اتحاد علیه عدم اتحاد/خالد توکلی

سرویس کردستان- دکتر خالد توکلی، جامعه شناس کردستانی در یادداشتی، به تجزیه و تحلیل اعتراض های آبان ماه امسال که پس از اعلام نرخ جدید بنزین در کشور به وقوع پیوست، پرداخته است.

اعتراض مردم در آبان ماه امسال (1398) حداقل از دو جنبه منحصر به فرد است: اول از جهت فراگیری و میزان گستردگی آن که در اکثر قریب به اتفاق استان‌ها به وقوع پیوست و دوم این که به لحاظ نحوه برخورد حاکمیت و هزینه‌های جانی و مالی که معترضین پرداخت کردند و در تاریخ جمهوری اسلامی چنین برخوردی نظیر نداشت. این دو دلیل کافی است تا ضرورت داشته باشد از جنبه‌های مختلف، اعتراض‌های اخیر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد. با این توضیح و مقدمه کوتاه، پرسشی که مطرح می‌شود این است:چرا این اعتراض‌ها واجد این دو ویژگی شده است؟

تردیدی نیست که در سال‌های اخیر «انسجام نخبگان حاکم» به طور محسوسی کاهش یافته است. این امر به ویژه در ایام انتخابات، به هنگام افشاگری نامزدهای انتخاباتی و مناظره‌های تلویزیونی آنها که میلیون‌ها نفر بیننده و مخاطب دارد، به خوبی به چشم می‌خورد. نامزدهای انتخاباتی – که همگی مورد تأیید نظام هستند - در مناظره‌ها چنان از نقد برنامه‌ها و عملکرد همدیگر فاصله می‌گیرند و به پرخاش و تخریب روی می‌آورند که هر مخاطبی (به جز آنانی که معتقد به تئوری توطئه هستند) به سادگی درمی‌ یابد شکاف در اردوگاه نخبگان حاکم و اختلاف بر سر کسب منافع جدی است. نکته دیگری که نشان می‌دهد روابط نخبگان حاکم انسجام از دست رفته است، محتوای ادعاهایی است که علیه هم بیان می‌کنند. این ادعاها که بر اساس آن تلاش می‌شود رقیبان از صحنه بدر شوند سخنانی عادی که بر اشتباهات طرف مقابل انگشت نهاده شود نیست، بلکه سخن از فساد گسترده، دزدی‌های کلان، خشونت‌ورزی، اختلاس سازمان‌یافته جناحی و خانوادگی، سرکوب‌گری، اعدام و ... می‌شود.

جالب آنجاست که این اتهامات و ادعاهای متقابل _ به‌ ویژه در چند انتخابات اخیر _ به روزهای تبلیغات انتخاباتی محدود نمی‌شود، دامنه آن بسی فراتر از آن روزها می‌رود و در نتیجه قصه سر دراز پیدا می‌کند. این وضعیت به خودی خود، مردم را از نظام سیاسی نا امید می‌سازد و وقتی می‌ بینند که کسانی با چنین اتهامات سنگینی، تأیید صلاحیت شده، به اتهامات‌شان رسیدگی و هیچ برخوردی با آنها نمی‌شود، ناامیدی دوچندان می‌گردد و حکمرانی ضعیفی از نظام سیاسی در ذهن‌شان نقش می‌بندد که توانایی حل مسائل و مشکلات جامعه را ندارد. همراهی و همزمانی تصور حکمرانی ضعیف و عدم انسجام نخبگان امکان و احتمال شکل‌گیری حرکت‌های اعتراضی را بالا می‌برد.

ویکتور هوگو سخن درستی بدین مضمون دارد که هیچ چیز به اندازه فکری که زمان تحقق آن فرارسیده باشد قوی و قدرتمند نیست. این سخن در مورد انقلاب و حرکت‌های اعتراضی نیز صادق است. به سادگی هر چه تمام‌تر آرمان‌ها و روش‌های اعتراض از جامعه‌ای به جامعه دیگر سرایت پیدا می‌کنند و همه‌ گیر می‌شوند. در جنبش دانشجویی و بهار عربی این امر کاملاً مشهود است که چگونه امواج ایده‌ها و روش‌های انقلاب به سرعت برق و باد از جامعه‌ای به جامعه دیگر سرایت کرد. به این دلیل از مفهوم «سرایت» استفاده شده است که فرآیند انتقال آرمان‌ها و بالاخص روش‌ها ممکن است تا حد زیادی ارادی و مبتنی بر عقلانیت و منطق و حتی مشابهت نباشد.

قبل از آغاز حرکت اعتراضی مردم ایران، در عراق و لبنان، اعتراض‌هایی شکل گرفته بود.حضور نظامی و نفوذ سیاسی و فرهنگی ایران در این کشورها موجب شده است تا مردم ایران نسبت به مطالبات معترضین و سرنوشت اعتراض‌ها بی‌تفاوت نباشند، چرا که هر تغییری که در این کشورها حاصل شود تأثیر بی‌واسطه‌ای بر جامعه و نظام سیاسی ایران دارد. از این رو، بسیاری از تحلیل‌گران و فعالان سیاسی پیش‌بینی می‌کردند، دیری نمی‌پاید که ایران نیز درگیر چنین اعتراضاتی خواهد شد و آرمان‌ها و شیوه‌ های اعتراض از لبنان و عراق به ایران نیز گسترش و سرایت پیدا می‌کند. عراق و لبنان چه به‌عنوان عمق استراتژیک و چه به‌عنوان مصرف‌کننده ثروت و سرمایه ملت ایران تلقی شوند، در هر دو صورت، حرکت‌های اعتراضی آنها و نحوه برخورد حکومت با آنها، بر وضعیت داخلی کشور، میزان اعتراض‌ها و برخورد حاکمیت با معترضین مؤثر است. در واقع، بخشی از گستردگی حرکت اعتراضی مردم ایران و برخورد خشن حاکمیت را باید در این نکته جست‌وجو کرد: با توجه به این که بخشی از اعتراض مردم لبنان و به‌ویژه عراق معطوف به حضور و دخالت ایران در آن کشورها بود، چرایی گسترده بودن اعتراض و برخورد خشن نیروهای امنیتی با آن بیشتر قابل درک است.

اگر به عوامل فوق‌الذکر مشکلات و مسائل عدیده اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را که به صورت مزمن درآمده‌اند و روح و روان مردم را آزار می‌دهند، اضافه شود، به احتمال زیاد این نتیجه گرفته خواهد شد که احتمال تبدیل شدن این حرکت‌ها به یک جنبش اجتماعی فراوان است.

در دو دهه گذشته عوامل متعددی موجب شد که طبقه متوسط رشد و توسعه یابد. گسترش دانشگاه ها و آموزش عالی در سطح کشور، افزایش تعداد کارمندها و نیروهای دولتی، گسترش رسانه‌های جمعی و ارتباط فکری و فرهنگی بیشتر با آرمان‌ها و ارزش‌های مدرن و جهانی و ... در شکل‌گیری و رشد طبقه متوسط تأثیر بسزایی داشته‌اند. اگر چه به دلایل مختلف، در طول این سال‌ها طبقه متوسط موقعیت نامطمئن و لرزانی داشته است اما این طبقه، همزمان، جنبش اجتماعی متناسب با خود را ایجاد کرد که نتایج و نمودهای آن در قالب جنبش اصلاح‌طلبی و تلاش برای تحقق مطالبات دموکراتیک قابل مشاهده است.

تحولی که امروزه در ساختار طبقاتی جامعه به چشم می‌خورد این است که تحت تأثیر عمدتاً عوامل اقتصادی، نابرابری به شدت رواج پیدا کرده است و این امر تا حد زیادی منجر به تضعیف و حتی نابودی طبقه متوسط شده است. بدیهی است در چنین شرایطی که ساختار طبقاتی دچار تحول شده است، جنبش اجتماعی قدیمی کارکرد خود را از دست می‌دهد و انتظار می‌رود جنبش اجتماعی نوینی که با ساختار طبقاتی جدید تناسب داشته باشد، شکل گیرد و رواج یابد. قطبی‌شدن جامعه و رواج نابرابری اقتصادی که فساد، تحریم، فقر، بیکاری، تورم و نوسانات بازار ارز و طلا از علل اصلی آن به‌شمار می‌آیند، طبقه متوسط را به حاشیه رانده و ابتکار عمل را به طبقات پایین و فرودست جامعه واگذار کرده است. در واقع، این عوامل که طبقه متوسط را تضعیف کرده است به طور بالقوه می‌تواند عامل به حرکت درآمدن طبقات ضعیف جامعه نیز باشد.

وضعیت اقتصادی و سیاسی کشور به گونه‌ای است که از یک سو امیدواری به رفع نابرابری، بیهوده است، اختلاف نخبگان حاکم به نهایت خود رسیده است و از سوی دیگر، حضور اعتراضی مردم در کشورهای همسایه ایران که به نوعی اعتراض علیه ایران نیز محسوب می‌شود و حداقل بخشی از اعتراضات متوجه ایران است، تداوم دارد.

این وضعیت موجب شده است انگیزه برای اعتراض و عمل اعتراضی را در میان طبقات فرودست جامعه همچنان زنده نگه دارد و اگر وضع بر همین منوال پیش برود احتمال زیادی وجود دارد جنبش اجتماعی جدیدی سربرآورد که به اصلاحات اجتماعی و ارزش‌های دموکراتیک روی خوش نشان ندهد، در عوض تحول و رفع نابرابری اقتصادی از مطالبات اصلی آنها باشد. مطالبات مردم در یک جامعه قطبی‌شده که فساد مالی و نابرابری اقتصادی روزبه‌روز آن را تشدید می‌کند، جنبش اجتماعی و حتی روش‌های اعتراضی خاص خود را می‌طلبد که در حرکت اعتراضی اخیر، زمینه‌های شکل‌گیری آن قابل مشاهده است.

این یادداشت دی ماه 98 در شماره 91 نشریه آینده نگر به چاپ رسیده است.

کد خبر 160894

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha