به گزارش خبرگزاری کردپرس، تصاویری ذهنی که بر اساس آن دنیای اطرافمان را میسازیم، با «چارچوببندی»هایی تعیین شده که محصول هژمونی رسانهای و فضای برآمده از آن است؛ تصاویری که به ما میگویند از چه چیز متنفر باشیم و به چه عشق بورزیم. چهطور چنین اتفاقی میافتد که هر کس با توجه به رسانههایی که انتخاب کرده و استفاده میکند، نوع نگاه و تحلیلش با دیگری متفاوت است؟ مگر تنها یک حقیقت وجود ندارد پس چهطور است که دربارهی آن نظرهای متفاوتی از زاویهدیدهای مختلفی وجود دارد؟
چارچوببندی و شکلدهی افکار عمومی
به زعم کارشناسان، این برداشتهای جهتدار از یک حقیقت واحد، القایی است که هر رسانه با توجه به سیاستهای خود آن را «چارچوببندی» کرده و با تکرار زیاد و استفاده از شیوههای مستقیم و غیرمستقیم، بهعنوانی حقیقتی محتوم به مخاطب «میقبولاند». چارچوببندی رویدادها و مسائل به شکلی ویژه، یک راه مؤثر در شکلدهی افکار عمومی توسط رسانهها است.
بنا بر تعریف انتمن (Entman)، چارچوببندی در ارتباطات به معنای «انتخاب برخی جنبههای یک واقعیتِ درکشده و برجسته کردن آن در یک متن ارتباطی» است که دارای دو شکل عام و خاص میباشد و این یعنی، رسانهها به ما میگویند که چه مسائلی موضوعات روز هستند و برخی از رویدادها را در اولویت مردم قرار میدهند. امروزه تأثیر معنادار رسانهها در زندگی بر کسی پوشیده نیست و بر اساس نظریه چارچوببندی، آنها حتی میتوانند با مهم جلوه دادن برخی جنبهها از طریق قرار دادن زاویه خاص خبری و یا چرخش خبری روی این عناصر، به ما بگویند که باید به هر رویدادی از چه زاویهای نگاه کنیم؛ اینجاست که گاهی جای شهید و جلاد میتواند عوض بشود و زاویهدیدهایی مطرح میشوند که مثلاً منجر به قدیسسازی از امثال رضاخان پهلوی میشود و یا برای جنایتکارانی مثل منافقین، مظلومسازی صورت میگیرد. اگر مخاطبان در این حد از سواد رسانهای باشند که «بدانند» با یک چارچوببندی از پیش طراحی شده مواجهند، بهراحتی در دام این القائات نمیافتند و میتوانند استقلال فکری و تحلیلی خود را حفظ کنند.
سواد رسانه و چارچوببندی خبر توسط خبرنگاران خودی
داشتن این سواد رسانهای فقط مختص به کاربران و استفادهکنندگان از خوراکهای خبری نیست بلکه باید اصحاب رسانه نیز از سواد رسانهای قابل قبولی برخوردار باشند. کار خطیر رسانه و تأثیر مخرب یا سازنده آن در اینجا مشخص میشود چرا که روزنامهنگاران در لایه اول چارچوببندی اخبار و موضوعات قرار دارند و چارچوببندی آنها بنا به متغیرهایی چون ایدئولوژی، عوامل دورنسازمانی و برونسازمانی، نگرش شخصی و سایر هنجارها شکل میگیرد و اگر این چارچوببندی عالمانه نباشد و هدفگذاری درست و سازندهای نداشته باشد، ای بسا دانسته یا ندانسته، چارچوببندی آنها به یک عامل مخرب تبدیل شود و در لایههای بعدی چارچوببندی و مواجهه با مخاطب، سیگنال اشتباه به جامعه صادر کنند و ای بسا بسته به دامنه تأثیر آن خبرِ چارچوببندی شده، برای نظام هم مسأله ایجاد کرده و باعث تهیه خوراک مناسب برای رسانههای دشمنان گردند (مانند اشتباه در چارچوببندی خبر افتتاح دستشویی در ایلام در جشنهای 40 سالگی انقلاب در زمانی که دشمنان نظام روی نظریه ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه اخبارشان را چارچوببندی کرده بودند که متأسفانه بهخاطر جذابیت خبر توسط اکثر قریب به اتفاق فعالان رسانه در ایلام بازنشر داده شد و به مسألهای کشوری تبدیل گردید که این نمونه موردی، نشان از فقر سواد رسانهای و نشناختن زمین بازی و کارکردهای چارچوببندی خبری دارد).
اثرگذاری چارچوببندی منفی
چارچوببندی آگاهانه و متفاوت بنگاههای خبری از یک موضوع واحد علت اصلی تفاوت در دیدگاههای افرادی است که از آن رسانهها استفاده میکنند. گاه در بحثهای روزمره افراد میشنویم که یکی منتظر است امروز و فردا ایران از هم بپاشد ولی دیگری معتقد است که ایران در اوج اقتدار قرار دارد. با رصد تولیدمحتوای ضدانقلاب میتوان بهوضوح مشاهده کرد که دشمن بر اساس «چارچوببندی منفی» در حال فضاسازی و هجمه علیه ملت ایران است. چارچوببندی منفی یکی از روشهای غالب اکثر رسانههای حقیقی و جعلی بیشماری است که به تغییر عقیده مردم ایران در مورد کارآمدی نظام جمهوری اسلامی دل خوش کردهاند و این هدف را برای هدفی بالاتر یعنی فروپاشی از درون نظام دنبال میکنند. پس از اسرائیل، در سالهای اخیر، عربستان سعودی و گروهک تروریستی منافقین به صورت سازمانی و با سرمایهگذاری و تجهیز سایبری خود سعی در اقناع مردم ایران با استفاده از چارچوببندی منفی دارند.
چارچوببندی منفی نظریهای مربوط به سال 1981 از «تورسکی و کاهنمن» است. این دو دانشمند اعتقاد دارند که «پیامهای ضمنی و صریحی که از طریق چارچوببندی منفی القاء شود مؤثرتر است» چرا که مخاطبان به زیانهای احتمالی نسبت به منفعتهای احتمالی، واکنش شدیدتری نشان میدهند و ناخشنودی از زیان، از لذت سود اثرگذارتر است. اما به نظر میرسد که کاربرد مؤثر چنین ترفندهایی تا جایی است که مخاطب نداند با یک چارچوببندی مواجه است و بهنوعی ارتزاق چارپوبسازان منفی علیه ایران، از فقر سواد رسانهای مخاطبان است. در این مورد، میتوان گفت که سواد رسانهای تنها در این نکته خلاصه میشود که مخاطب فقط بداند وقتی از یک خبر یا گزارش استفاده میکند، با یک «چارچوببندی» مواجه است. دانستن این موضوع با ایجاد درصدی هر چند کوچک از «شک نسبت به خبر و گزارشِ» استفاده شده، باعث مصونیت مخاطب در برابر القاهای جعلی و سوء استفاده چارچوبسازانِ سازمانیافته خواهد شد.
چارچوببندی و جنگ روایتها
خبر برای همه یک خبر است ولی زاویهدید هر رسانه و گزینش واژگان خاص برای تنظیم خبر به آن معنا و مفهومی متفاوت میبخشد. بهعنوان مثال، در خبر مربوط به ساقط کردن پهپاد آمریکایی در خلیج فارس توسط ایران، شاهد این موضوع بودیم که هر رسانه داخلی یا خارجی با توجه به اهدافی که داشت، به چارچوببندی خاص خود دست زد. یک چارچوب، چارچوببندی «حقوقی» خبر بود و روی ورود غیرقانونی پهپاد آمریکایی به آبهای سرزمینی ایران و جاسوسی با استفاده از نقشه و تصاویر بازسازیشده تمرکز داشت که اغلب رسانههای داخلی این چارچوببندی را همراه با چارچوببندی «اقتدار ملی» انتخاب کردند. در رسانههای مقابل اما روی چارچوببندی «ناامنی تنگه هرمز» از سوی ایران و تهدید صدور انرژی کار کردند و آن را به ماجراهای مشکوک انفجار نفتکشها در روزهای قبل پیوند زدند.
بررسی مثالهایی از این دست، به ما میآموزد که با چنین چارچوببندیهایی، هر کدام از رسانههای دو طرف، منطق و زاویهدید خاصی را مخابره میکنند و در این جنگ روایتها برد با مردمی است که دارای سواد رسانهای قابل قبولی باشند و «بدانند» که در زمان استفاده از اخبار و گزارشها، با یک «چارچوببندی» مواجهند. در اینجا تشخیص وجود خود چارچوببندی است که مهم به نظر میرسد و تشخیص اینکه کدام چارچوببندی از طرف دشمن تولید شده، نباید برای مردم ما کار سختی باشد.
نظر شما