آشفتگی مدیران انتخابی و انتصابی در آستانه انتخابات/ محمدهادیفر

سرویس کردستان- انتخابات تنها فرصتی است که مردم می توانند نسبت به سرنوشت خود تصمیم گیری نموده و از این «رهآورد» وضعیت سیاسی و اجتماعی خود را رقم بزنند مردم به عنوان اصلی ترین گرداننده این هم آورد سیاسی در شور و نشاط انتخاباتی چیزی کم نمی گذارند، اما برخی بازیگران سیاسی با غش نمودن در این حقوق مردم، آراء آنان را بعضا مصادره به مطلوب می نمایند.

طبق بندهای مصرحه قانون اساسی در هر انتخاباتی افراد واجد شرایط خود را عرضه نموده و براساس موازینی آنان به عرصه رقابت وارد و در صورت رای آوری، برای یک دوره تعریف شده خدمتی، در اریکه قدرت و تصمیم گیری قرار می گیرند. در این بین بعضی دستگاه ها و افراد نقش بیشتری در جریان شکل گیری انتخابات ایفا می کنند که متاسفانه بعضا منافع خود را مقدم بر مصالح مردم و کشور می دانند.

مع الاسف با شیوع فساد دامنه داری که گریبان برخی ها را گرفته است و تغییر و تحول مادی که در زندگی بعضی از مدیران انتخابی و انتصابی در دوران مدیریتی بعضی از آنان به وجود آمده غیر قابل انکاراست. بخش اعظم این فسادها از رانت های تصنعی با زیر پا گذاشتن همه اصول قانونی و اخلاقی ناشی می شود. پروسه انتخابات یکی از جلوه های بیرونی و ملموس این درگاه فساد خیز است. عاملان فساد زا در این زمینه حقوق عامه مردم را زیر پاگذاشته و با مغلطه های گوناگون سعی در مصادره حقوق آنان می نمایند. هرچه زمان برگزاری این ماراتن سیاسی نزدیک تر می شود بر مکارگی بازیگران این عرصه هم افزوده می شود، بطوری که این عرصه را می توان از طوفانی ترین لحظات سیاسی کشور به حساب آورد که در آن تشخیص سره از ناسره کاری بس دشوار است. دو طرف مهم این آزمون انتخاباتی رفتارهای کارگزاران دولت بعنوان متولی برگزاری انتخابات و نمایندگان فعلی مجلس بعنوان دو حوزه قدرتی می باشند.

مدیران انتصابی که مجری انتخابات هستند، برخلاف وظیفه سازمانی شان که انجام انتخابات بیطرفانه می باشد متاسفانه اصلی ترین دغدغه شان انجام ماموریت سیاسی است که از سوی جناح مطبوعشان به آنان دیکته می شود و بنابراین از همین الان با توصیه های بالا دستی، چینش هیات های اجرایی حوزه های انتخابیه را شروع نموده و در برخی حوزه ها با مشارکت نمایندگان مجلس به اصطلاح همسو با دولت، مدیریت انتخاباتی می کنند. اگر چه هر دو در ظاهر یکی هستند ولی در باطن هرکدام به بازی برد خود می اندیشند. چینش مدیران اجرایی و خصوصا فرمانداران و بخشداران از اصلی ترین ماموریت های انتخاباتی آنان می باشد و هر چه انتخابات بیشتر نزدیک می شود چهره های سیاسی نقش خود را در دولت بیشتر نمایان می کنند. انتصاب برخی چهره های دارای شناسنامه مشخص سیاسی در پست های فرمانداری از این نوع اقدامات می باشد. در حالی که هنوز تاییدیه جایگاه برخی فرمانداران از دستگاه های مربوطه صادر نشده، ولی همچنان با توصیه های سیاسی عناصر افراطی را به مدیریت انتخابات شهرستان ها می گمارند. از مجریان دولت در استان می پرسیم اگر قصد ورود به انتخابات را ندارید چرا از چهره های اجرایی و بی حاشیه در پست های کلیدی مانند فرماندارایها و بخشداری ها که مسئول مستقیم برگزاری انتخابات می باشند، استفاده نمی کنید؟ چه اصراری بر تثبیت مدیرانی در برخی فرمانداری ها دارید در حالی که هنوز پرونده تخلفات انتخاباتی آنان در محاکم قضائی مفتوح می باشد؟ چه منافعی را در انتخابات دارید که برای مدیریت آن محافل متعدد تشکیل می دهید؟ مراکز آموزشی نیز یکی از مطامع فعالان انتخاباتی می باشد که متاسفانه با اطلاع یا بی اطلاع، برخی واحدهای دانشگاهی به میدان زورآزمایی فرد یا جریانی خاص تبدیل شده است که زیبنده عقبه سیاسی این واحد آموزشی نمی باشد.

حوزه نمایندگان ویران تر از حوزه دولت می باشد عمدتا با دستپاچگی به دنبال حذف و نصب مدیران با اهداف انتخاباتی می باشند دغدغه مجوز ورود مجدد به عرصه انتخابات هم خودش مزید بر علت گشته که خیلی ها را آشفته کرده است. بعضا نمایندگان دوره فعلی با نگاهی زیر چشمی به ثروت های آلوده ای که در طول دوره نمایندگی نصیبشان شده، روی به اقداماتی عوام گرایانه آورده اند تا اینکه خواب تمدید دوره نمایندگی را برای خود به واقعیت تبدیل کنند ولی با زنگ پایان دوره نمایندگی چُرتشان پریده و روی به جبران نسیان های خود می آورند. هرچند بعضا تا کنون عمده خدماتشان را با هدف رای آوری انجام داده اند اما این ساعات پایانی مدرسه مجلس به یاد مردم و دلجویی از روستاها و مجالس ترحیم و ژست های قومیتی و جبران مافات و بدهی های انتخابات افتاده اند. اوج این رفتارهای سخیف انتخاباتی در حکایت واقعی زیر که در دوره یکی از نمایندگان ادوار گذشته اتفاق افتاده است نهفته میباشد؛ همانگونه که همگان مطلعند در شهرهای سنتی مرسوم است که نمایندگان در زمان پایانی دوره نمایندگی و یا کاندیداهای تازه وارد اول صبح به تابلوی اعلانات در و دیوار شهر و تیرهای برق نزدیک ایستگاه ماشین های روستاها سرک می کشند تا از اعلامیه های مجالس ترحیم مطلع شوند، نقل می کنند یکی از همین نمایندگان عوامگرا روزی از روزهای پایان دوره نمایندگی اش که قصد روستاگردی داشته، چشمش به اعلامیه فوت فردی سرشناس از روستایی دورافتاده حوزه انتخابیه اش می افتد. بی درنگ و عجولانه و بدون اینکه به تاریخ فوت متوفا نگاهی بکند بلافاصله به اتفاق مداحانش به روستای محل اقامت متوفا عازم گشته و در منزل مرحوم حاضر شده و فاتحه ای قرائت می کند. فرزند مرحوم از این کار نماینده مردمی! تعجب کرده و پس از پایان فاتحه می گوید: قربان پدرم چندین ماهه که فوت کرده اند زمان ترحیم تمام شده است. نماینده مردمی! که تیرش به سنگ خورده بود با کمی شرمندگی توام با پُر روئی موضوع را توجیه می کند که بله درگیر کمیسیون و سفرهای کاری بیرون و داخل کشور بوده ایم و عذرمان را بپذیرید. صاحبخانه سخاوتمندانه عذر او را پذیرفته و نماینده مردمی به هنگام خداحافظی متوجه ناله ای از اتاق روبرو می شود و بلافاصله مسئولیت مردمی اش گل انداخته و می پرسد این ناله دردمند از آن کیست؟ صاحبخانه عرض می کند قربان عمویم می باشد که مریض است. نماینده حاذق و مردمدار رو به صاحبخانه کرده و میگوید: همانند مرحوم پدرتان نکنید به محضی که مُرد زود خبرم کنید که شرمنده نباشم ( نه کین وه ک نه قلی باوکه تان )صاحبخانه عرض می کند قربان ایشان سرماخوردگی معمولی گرفته اند و تازه به سن میان سالی نرسیده اند. نماینده تیزهوش و با ذکاوت که از هر طرف در فشار بوده خود را به گیجی زده و روستاگردی را به پایان می رساند درحالیکه اطرافیانش را مذمت می کند که چرا به موقع مرا از فوت ایشان مطلع نکردید چونکه فریضه ای بزرگ از من زایل گردید! این مفصلی از مجمل یک نکته انتخاباتی بود که گویای بسیاری از وقایع تلخ روزگار سیاسی پیرامون ما می باشد.

کد خبر 148320

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha