که چرا مردم به این تنزل رفتاری روی آورده و شاهد شیوع گسترده آن به قشر بزرگی از افراد جامعه هستیم میتواند دلایل زیر باشد؛
۱- مشکلات اقتصادی شدید و تورم بی سابقه و به عبارتی غیرقابل تحمل که چنان بار مالی سنگینی را بر اقشار جامعه وارد کرده که فرد به خاطر تامین مایحتاج حداقل یک روز زندگی هم که شده حاضر به واگذاری تفکر و عقیده خود میشود.
۲- عدم کفایت و صداقت نمایندگان در دوره های قبل و اساسا تقلیل و کاهش اعتماد مردم به نمایندگان خود که به این تفکر منتهی شده که چه رای بدهند و چه رای ندهند، چه رای بفروشند و چه در ارزش نهادن به تفکرشان اصرار ورزند، در نتیجه و ماحصل کار تاثیری در بهبود شهر نخواهد داشت.
۳- سوء استفاده برخی افراد و دلالان از شرایط ناهنجار اقتصادی و مالی مردم که با تبلیغات سوء و گاها سفسطه بازیهای سیاسی، مردم را به این مسیر هدایت میکنند که در کارزار سیاسی به هر قیمتی(حتی به قیمت ایجاد بدعتی به نام رای فروشی) از رقبای خود عقب نمانند.
به هر حال، ظهور این رفتار تاسف بار و این رذیلت اخلاقی قطعا نتیجه و عاقبتی شوم و سیاه به دنبال خواهد داشت که در نهایت دود آتش حاصل از آن به چشم خود مردم خواهد رفت. در این اوضاع تنها فرهنگ سازی، حذف افراد بدعت گزار از عرصه سیاسی، دعوت مردم به حفظ ارزشهای اخلاقی و انسانی و از همه مهمتر فشار بر مدیران و مسئولان برای جلب اعتماد مردم، میتواند ضماد این درد و زخم ایجاد شده باشد.
امید است با وسواس دستگاهای نظارتی و قضایی و برخورد شدید با خریداران رای مردم که همانا تیر خلاص بر قلب فرهنگ اسلامی ایرانی ماست ، زمینه و فضای مناسبی را برای اجرای یک نظام اسلامی با رعایت تمام اصول دموکراسی فراهم نماییم.
*فعال رسانه ای
نظر شما