عبداللهی، خلاصه‌ی خوبی‌ها / مهناز عبداللهی

سرویس ایلام – به حق او را پدر جامعه شناسی نوین ایران می‌دانند، کسی که از دیار دورافتاده و محروم ایلام توانست در بهترین دانشگاه‌های جهان تحصیل کند و با پایه‌گذاری و توسعه‌ی انجمن جامعه شناسی ایران و کاربردی کردن جامعه شناسی، خدمتی بزرگ به این علم بسیار مهم کند.

به گزارش خبرگزاری کردپرس، دکتر عبداللهی در اول مهرماه سال 1323 در خانواده‌ای کشاورز متولد شد، وی دوران ابتدایی را در ایلام به پایان رسانید. سپس تحصیلات متوسطه را تا سال آخر در ایلام با موفقیت گذراند ولی‌ به علت تعطیلی‌ دبیرستان مجبور شد سال آخر را به صورت متفرقه، کتب درسی‌ را تهیه و با مطالعه آنها و بدون حضور معلم در کرمانشاه امتحان داده و این مرحله از زندگی‌ را نیز با موفقیت و کسب نمرات عالی پشت سر نهاد، که این نیز خود نشانگر خصلت بارز آقای دکتر در یادگیری علم در هر شرایطی می‌باشد.

دکتر خدمت وظیفه سربازی خود را در کسوت سپاه دانش در ایوان به انجام رسانید و تمام انرژی خود را صرف تعلیم و تربیت دانش آموزان محروم آن‌ منطقه نمود. او همیشه از آن‌ دوران با افتخار یاد می‌کرد. به یاد دارم که دکتر با اشتیاق خاصی‌ می‌گفت، بچه‌های آن منطقه خصوصا دختران، محروم از تحصیل بودند ولی‌ من با تلاش بسیار توانستم آنها را قانع کنم که به مدرسه بیایند و درس بخوانند حتی به منزل آنها میرفتم و با والدین بچه‌ها صحبت می‌کردم تا آنها را به مدرسه بفرستند. و با تلاش فراوان توانستم آنها را راضی‌ کنم. حتی برای بچه‌ها لباس فرم و لوازم تحریر رنگارنگ تهیه می‌کردم تا با انگیزه بیشتری به مدرسه بیایند.

ایشان در سال ۱۳۴۵ در کنکور دانشگاه تهران شرکت و در رشته‌ی علوم اجتماعی قبول شد. ناگفته نماند یک روز به ایشان گفتم شما با این استعداد و پشتکار، چرا رشته ادبیات و علوم اجتماعی را انتخاب کردید؟ شما می‌توانستید پزشک برجسته‌ای شوید. ایشان با لبخند جواب دادند تا بستر جامعه آماده نباشد، پزشک حاذق هم راه به جایی نمی‌برد.

دکتر دوره‌ی لیسانس را با رتبه‌ی اول در سه‌ سال به پایان رسانید. وی برای تامین مخارج تحصیل و اینکه فشاری از نظر مالی به خانواده وارد نیاید در ضمن تحصیل به عنوان معلم در یکی‌ از روستاهای دور افتاده نزدیک شهر ری به تدریس می‌پرداختند. به یاد دارم که از مصائب آن‌ دوران تعریف می‌کردند که با چه مشقتی از امیرآباد با دوچرخه تا نزدیکی‌ روستا می‌رفتند و سپس با پای پیاده حدود ۴۵ دقیقه پیاده‌روی می‌کردند تا به مدرسه برسند. پس از دوران لیسانس در سازمان برنامه و بودجه مشغول به کار شدند و در ضمن کار مدرک فوق لیسانس در رشته جامعه شناسی را اخذ کردند و سپس به دلیل نمرات عالی و کسب رتبه اول در دانشگاه به عنوان بورسیه به آمریکا می‌روند که آنجا هم با نمرات ممتاز موفق به کسب مدرک دکتری خود شدند.

اخلاق و صفات دکتر عبداللهی

آقای دکتر عبداللهی فردی بسیار با اخلاق، خوش برخورد، خوش رو و مهربان و از همه مهم‌تر مردم‌دار بود. هرگز پشت سر کسی‌ حرفی‌ نمی‌زد و سعی‌ می‌کرد مسائل و مشکلات با دیگران را در جمع و در حضور خود شخص آن‌ هم با خنده بیان کند، هیچوقت از کسی‌ کینه به دل نمی‌گرفت و گذشت یکی‌ از ویژگی‌های بارز او بود همه را دوست میداشت و هیچگاه حس برتری جویی‌ در ایشان دیده نمی‌شد، در هر جمعی‌ با توجه به حفظ ارزش‌های خود سعی‌ در وفق دادن خود با آنها می‌نمود. به عنوان مثال عموی بنده در اطراف تهران باغ کوچکی دارند که وقتی‌ آنجا می‌رفتیم با کارگرها مشغول صحبت و کار می‌شد بدون توجه به موقعیت شغلی‌ و اجتماعی که داشتند با آنها گرم می‌گرفت و کمک می‌کرد . بسیاری از افراد در مراسم درگذشت ایشان از مرتبه علمی‌ او آگاه شدند.

از باب اخلاق علمی،‌ ایشان بسیار متعهد به کار و مسئولیت‌پذیر بودند. شاگردان دکتر همیشه اذعان داشتند که ایشان شخصی‌ متعهد و بسیار منظم و دقیق بود، تحت هیچ شرایطی کلاس درس را تعطیل نمی‌کردند و با دلسوزی تمام سعی‌ در حل کردن مشکلات دانشجویان خود داشتند. مرتب سعی‌ در بروز رسانی اطلاعات خود داشت و بر عکس برخی از اساتید جزوه‌های خود را مرتب به‌روزرسانی می‌کردند. به یاد دارم روزی ایشان بسیار خسته و کلافه بودند، پیشنهاد دادم سؤالات تستی ورق‌های امتحانی را به من بدهند که تصحیح کنم. ایشان پذیرفت و من تمامی‌ اوراق امتحانی را تصحیح کردم البته فقط بخش‌های چندگزینه‌ای. با کمال تعجب دیدم خودشان مجددا اوراق را تصحیح می‌کند، وقتی‌ با ناراحتی‌ علت را پرسیدم، گفتند: شاید اشتباهی رخ داده باشد.

در هنگام مسافرت بیش از نیمی از صندوق عقب ماشین کتاب و لوازم کار ایشان بود، و در هر سفری گوشه دنجی پیدا می‌کردند و مشغول به کار می‌شدند و اگر بچه‌ها مزاحم کارش می‌شدند با خوش‌رویی تمام کاغذ و قلمی به آنها می‌داد و آنها را هم مشغول می‌کرد، بچه‌های فامیل که بزرگ‌تر شدند همیشه از این کار دکتر به نیکی‌ یاد می‌کنند.

دکتر عبداللهی تا آخرین لحظه تمام این اخلاق و صفات را به کمال رسانید و با آن‌ روحیه تمامی‌ مشکلات و مسأئل را حل نمود.

تعلق خاطر دکتر عبداللهی به ایلام

در مورد تعلق دکتر به ایلام باید بگویم ایشان وابستگی و تعلق خاطر‌ی عجیب به ایلام و ایلامی داشت. همیشه برای خدمت به مردم ایلام آماده بود، اگر یک همشهری برای ثبت نام نزد ایشان می‌آمد در منزل همیشه با افتخار از آن‌ شخص یاد می‌کرد، بطوریکه نادیده ما با آن‌ شخص آشنا می‌شدیم. همیشه در تلاش برای حل مشکلات مردم ایلام بود چه در تهران چه خود ایلام.

با وجود مشغله زیاد کاری و تحقیقاتی که داشتند، اگر یک ایلامی زنگ می‌زدند و یا کاری داشتند تا آنجا که توان داشت دنبال کار آنها می‌افتد و از هیچ تلاشی برای به انجام رساندن کار آنها فرو گذار نبود.

هر مطلب در مورد ایلام را نگاه می‌داشت و مطالعه می‌کرد و در مورد آن‌ سخن می‌گفت. به عنوان مثال وقتی‌ در مورد خودسوزی دختران در ایلام صحبت می‌کرد با تأسف از آمار بالای آن‌ در ایلام می‌گفت و با تأثر بسیار در صدد بررسی‌ جامع این پدیده شوم بر می‌آمدند. هر عید با عشق و علاقه خاصی‌ ما را به ایلام می‌‌برد از کرمانشاه که رّد میشدیم حال‌ هوای عجیبی‌ پیدا می‌کردند، چهره خندان و چشمانشان برق خاصی‌ می‌زد، گویی به دنیای دیگری وارد شدند. من و بچه‌ها سر به سرش می‌گذاشتیم که بوی ایلام آمد و شما دگرگون شدید با خنده می‌گفت شما خوشحال نیستید؟ حال آنکه خود نیز می‌دانست ما نیز مانند او سر از پای نمی‌شناسیم. نزدیک‌ ایلام بچه‌ها کنار جاده کنگر و سبزیجات فصلی می‌فروختند، ایشان سعی‌ می‌کرد از همه آنها خرید کند، وقتی‌ اعتراض می‌کردم می‌گفت ببین با چه شوقی می‌دوند دنبال ماشین. درست نیست ناامیدشان کنم. هیچ چیز خنده را از لب ایشان دور نمی‌کرد مگر زمانی‌ که مشکلات و ناراحتی‌ مردم به خصوص ایلام را می‌شنید.

در پایان در تعلق خاطر ایشان به ایلام همین را بگویم که در مراسم ختم ایشان یکی‌ از دوستانشان فرمودند دکتر عبداللهی هر زمان از ایلام نام می‌بردند گویی تکه‌ای از بهشت را توصیف می‌کرد.

کد خبر 122939

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha