به گزارش خبرگزاری کردپرس، حسین شکر بیگی در این یادداشت ادبی می نویسد:
قالب دوبیتی از دیرباز قالب ابراز احساسات و عواطف بوده است. قالبی برای ثبت آنات و لحظاتی عاشقانه .دوبیتی از آن فخامت و کبریای دیگر قوالب دور بوده و صمیمانهتر بوده است. دوبیتی این خصلت را از قرنها پیش تا دقیقهی اکنون حفظ کرده است. در کنار دوبیتی، رباعی نیز از قوالب محبوب ما ایرانیهای عاشق کوتاهسرایی بوده و هست . ناگفته خود پیداست که قالب رباعی ظرفی بوده که عرفا و حکما را خوشتر میآمده . چندان، یا به صواب نزدیکتر است اگر بگوییم که آن قدر که دوبیتی مردمی بوده، رباعی ، این خصلت مردمی بودن را نداشته اما به هر تقدیر محبوبیتی داشته و به کار ثبت دقیقهها و لطیفههای فکری و فلسفی میآمده . هر چقدر دوبیتی تغییرات کمتری از لحاظ مضمونی داشته اما رباعی گویا انعطاف بیشتری را پذیرفته . رباعی ظرفیت بیشتری برای بیان احوالاتی غیر از بیان آنات فلسفی و حکمی از خود نشان داده است ..( این البته حکمی کلی و غالب است و گرنه ما در طول تاریخ ادبیات رباعیها و دوبیتیهایی داشته ایم که به این موضوعبندیها وفادار نبودهاند )
اگر به رباعیهایی که امروزه سروده می شوند نگاهی گذرا بیندازیم میبینیم که احوالات عاشقانه و ردپای بیان روزمرگی ها و گفتن از چیزهای مختلف سهم بزرگی در مضامین رباعی امروز دارد . اگر رباعیات خیامی _با آن جسارت ، قاطعیت و پایانبندیهای توفانی _ تا مدتها سرلوحه تالیان او بوده اما رباعی امروز بیشتر از جنس رباعیهای ابوسعید ابوالخیر است؛ با همان خصلت آرام و دور از هیجانهای معمول رباعی . اینها را به اختصار گفتم تا بپردازم به مجموعه دوبیتی کلیمهو کهموتهر اثر استاد ظاهر سارایی.
مرتبت والای استاد سارایی در شعر فارسی و کُردی و عرصه تحقیق و پژوهش بر کسی پوشیده نیست . جای تعجب نیست کە شاعری در طرازی اینچنین ، به سر وقت قالبی کوتاه برای بیان احوالات فکری و عاطفی خود برود . اصولا قوالب کوتاه به زعم نگارنده قالب پختگان و نخبگان است . کسانی که به درستی میدانند که عصارهی تجربیات روحی و زیستی خود را باید در چنین قالبی به مخاطبان عرضه کنند. شاعر در این مجموعه گر چه ظاهرا دوبیتی سروده اما دوبیتیهاش بیشتر حال و هوای رباعی دارند گر چه خصائل نیکو و ذاتی دوبیتی را در سرودههایش حفظ کرده است . نکته جالب توجه آن که خود شاعر در یک دوبیتی می گوید :
فرە ئژنەفتمە قسیەیل قەۊ قەۊ
دە بارەێ فەلسفەێ خلقەت دە یاو ئەۊ
بغەێر ئەو دو سێ قسیەێ خەیامە
ولا قسیەێ کەسێ دی وە دڵم نەۊ
چنین پیشزمینهی ذهنی برای ما چند و چون مضامین دوبیتیها را تا حد زیادی روشن میکند . این پل زدن از دوبیتی به رباعی و تقلیل ندادن دوبیتی به تعریف همیشگی ما از این قالب، نکتهی اصلی و نقطه قوت درخشان این مجموعه است :
گڕێ رووشن، زەمان، چۊ ڕووژ پاکە
گڕێ لێخن هە چۊ زەێن زەحاکە
کەسێ ساقی ! دە کارێ سەر نیەرارێ
گوپێ مەی دەو خوم چل ساڵە دا کە
که آن خوشباشی خیامی را در ذهن ما زنده میکند . خیام "اندوهمردی" به غایت تلخاندیش بود ، اما از آن رو که از "فردا" قطع امید کرده بود میتوانست سرپا بماند و بتواند ساعاتی از عمر را به شادمانی بگذراند. ظاهر سارایی اما اتفاقا شاعری بسیار امیدوار است. این تفاوت چندان افتراقی نینداختە بین این دو . خیام دم را غنیمت میداند و ظاهر سرودە :
ئەگەر شێعر و شەراو بووگ و شەو و شەم
تۊەنیمن ئەڵکەنیمن ڕیشگ خەم
کەم و فریە نەکە وەرد م ئەێ دووس
کەم خەم فریەسەو فریەێ خوەشی کەم
دوبیتیهایی از این دست در این مجموعه کم نیست و البته باید بگویم اگرچه درخشانترین بخش همین رباعیگونگی دوبیتیهاست اما این همهی کار سارایی نیست . این آمیزهی رباعی و دوبیتی معجون خاصی پدید آورده است از یک سو به آن طراوت خاصی بخشیده و از طرفی فضایی را برای تفکر در باب هستی و چیزها فراهم کرده است .
گفتیم رباعیگونگی تنها حسن این مجموعه نیست . با توجه به تجربه و چیره دستی شاعر و تجربه های پیشین وی در سرودن به فارسی و کُردی و آگاهی به دانش و بینش به اقتضائات و جریان مدرن در شعر از نظر زبان و نوآوریهای لازم ، این مجموعه چنتهی پری دارد:
دە ئاو ئاگر ، دە ئاگر ئاو کەفێگەو
دە تەژگاێ خوەر ، خوەراوا شاو کەفێگەو
بزان ، قوقنووسە یا مێشتێ خوڵەکوو
نیەزانیمن دەمان، چە ئاوکەفێگەو
این دوبیتیها هر کدام - یا اکثر آنها - آن خصلت مهم "قطعه" بودن را دارند یعنی یک کل منسجم کە تنها متمرکز بر ضربهی پایانی نیستند بلکه کل شعر شما را غافلگیر میکند یا لبخندی بر لب شما مینشانند و این به مرز "قطعه" رسیدن یعنی مدرن بودن .
ظاهرِ خونسرد برخی دوبیتیها و فارغ بودن از تکانهای شدید در پایانبندیها ممکن است مخاطب ساده دل را به برداشت اشتباهی رهنمون سازد ، که البته مخاطب دقیق ، این اشتباه را مرتکب نمی شود و با غور در دقایق این دوبیتیها، حظ وافر خواهد برد.
راجع به این مجموعه بیش از این میتوان گفت عجالتا به این مختصر اکتفا می کنم تا در مجالی فراختر به زیبایی های دیگر این مجموعه بپردازیم . راستی یادم رفت چیزی از باباطاهر و فایز دشتستانی بگویم تنها به ذکر نامشان بسنده میکنیم . برایتان جالب نیست از یک مجموعه دوبیتی حرف زدیم اما بیشتر پای خیام به بحث کشیده میشد؟!
چند دوبیتی را از این مجموعه میخوانیم :
ت نەۊت و بێ ت دنیامان دروو بۊ
زنەی وەڵنگەیل رزیاگ چروو بۊ
هەناس وا بوو عەتر زەمان ناشت
ت چەم پرتانی و دنیا شروو بۊ
...
خوەمان بار خەم گیان خوەمانیم
خوەمان ژەهر و خوەمان ژان خوەمانیم
خوەمان دار خوەمان ها کوڵمانەو
خوەمان دیوار زندان خوەمانیم
...
زوان داڵگی شیرینە چۊ قەن
نیەزانم چۊ بڕێ دڵ دەێ قەنە نەن
دە ئیلام و دە کرماشان وە داخەو
مەرەز دیرن بڕێ، دە قەن پیەرز کەن
*شاعر و نویسنده ایلامی
نظر شما