به گزارش کردپرس، یازدهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی اسفند ماه امسال برگزار می شود. آذربایجان غربی 10 حوزه انتخابیه دارد و در نهایت 12 نماینده راهی بهارستان می شوند.
کشاکش نمایندگان فعلی برای ابقا در کرسی مجلس و کارزار انتخاباتی کاندیداهای جدید در استان آذربایجان غربی قبل از اینکه دارای گرایشات جناحی باشد، به گفته فعال مدنی، صلاح الدین خدیو؛ «قومی است و جناح های اصلاح طلب و اصولگرا آنچنانکه در سایر استان ها بازتاب داشته اند در این استان نقش پررنگی ندارند».
او در توصیف استان آذربایجان غربی از تعبیر"ما قبل سیاست" یاد می کند و می گوید: «بسیاری از مسائل و رویدادها نشان می دهد که هنوز امر سیاسی در این استان محقق نشده و امر قومی جلوتر از امر سیاسی واقع شده است».
با او در خصوص عملکرد اصلاح طلبان و اصول گرایان در استان و همچنین کارزار انتخاباتی موجود در نبود احزاب و فضای دانشگاهی گفت و گو کرده ام که در ادامه می خوانید؛
«صلاحالدین خدیو» در گفتگو با خبرنگار کردپرس در خصوص فضای انتخاباتی آذربایجان غربی و عملکرد جناح های اصلاح طلب و اصول گرا در مجلس می گوید: در این استان جناح های اصلاح طلب و اصولگرا آنچنانکه در سایر استانها بازتاب داشته اند نقش پررنگی ندارند و تفاوت فاحش میان آنها به ویژه در شهرستان هایی که از لحاظ جمعیتی دارای بافتی چند قومیتی هستند، شکل نگرفته است و بنده در توصیف استان آذربایجان غربی بارها از تعبیر"ما قبل سیاست" یاد کرده ام، چرا که بسیاری از مسائل و رویدادها نشان می دهد که هنوز امر سیاسی در این استان محقق نشده و امر "قومی" جلوتر از امر "سیاسی" واقع شده است.
او ادامه می دهد: متاسفانه پررنگ شدن امر قومی سبب عدم توسعه سیاسی استان شده و گاهاً استفاده از این عبارت که "انتخاب اصلاح طلب یا اصولگرا تفاوتی با همدیگر ندارد" نشان میدهد که در این استان چگونه امر قومی پیشی گرفته است و این گفته، هرچند هم تلخ باشد قطعاً رگههایی از راستی و حقیقت در آن دیده می شود و می توان گفت که کارنامهای متمایز در این استان میان این دو جناح موجود در کشور وجود ندارد.
این موضوع را می توان با نگاهی به عملکرد استاندار پیشین جناب سعادت و مقایسه آن با استاندارهای قبلی در دوره احمدینژاد، سنجید تا مشخص شود که تفاوت چندانی میان آنها نیست و در هر دوره زمامداری این استانداران تفاوتی از لحاظ شفافیت مالی و باز شدن فضای سیاسی در استان تفاوتی مشاهده نشد ولی این مسئله در استان کردستان با آذربایجان غربی کاملاً متفاوت است و اختلاف میان دو جناح در آن استان به نسبت آذربایجان غربی بیشتر دیده میشود.
خدیو پررنگ بودن فضای بحث های قومیتی در استان را بر فضای سیاسی تاثیر گذار می داند و اضافه می کند: این مسایل اجازه نمیدهد تغییراتی که در مرکز کشور به وجود می آید تاثیرات مثبت خود را در این استان هم نشان دهد. برای مثال ارومیه سه نماینده دارد که یکی از آنها تا حدودی تمایل به اصلاح طلبان دارد و دو نماینده دیگر اصولگرا هستند اما در عمل هر سه نماینده گرایشات قومی دارند و گرایش سیاسی مشخصی در آنها دیده نمی شود در حالیکه جناح های اصلاح طلب و اصولگرا کارنامه های مخصوص به خود دارند اما در میان این نمایندهها این تفاوت ها دیده نمی شود.
مردم نسبت به ایده کلی اصلاحات دلسرد شده اند
او در خصوص تفاوت انتخابات مجلس یازدهم با سایر انتخابات در گذشته می گوید: در دولت دهم انتظارات فراوانی شکل گرفت و این دولت نسبتاً موفق عمل کرد اما با مشکلاتی در بخش سیاست خارجه روبرو شد که مردم را نسبت به ایده کلی اصلاحات دلسرد کرد. البته بنده معتقدم که در ایجاد این دلسردی تنها اصلاحطلبان مقصر نیستند، بلکه مشکلات ساختاری در کشور و موضوع سیاست خارجه در این امر دخیل بودند و این موضوع در کلانشهرها که جایگاه طبقات متوسط به شمار می رود به وضوح دیده می شود، اما در شهرستان های کوچک قضیه متفاوت است.
خدیو ادامه می دهد: فضای انتخاباتی این دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تا حدودی به فضای انتخاباتی بعد از مجلس ششم شباهت دارد به نحوی که تعداد کاندیداهای ثبت نامی به نسبت انتخابات دوره های پیشین کمتر بود و در شهرهای بزرگ هم اقبال عمومی برای اصلاحطلبان کمتر شد که این روند سبب تقویت جبهه اصولگرا خواهد شد.
فعال مدنی با اشاره اتفاقاتی که در آبان ماه امسال روی داد، می گوید: در آن جنبش معیشتی که عمدتا از سوی طبقه پایین جامعه در آبان ماه شروع شد، قضایای ناگواری اتفاق افتاد که در این میان هم دولت و هم ملت متضرر شدند. از این رو احتمال اینکه شعارهای انتخاباتی نمایندههای مجلس در راستای درخواستهای طبقه فرودست جامعه باشد بیشتر است و در گفتمان سیاسی امروز، نیروی که بتواند خواسته های طبقه محروم جامعه را هدف قرار بدهد و مخاطبانی از این قشر را به سوی خود جلب کند می تواند در این انتخابات تا حدودی موفق باشد، اما بنده معتقدم که در بین نیروهای سیاسی هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب برنامه ای برای این قشر از جامعه وجود ندارند به علاوه اینکه اصلاحطلبان تا حدود زیادی مقبولیت اجتماعی خود را از دست دادهاند.
مشق دموکراسی بدون تحزب ممکن نیست
خدیو در خصوص نبود احزاب در انتخابات مجلس شورای اسلامی معتقد است: در انتخابات مجلس شورای اسلامی تا کنون احزابی شکل نگرفته اند و هر دو جناح سیاسی موجود نیز متاسفانه نتوانسته اند به حزب تبدیل شوند. هر چند اصلاحطلبان در دوره خاتمی گام هایی را برای تبدیل شدن به حزب برداشتند و توانستند دو حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی را شکل دهند اما با توجه به مشکلاتی که در سالهای ۸۸ روی داد، به جای آنها حزب اتحاد ملت شکل گرفت ولی نتوانست جایگاه حزب مشارکت را پر کند و جایگزینی برای آن باشند.
او با بیان اینکه نقش احزاب در ایران چندان پررنگ نیست، به تاثیرات این خلاها اشاره می کند و می گوید: وجود احزاب به نفع دموکراسی است و می توان گفت که مشق دموکراسی بدون تحزب در هیچ جایی مثمر ثمر نخواهد بود. ولی در حال حاضر نماینده ها به صورت مستقل وارد مجلس میشوند و ساماندهی حزبی ندارند و بعد از ورود به مجلس هم در قبال شعارهای انتخاباتی خود چندان پاسخگو نیستند.
این فعال مدنی اضافه می کند: در حال حاضر دو جناح موجود در کشور به صورت حزب در نیامدهاند و این خلا در فضای سیاسی کشور به خوبی احساس می شود و همین امر موجب شده نماینده ها بعد از ورود به مجلس کاملا از شعارها و اهداف انتخاباتی پیش از انتخابات خود را مبرا سازند. همان طور که در انتخابات پیشین دیده شد کاندیداها با لیست امید وارد مجلس شدند اما بعدها به آرمانها و اهداف این لیست وفادار نبودند و به نوع دیگری رفتار کردند و در این دوره هم رفتاری غیر از این پیش بینی نمی شود و همانطور که دیدیم فراکسیون امید تداوم خط مش لیست امید نبود.
نظارت استصوابی عامل شکل گیری مجلسی ضعیف / نخبگان در حاشیه!
خدیو معتقد است تا زمانی که نظارت استصوابی به همین شکل باقی بماند، مصلحت ملی کشور هم لحاظ نمیشود و مجلسی ضعیف شکل میگیرد.
او ادامه می دهد: با توجه به تنگ نظری هایی که در موضوع تایید صلاحیت نماینده ها دیده می شود سبب شده کاندیداهای ضعیف و بعضاً فرصت طلب وارد مجلس شده و دیگر رغبتی برای مشارکت فرهیختگان و نخبگان سیاسی و اجتماعی باقی نمی ماند و یا اینکه فضای انتخاباتی موجود خود به خود آن ها را به حاشیه می راند، که این مسئله برای حاکمیت و جامعه هزینه می تراشد و آینده مملکت را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.
کنشگر سیاسی بر این باور است که در چهار دوره اخیر انتخابات مجلس این روال دیده شده و این مسئله حتی در عملکرد دولت نیز بازتاب داشته است و بن بست های سیاسی در امور داخلی و خارجی کشور هم نشانگر همین قضیه است.
خدیو تاکید می کند: باید انتخاب های گزینشی برای ورود افراد به مجلس تا حدودی تعدیل و ورود افراد شایسته و نخبه به میدان و کارزار انتخابات باز شود. در این حوزه فرقی نمی کند که از کدام جناح میخواهند وارد کارزار انتخاباتی شوند در هر صورت انسان های شایسته باید انتخاب شوند.
او با اشاره به عنوان مستقل بودن نمایندهها هم میگوید: این عنوان نیز تا حدودی فریبنده است چرا که بارها دیده شده که افرادی که به صورت مستقل در کارزار انتخاباتی شرکت می کنند و گاها قصد فریب مردم را دارند و در نهایت با ورود به مجلس در پی منفعت شخصی خود رنگ عوض می کنند و متاسفانه این قضیه در ایران وجود دارد و امروزه اغلب نیروهای سیاسی به دنبال منفعت شخصی خود هستند و تنها هزینه اضافی بر دوش ملت و حاکمیت ایجاد میکنند.
کلمه نخبه در کشور بار معنایی خود را از دست داده است
فعال مدنی با اشاره به نبود فضای دانشگاهی در انتخابات مجلس شورای سلامی بیان می کند: در ایران از جمعیت 80 میلیونی حداقل 20 تا 30 میلیون نفر دارای مدرک دانشگاهی هستند اما متاسفانه فضای دانشگاهی وجود ندارد و انقدر از کلمه نخبه استفاده می شود که از معنا تهی شده و می توان گفت که در هیچ دورهای از تاریخ کشور تا به این اندازه از این کلمه استفاده نشده است. در واقع نخبه کسی است که واقعاً بهره و استعدادی داشته باشد، همان که در قدیم با عنوان خواص از آنها یاد میشد، اما امروزه این کلمه اگر به معنای فارغ التحصیل دانشگاهی باشد حق مطلب را ادا نکرده است. چرا که امروز دیده میشود بسیاری از کسانی که برای انتخابات در مجلس کاندید می شود دارای مدارک دانشگاهی هستند اما به نظر من مهارتهای سیاسی، علمی، کارآفرینی از مدرک دانشگاهی معتبر تر است هرچند که نمایندگی یک شغل سیاسی است، اما لازم نیست که فرد نماینده حتما تحصیلات مرتبط سیاسی داشته باشد ولی واجب است که با کسب مطالعاتی در این زمینه، کنشگری سیاسی باشد .
نیاز آذربایجان غربی به کاندیداهای توسعه گرا/ ضرورت تعادل قومی در انتخابات
او آینده توسعه سیاسی آذربایجانغربی را تنها به ورود کاندیداهای توسعه گرا و سالم به کارزار انتخاباتی مشروط می کند و می گوید: خارج از دو بحث اصلاح طلب و اصولگرا در این استان لازم است کسانی در این استان کاندید شوند که افرادی سالم، توسعه گرا و اجرایی باشند و در بازیهای سیاسی گرفتار نشوند، زیرا در این استان تفاوتی میان جناح ها وجود ندارد و از هر کدام یک از این جناح ها باشند لازم است ویژگی های فوق الذکر را دارا باشند.
خدیو در پایان اضافه می کند: نباید از یاد ببریم در حوزههای انتخاباتی شهرهایی همانند ارومیه و نقده که دارای بافت ترکیبی قومی هستند باید تعادل قومی هم لحاظ شود. برای مثال در ارومیه حداقل از سه نماینده باید یک نماینده قانونا از میان کردها انتخاب شود تا این تعادل حفظ شود و حتی ساز و کارها به نحوی شکل بگیرد که مردم وقتی به پای صندوقهای رای میروند تفاوت قومیتی را چندان لحاظ نکنند بلکه به فردی که دارای قدرت اجرایی و عملکرد توسعه گرایانه باشد، سوای قومیتش رای بدهند و بحث های قومیتی را در فضای انتخاباتی دخیل نکنند.
نظر شما