به گزارش کُرد پرس به نقل از ایسنا، فریبرز درتاج از وضعیت سلامت روان دانشآموزان، توقف اجرای طرح «بومی نماد» (نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان) و علت آن، بیتوجهی مدارس نسبت به اجرای «سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش»، تاثیر رفتار خانوادهها و معلمان بر رشد روانی و اجتماعی دانشآموزان و چگونگی برخورد صحیح معلمان با دانشآموزان سخن گفت.
فریبرز درتاج در ابتدا ضمن بررسی آخرین وضعیت سلامت روان دانشآموزان گفت: باتوجه به اینکه پژوهش گستردهای از وضعیت سلامت روان دانشآموزان صورت نگرفته است، نمیتوان آمار دقیقی ارائه کرد، اما به طورکلی در میان دانشآموزان با برخی اختلالات روانشناختی همچون اضطراب، افسردگی و بیش فعالی مواجه هستیم؛ اختلالاتی که میتواند منجر به افت تحصیلی آنها شود.
وی با اشاره به تحقیقاتی که درباره وضعیت سلامت روان دانشآموزان انجام شده است، گفت: براساس این تحقیقات، ۱۹.۷ درصد پسران مقطع متوسطه اول دارای رفتارهای پرخطر هستند. همچنین طبق پیمایش سلامت روان سال ۹۷، به طور کلی ۲۳.۶ درصد از افراد ۱۵ تا ۶۴ ساله ساکن کشور دچار یک یا چند اختلال روانپزشکی هستند.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران معتقد است: اگرچه حدود نیمی از اختلالات روانپزشکی در دوران بزرگسالی تشخیص داده میشوند، اما این اختلالات در دوران کودکی و نوجوانی به تدریج بروز مییابند، لذا پرداختن به موضوع سلامت روان در کودکی و نوجوانی و مدیریت مناسب مشکلات روانشناختی موجود، در این سنین از اهمیت بسزایی برخوردار است.
درتاج در پاسخ به این سوال که آیا در سال جاری پیمایش و سنجش خاصی برای ارزیابی وضعیت سلامت دانشآموزان در نظر دارید؟ گفت: چنانچه وزارت آموزش و پرورش درخواستی در این زمینه داشته باشد، مرکز دانشبنیان وابسته به انجمن روانشناسی تربیتی ایران این آمادگی را دارد تا به واسطه ظرفیت انجمن علمی روانشناسی تربیتی ایران، برای اولین بار و با رعایت شاخصهای علمی و روزآمد نسبت به سنجش وضعیت سلامت روان دانشآموزان سراسر کشور در تمامی مقاطع تحصیلی اقدام کند و به نظر میرسد تا زمانی که اطلاعات دقیق و مستندی از اصل مسئله وجود نداشته باشد، نمیتوان برنامهریزیهای درستی برای حل آن داشت.
توقف اجرای طرح «بومی نماد» به دلیل عدم تامین بودجه
وی ضمن انتقاد از فقدان برنامههای جامع در راستای سلامت روان دانشآموزان افزود: هر چند طی سالهای اخیر، برنامه مشترکی (پیشنهادی از سوی سازمان جهانی بهداشت) بین وزارت بهداشت و آموزش و پرورش تحت عنوان برنامه سلامت روان در مدارس اجرا شده است، اما به دلیل بومی نبودن شاخصها نمیتوان به نتایج این برنامه تکیه کرد. طرح بومی نماد (نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان) نیز که با تکیه بر سلامت جسمی، روانی، رفتاری و پیشگیری از آسیبها در مدارس طراحی شد، قرار بود در سراسر کشور اجرا شود، اما این طرح در سال ۹۶ در ۱۳۰ مدرسه واقع در نظرآباد البرز به صورت پایلوت و در سال ۹۷ نیز در بیش از ۱۰۰ مدرسه در ۶ استان اجرا شد اما به نظر اجرای این طرح به دلیل عدم تامین بودجه یک هزار میلیاردی در مدارس سراسر کشور متوقف شده است.
بی توجهی نسبت به اجرای «سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش»
این روانشناس درباره اجرای برنامههای سلامت روان در مدارس تصریح کرد: کمرنگ شدن مباحث پرورشی و تربیتی و تمرکز صرف مدارس به مقولههای آموزشی که بعضا خود این موضوع نیز در دانشآموزان موجب اضطراب میشود، از مهمترین خلاهای موجود در مدارس به شمار میرود. اگرچه در سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش در بحث تربیت به شش ساحت تربیت دینی و اخلاقی، سیاسی و اجتماعی، زیستی و بدنی، هنری و زیبا شناختی، اقتصادی و حرفهای و تربیت علمی و فناوری اشاره شده است، اما میبینیم که جز توجه به بخش علمی، اساسا یا سایر بخشها مورد توجه نیست یا با نگاهی کاملا تقلیلگرایانه به آن مینگرند.
حجم زیاد کتب درسی؛ عامل فشار و استرس دانشآموزان
وی مهمترین عاملی که منجر به فشار و استرس دانشآموزان میشود و بهداشت روانی آنها را بر هم میریزد، را حجم زیاد کتب درسی و تاکید غیر عادی در استفاده از کتب کمک درسی دانست و افزود: هیچ مدرسهای اجازه ندارد دانشآموزان را به استفاده از کتب کمک درسی مجبور کند، زیرا تنها منبع معتبر کتب درسی هستند که توسط آموزش وپرورش طراحی میشوند. کتب کمک درسی اغلب اطلاعات غلطی را در اختیار دانشآموزان قرار میدهند؛ کتابهایی که عموما توسط موسسات سودجو تبلیغ میشوند اما حتی یک سوال از آنها در کنکور سراسری طرح نمیشود.
راهاندازی نهضت گفتمانسازی در مدارس
درتاج با تاکید بر سلامت روان دانشآموزان و تأثیر آن بر سلامت روان جامعه، تصریح کرد: باید به منظور افزایش سلامت روان نسل آینده نهضت گفتمانسازی در این راستا راهاندازی شود، زیرا گفتمانسازی میتواند مدارس را "سلامت روان" محور هدایت کند. مدارس سلامت روان محور ارزشهایی همچون توجه و مراقبت برای همه، به رسمیت شناختن تفاوتها، پرورش اعتماد به نفس، ایجاد و شکلدهی روابط بین فردی، تامین امنیت، تشویق به مشارکت جمعی و شکلگیری و تقویت استقلال، را در دانشآموزان نهادینه میکند.
تاثیر خانوادهها و معلمان بر رشد روانی و اجتماعی دانشآموزان
معاون پژوهشی سازمان نظام روان‏شناسی و مشاوره کشور در ادامه این گفتوگو و در پاسخ به این سوال که معلمان و خانوادهها چگونه میتوانند رشد روانی-اجتماعی دانشآموزان را تقویت کنند؟گفت: رشد روانی-اجتماعی از مهمترین جنبههای رشد کودکان و نوجوانان به شمار میرود، زیرا آنها در سایه کسب مهارتهای اجتماعی قادر به برقراری ارتباط با دیگران و سازگاری با اطرافیان و اجتماع خود میشوند؛ در واقع کودکان و نوجوانان وارد چرخهای از اجتماعی شدن قرار میگیرند که طی آن، هنجارها، قوانین، نگرشها و به طور کلی الگوهای فرهنگی و اجتماعی را پذیرفته و با رضایت خاطر به آن عمل میکنند. البته این فرآیند که باعث رشد اجتماعی فرد میشود، جریانی یک طرفه نیست که در آن اجتماع خواستههای خود را به کودک یا نوجوان تحمیل کند، بلکه نوجوان نیز در پذیرش و عمل به خواستههای اجتماع نقش تعیینکنندهای را ایفا میکند.
درتاج ادامه داد: پدر و مادر، برادران و خواهران، مربیان و معلمان، دوستان و همسالان و به طور کلی همه کسانی که اطراف کودکان و نوجوانان قرار دارند، در رشد اجتماعی آنها نقش به سزایی دارند. در این میان، آموزش مهارتهای اجتماعی لازم به دانشآموزان همواره به عنوان یکی از اهداف عالیه نظام رسمی تعلیم و تربیت مورد توجه مربیان بوده است.
این روانشناس افزود: باتوجه به اینکه بخش مهمی از هویت افراد در مراکز آموزشی شکل میگیرد، لذا اگر نهادهای آموزشی و کانونهای تربیتی، وظیفه خود را در قبال شخصیت و هویتدهی مناسب به این افراد با شایستگی انجام ندهند، نتیجهای جز وابستگی، بیهویتی، احساس حقارت در برابر دیگران و خودباختگی، افسردگی، نکوهش شخصیت و منش خویش در دانشآموزان نخواهند داشت. به عبارت دیگر، اگر مدرسه در این جهت به دانشآموزان کمک کند، آنها در صورت عدم موفقیت در تحصیل به جای تسلیم شدن در برابر موقعیتها، به ارزیابی مجدد خود پرداخته و سطح انتظار مطلوب از خویشتن را مورد نظر قرار میدهند.
بنابر اظهارات رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران، اصل خود رهبری، خوداتکایی و خودآموزی فرد باید در همه مراحل رشد، به منزله یک راهبرد تربیتی هم در خانه و هم در مدرسه تقویت و گسترش یابد. احترام به شخصیت کودک همانگونه که «هست» و شناخت تواناییها همانگونه که «وجود دارد» و توسعه و پرورش استعدادها آنگونه که «باید محقق شوند» راهبردهای اساسی در تربیت اجتماعی هستند.
وی معتقد است که مربی در فرآیند تربیت اجتماعی کودک، به جای رابطه عمودی و تحکمی باید رابطه عرضی و افقی برقرار کند تا او با برخورداری از اعتماد به نفس و پی بردن به توانمندیهای خویش، راه خود را بدون مرعوب شدن از دیگران بیابد.
درتاج در ادامه با اشاره به اینکه اضطراب و ناامنی، از عوامل تهدیدکننده شکلگیری و تکوین طبیعی و مستقل شخصیت کودک محسوب میشوند، افزود: وظیفه اولیا و مربیان بیش از هرچیز ایجاد مهارتهای لازم در دانشآموزان برای مواجهه با این عوامل و کنار آمدن و درک شرایط واقعی زندگی علیرغم همه محرکهای ناخوشایند و ناامن آن است.
به گفته این روانشناس، ویژگیهای مربوط به رشد اجتماعی در دانشآموزان را میتوان با راههای منطقی و صحیح تقویت کرد که در این راستا باید به عنصر اساسی «آموزش مهارتهای اجتماعی» توجه شود، البته آموزش مهارتهای اجتماعی در دانشآموزان باید به شیوه درستی انجام گیرد تا موجب استقرار الگوهای رفتاری غلط نشود.
وی با بیان اینکه نحوه کنش متقابل معلم و دانشآموز در شکلگیری رابطه عالی آنها بسیار مهم است، افزود: راهبردهای آموزشی معلم میتواند ترکیبی از ملاحظات نظری و ارزیابی ویژگیهای هر یک از دانشآموزان را به منظور ایجاد ارتباط مناسب با آنها دربرگیرد. این ملاحظات نظری میتواند طیفی از رابطه عاطفی معلم با دانشآموز، سبک مدیریت کلاس توسط معلم، تکنیکهای افزایش یادگیری دانشآموز، انتظارات معلم از دانشآموز، توجه معلم به بهداشت روانی دانشآموز را در برگیرد.
راهکارهای تقویت جنبههای اجتماعی شخصیت دانشآموزان
وی در ادامه واگذاری مسئولیتهای مختلف به دانشآموزان در حد تواناییهایشان به منظور ایجاد اعتماد به نفس و حس اطمینان به تواناییهایشان، تشویق برای شرکت در جلسات گروهی، انجمنهای مذهبی، فرهنگی و ورزشی، ارائه الگوهای مناسب رفتاری از طرف معلمان در ارتباط با کاربرد صحیح یک مهارت اجتماعی مانند احترام به دیگران، آشنا کردن دانشآموزان با قوانین و مقررات بازی و تشویق آنها به رعایت آن، تشویق به دوستی و همنشینی با دانشآموزان دارای رشد اجتماعی بالا، تشویق به شرکت در مسابقات فرهنگی- ورزشی و رعایت منافع اجتماع و دیگران را از راهکارهایی برای تقویت جنبههای اجتماعی شخصیت دانشآموزان دانست.
چگونگی برخورد صحیح معلمان با دانشآموزان
درتاج در ادامه درباره نحوه برخورد معلمان با دانشآموزان نیز توضیحاتی ارائه و بیان کرد: معلمان باید مؤدبانه صحبت کنند و گاهی اوقات سؤالهایی غیر جدی مطرح کنند تا ساختار شخصیتی آنها جدی و غیر قابل انعطاف به نظر نیاید، زیرا کیفیت رابطه معلم-شاگرد تا حد زیادی روی یادگیری تأثیرگذار است. به طور مثال دانشآموزانی که معلم خود را دوست دارند کمتر برای آنها دردسر و مزاحمت ایجاد میکنند، همچنین در شرایطی که دانشآموز از طرف معلم درک و مورد احترام واقع شود، عزت نفس در دانشآموز افزایش مییابد.
رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران ادامه داد: گوش کردن فعال معلمان به صحبتها و اظهار نظرهای مختلف دانشآموزان، احساس خوبی را در دانشآموزان نسبت به معلمشان ایجاد میکند. در نتیجه آنها بیشتر خویشتندار، مسئول و خود منضبط بار میآیند. نکته حائز اهمیت دیگر رابطه بین سبکهای رهبری معلمان و تأثیری است که این سبکها میتواند بر بهداشت روانی دانشآموزان داشته باشد. از آنجایی که هر انسانی تمایل ذاتی به کسب احترام و ارزش و مورد قبول واقع شدن توسط دیگران را دارد، اگر معلمان آگاهی کافی در مورد بهداشت روانی داشته باشند میتوانند نسبت به از بین بردن مشکلات افراد موفقیت بیشتری کسب کنند.
وی با اشاره به اینکه معلمان خوب دارای ویژگیهای مشترکی هستند که میتوانند با به کارگیری این ویژگیها در بهداشت روانی دانشآموزان تأثیر مثبت داشته باشند تصریح کرد: معلم خوب دانشآموزان را دوست دارد، این حقیقت به قدری اصولی و ساده است که به نظر مهمترین اصل تعلیم است، معلم خوب باید از نظر روانی سالم و رفتارهای او سرمشق دانشآموزان باشد، معلم خوب باید رابطه میان تعلیم و تربیت و بهداشت روانی را بداند، اطلاعاتی در مورد چگونگی رشد جسمانی و روانی دانشآموزان داشته باشد و با به کارگیری روشهای مختلف بر حسب اقتضای جسمانی و روانی آنها رفتار کند،همچنین دانشآموزان را در مسائل خانوادگی، عاطفی و اجتماعی یاری کند و دانشآموزانی را که دارای مشکلات شدید روانی هستند شناسایی و آنها را به مراجع صلاحیتدار راهنمایی کند.
نظر شما