به گزارش خبرنگار کردپرس، تصویر یک قلاده گرگ سلاخی شده را در صفحه مجازی اش استوری کرده و مفاصل حیوان زبان بسته را با قیمت میلیونی به فروش می رساند. ادعا می کند که روغن اصل گرگ هم برای فروش دارد. حالا برای شانس و بخت یا گره گشایی!

از فال تاروت و قهوه، روان درمانی و سنگ درمانی گرفته تا ادعای جن گیری، فروش انواع دعا، روغن و مفاصل حیوانی برای کسب جذابیت و جذب مهر همسر، همه و همه را می توانید با یک جستجو در صفحات مجازی عده ایی رمال جیب بُر در مهاباد پیدا کنید.

با یکی از آنها تماس می گیرم، صدای زنی حدودا میانسال است که انگار به کارش بسیار وارد است و وقت چندانی هم ندارد، با اعتماد به نفس بالایی از قیمت اعضای بدن سلاخی شده حیوانات می گوید. تعجبم زمانی بیشتر می شود که می گوید «خودم آنها را سلاخی کرده ام»!.

در این آشفته بازار، مفاصل حیوانی تا ٣ میلیون تومان هم در دست و بالشان پیدا می شود و گاهی با قیمت های بالای ١٠ میلیون تومان هم سحر و دعا می نویسد؛ آن هم با تکه ایی از وجود یک جاندار از حیات وحش و در این راه باجش را تنها حیوانات زبان بسته می دهند! اما نظارت ها کجاست؟؟

مردمی که برای خرافه پرستی به جان حیات وحش و جاندارانش افتاده اند یک لحظه به درد و رنج آن حیوان بیچاره فکر می کنند؟ اصلا این اعتقاد که تکه ایی از لاشه یک جانور خوشبختی می آورد، به جز خرافه چه چیزی دیگری می تواند باشد؟

دیگری هم جن گیر است و خودش را نایب رییس علوم غریبه و ماورایی با ٩ سال سابقه درخشان! معرفی کرده است. مانده ام رییس است کیست که این یکی نایب رییس این کار است! کارش هم دفع جن و طلسم و جادوهای فوق سنگین است. مرد جوانی که بنا به گفته خودش؛ جادوهای سنگین یهودی، هندی، مصری و یونانی کار می کند.

مهره مار می فروشد و با چندین آیدی در فضای مجازی به سنگ درمانی هم می پردازد و مغازه ایی هم در یکی از مجتمع های تجاری مهاباد باز کرده که در آن سنگ های روان درمانگرش را به مردم خرافه پرست قالب می کند، قیمت ها اما بالاست، از ١٠ میلیون گرفته تا ١٥ میلیون تومان!

در عجبم این حیوانات وحشی را از کجا شکار می کنند؟ چه کسانی از این ها خرید می کنند؟ و چه کسانی راضی می شوند خون حیوانات زبان بسته ریخته شود تا بخت شان باز شود یا شانس و اقبال به زندگی شان رو کند؟ آیا هنوز کسانی هستند که دنبال دفع جن و طلسم اند! این خرافه پرستان قرن ٢١، با چه استدلالی، جیب رمالان حقه باز را پر کرده و به آنها پر و بال داده اند؟!

دیگری هم کتاب باز می کند و فال چای، قهوه و تاروت می گیرد، ما را به خانه اش در یکی از محلات مهاباد دعوت کرده و ادعا می کند آینده آدم ها را در یک فنجان کوچک می بیند، اما آینده خودش را در همان چای و قهوه نمی تواند ببیند!

اطلاعاتی ساده می دهد، چیزهایی که ممکن است در زندگی برای هر فردی پیش بیاید. فکر می کنم کلا ٥٠- ٥٠ می کند، وقتی گل از رخ مخاطبش شکفت، می فهمد که راه را درست رفته و گفته هایش را در همان مورد پیش می برد. به یکی می گوید: «رنگ زرد نپوش»، به دیگری می گوید: «تو سبز پوش، برایت شانس می آورد». به یکی هم یک بطری آب می دهد و می گوید: «چهار گوشه خانه ات از این آب بپاش تا بلا از تو دور شود»!!

به لیوان چای من هم که می رسد، با دقت بسیار نگاه می کند و می گوید: «با کسانی که فلان نام را دارند، قطع رابطه کن». در دلم به این همه خرافات می خندم و تا آن لحظه نمی دانستم تفاله های چای آن همه اطلاعات در خود ذخیره کرده اند. آنجا را ترک می کنم، خرافه پرستان اما همچنان بر تعدادشان افزوده می شود، تلفن رمال، بارها زنگ می خورد و مردم تقاضای نوبت و خرید دعا و طلسم با قیمت های گزاف دارند.

در این بین هنوز فکرم درگیر حیوانات زبان بسته ایی است که قربانی هوا و هوس عده ایی از همه جا بی خبر شده اند و نمی دانم این حیوان آزاران با لاشه حیوان بیچاره بعد از کشتار چه می کنند؟

در ماده ۶۷۹ قانون مجازات اسلامی بیان شده است که «هر کس به عمد و بدون ضرورت حیوان حلال گوشت متعلق به دیگری یا حیواناتی که شکار آن‌ها توسط دولت ممنوع اعلام شده است بکشد، مسموم، تلف و یا ناقص کند به حبس از ۹۱ روز تا شش ماه یا جزای نقدی از یک میلیون و ۵۰۰ هزار ریال تا سه میلیون ریال محکوم خواهد شد».

همچنین در ماده ۶۸۰ قانون مجازات اسلامی، آمده است؛ «هر کس بر خلاف مقررات و بدون مجوز قانونی اقدام به شکار یا صید حیوانات و جانوران وحشی حفاظت شده کند به حبس از سه ماه تا سه سال و یا جزای نقدی از یک میلیون و ۵۰۰ هزار ریال تا هجده میلیون ریال محکوم خواهد شد».

با نگاهی به متن این ٢ ماده قانون مشخص می‌شود، این قانون عملاً حیوان آزاری به معنای واقعی خود را جرم تلقی نکرده و با یک نگاه حداقلی صرفاً مسموم، تلف و ناقص کردن حیوان و شکار غیرمجاز آن را جرم و برای آن مجازات تعیین کرده است.

مجازاتی که از ١٥٠ هزار تومان تا یک میلیون و ٨٠٠ هزار تومان برای فرد حیوان آزار تعیین شده است، در قبال درآمد میلیونی آنها از کشتار حیوانات آنقدر ناچیز است که عملا قدرت اجرایی این ماده قانونی را ملغی می کند.

رمالان در مهاباد به جان حیات وحش افتاده و در بی نظارت های سلاخی می کنند. آنها جیب هایش از حماقت مردمی پر می شود که فکر می کنند با داشتن تکه ایی از وجود یک جانور که دعا و طلسم بر آن نوشته شده، خوشبخت می شوند!/