«امانوئل کانت» اعتقاد داشت که حقیقت فکر کردن، متحد ساختن تصورات در وجدان انسان است، منطق اندیشه را مرتب ساختن امور معلوم برای رسیدن به کشف مجهول ذکر میکند، به عبارت دیگر اندیشه عبارت است از حرکت ذهن به سوی امور و مقدمات معلوم و سپس حرکت از آن امور معلوم به سوی کشف مقصودی مجهول.
عرفان، حرکت معنوی انسان را بر روی یک بردار که جهت آن از پایین به سمت بالا (از مرکز زمین به سمت کائنات) است، تعرف میکند، استعارههای متفاوتی در خصوص این مبداء زمینی و مقصد آسمانی وجود دارد که یکی از نمونههای آن حرکت قطره و بازگشت او به سمت دریاست، مولوی در مثنوی «نینامه» مهجوریت انسان از اصل خویشتن به جدایی از نیستان تشبیه میکند و با ابزار عشق، پیوند دوبارهی روح تنهای آدمی را با روح القدس میسر میداند، او این عشق را آتشی میداند که اگر در وجود انسان شعله ور نشود نیستی و فنا بر وی سزاوارتر است!
دو تعریفی که در بالا ذکر شد، تراوشات اندیشه و محصول تفکر دو اندیشمند ایرانی و اروپایی بود که توسط رابط قلم از چند سده قبل بی کم و کاست به ما منتقل شده است، بدونشک اگر اندیشه را چراغی روشن تصور کنیم قلم امواجی است که فتونهای نورانی این چراغ را به چشم و سیستم بینایی ما منتقل میکند و اهمیت و قداست قلم نیز از همین انتقال مفاهیم سرچشمه میگیرد.
دیروز ۱۴ تیرماه روز قلم بود؛ ابزاری که پروردگار در کتابش به آن قسم یاد کرده است و آن را مقدس میداند، قداست آسمانی قلم از آگاهی است، قلم آگاهی میبخشد و مانند خورشیدی مسیر را روشن و چاه را از راه متمایز میکند، آگاهی از جنس نور است، دل ، ذهن و درون آدمی را منور میکند و سعادت آدمی مگر چیزی به غیر از این پیوند با نور است؟
قلم روایتگر داستان ماهی سیاه کوچولویی است که اندیشهی دریا به ذهنش خطور میکند و حصار برکهها را برای رسیدن به مقصود مطلوب در مینورد و عاقبت آن یگانه عظیم آبی مواج خروشان لایتناهی را در آغوش میگیرد.
قلم، راوی داستان آلان سهسالهی اهل کوبانی و غمنامهی مهاجرت خانوادهی او به جزیرهای در یونان است، مهاجرتی که امواج سهمگین مدیترانه قایقشان را در هم شکست و جسد بیجان آلان را به سواحل ترکیه برد!
قلم، قصهی رویاهای سوختهی مادران شنگال بر سر سفرهی نامیمون عقد دخترکانشان با اهریمن سیاه مرگ است!
قلم، آخرین سناریوی نوزادی شیرخواره است که در آغوش «عمر خاور»، بازیگر نقشهای دراماتیک حلبچه، در برابر چهرههای بیتفاوت و مضحک اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد، به نمایندگی از ۵۰۰۰ شهید روی صحنهی تئاتر کاغذی انفال میرود.
بیگمان 14 تیر فقط روز قلم نیست، روز همهی تراوشات قلم نیز هست، روز اندیشه، روز حقیقت، روز شهامت و روز تجلی خورشید، روز تبلور آزادی، باید این روز را به همهی قلم به دستان و قلم زنان تبریک گفت، ضمن یک دستمریزاد به همهی اصحاب واقعی رسانه و اهل فرهنگ، نویسندگان، شاعران، یادآوری این نکته به دوستان حوزهی اطلاع رسانی ضروری است که رسالت و حرمت قلم حکم میکند که اگر ضرورتی بر سانسور در نوشتارتان ایجاب کرد؛ «شرافت را سانسور نکنید!»
نظر شما