به گزارش خبرنگار کُردپرس،در اینترنت یادداشتی خواندم که به طور شگفت انگیزی نظرم را به خود جلب کرد.موضوعی که اتفاقا همیشه از آن گلایه دارم که چرا برخی از ما افراد در هر موضوعی اظهارنظر میکنیم و با وصف آن که اطلاعی از آن نداریم و یا دانشمان درباره آن محدود است در برخورد با دیگران شروع به پاسخگویی میکنیم؟! در این یادداشت نوشته بود ،《چند روز پیش با شخصی در جایی گفتگویی داشتم و ایشان بعد از مطلع شدن از شغل بنده شروع به حرف زدن درباره این حرفه کرد و به طور بسیار عجیبی و با آسمان و ریسمان بافتن سعی بر دانستن می کرد.با وجود اینکه شخص مقابلم تا به حال هیچگاه در مورد صنعت و علم خبرنگاری کار نکرده بود اما احساس میکرد که او برای تمام سرگردانیهای بزرگ اخلاقی این حرفه، پاسخی دارد. البته مسلم بود که او چیزی نمیدانست و بهطور خجالتآوری هم درباره چیزی که نمیدانست اصرار به توضیح دادن داشت. وقتی او آنجا را ترک کرد دوستم رو به من کرد و گفت «سندروم داشتن پاسخی برای همه چیز» و من آنجا بلافاصله متوجه منظور او شدم.
اما برای بررسی این سندروم و اطلاع از آن به سراغ دکتر «هادی نقدی» مشاور خانواده و روان درمانگر رفتم و از او درباره این سندروم پرسیدم.این روانشناس با اشاره به این اختلال گفت:از چند منظر میتوان به این موضوع نگاه کرد.یکی از آنها دیدگاه پاتولوژیک است.کسانی که مبتلا به این سندروم هستند معمولا دچار نوعی از خودشیفتگی هستند و فکر میکنند نظرات مخصوصی دارند و در هر بحثی درست میگویند.همچنین اگر از دیدگاه تفکر انتقادی به این موضوع نگاه شود کسانی که برای هر سوالی پاسخی دارند،شکلی از سادهلوحی در رفتارشان دیده میشود.این افراد به سادگی فکر میکنند برای هر سوالی جوابی در آستین دارند.این نوعی از فقر تفکر انتقادی است که نمیتواند تفاوت میان مسائل را بدرستی تشخیص بدهید.
در همینحال در برخی گزارشها آمده«سندروم داشتن پاسخی برای همه چیز» مصیبتی است که از تحصیلات بالا، حساسیت نشان دادن بیش از حد به جزئیات، وسواس زیاد و چرخیدن و کار زیاد با اینترنت به وجود میآید. این مشکل مثل آفت، دامنگیر افرادی است که دانش فنی بالا و تخصصی دارند. بدان معنا که آنها اغلب وقت روزانه خود را صرف توضیح دادن درباره چیزهایی به افرادی میکنند که هیچ ایده و نظری درباره آن ندارند. «سندروم پاسخگویی» یک اعتیاد وحشتناک است که با مسائل کوچک آغاز میشود مثل سخن گفتن از متنهای اطلاعاتی بیاهمیتی که شما در ویکیپدیا در مورد تاریخ اصطلاح «بازار آزاد» خواندهاید و درست هم هست؛ اما بلافاصله بعد از شروع این جریان این آفت مثل بیماری دامنگیر شما میشود و از آن پس شما متقاعد میشوید که میتوانید درباره اینکه «آدام اسمیت چگونه بهعنوان یک سرمایهدار امروزی واقعاً واجد شرایط نیست» به هر کسی اطلاعات بدهید. پس از این مرحله پیش خود فکر میکنید که این درست است. پس چگونه شما اینها را میدانید؟ این درست است بر مبنای آنچه شما در کتابها خواندهاید که به نظر میرسد شامل چندین کتاب هم میشود، چون بعد از تمام افرادی که در مدخل ویکیپدیا درباره بازار آزاد نوشتهاند صدها منابع ذکر شده است، علاوهبر این تنها کتاب اقتصادی که شما خواندهاید شامل یک بخش درباره اسمیت است و همه اینها نشان از این دارد که دانش شما مربوط به دستکم دوجین کتاب و منبع است.
دکتر نقدی در این رابطه به کُردپرس،میگوید:یکی از مسائلی که در چند ساله اخیر دیده میشود،دسترسی افراد به منابع اخبار و اطلاعات است و به دلیل ازدیاد منابع، مردم نسبت به موضوعات مختلف دانش پیدا کردهاند اما در آن سوی قضیه، شناخت آنها سطحی شده است و این افراد را در معرض پاسخگوهایی متعدد قرار میدهد.
این روانشناس با اشاره به دیدگاه شناختی در بررسی این اختلال توضیح داد:کسانی که دچار تحریف شناختی تعمیم دهی هستند به جای آن که تفاوتی میان پاسخها قرار دهند،دیدگاه و نگاهی که به اطراف دارند را برای هر مسئلهای تجویز میکنند و دچار نوهی تعمیمدهی پاسخها به اتفاقات روز میشوند.
دکتر نقدی افزود:کسانی که دچار سندروم همه چیز دانی هستند دائما به دنبال تولید لذت هستند و با ترشح هورمون دوپامین در مغزشان همواره به تقویت این سندروم کمک میکنند.
نظر شما