یلدایی به بلندای کار بی پایان/حقوق هایی که پرداخت نشد!

سرویس کردستان-کارشان به «یلدا» گره خورده؛ مشاغلی که حتی در طولانی ترین شب سال هم باید شیفت باشند و مشغول خدمت از پرستاران و پزشکان گرفته تا نیروی انتظامی و کارگران چشم به راه حقوق و حتی خبرنگاران...

به گزارش خبرنگار کردپرس، خیلی ها از یلدایشان می گذرند و متفاوت است طولانی ترین شب سالشان. کسانی که یلدایشان در دغدغه پرگره خدمت و نان فراموش می شود. افرادی که یلدایی به بلندای کار بی پایان خود دارند، همانند رانندگان، پلیس، آتش نشانان، پرستاران، پزشکان، مأموران فوریت های پزشکی و کارگرانی که همچنان بی حقوق سر می کنند و حتی خبرنگاران و... این روایتی است از شب یلدای آنانی که اولین شب زمستانی خود را با کارشان شروع می کنند. یکی با تلخی و دیگری با لبخند. یکی درگیر انتظار و دیگری وامانده از این حجم مشکلات...

شیفت هایی برای خدمت...

برای کسی که 30 آذر شیفت باشد، یلدا تقریباً بی معناست. در کارشان همیشه تنهایی بوده و هست چرا که به خاطر شغلشان تمام ساعات شبانه روز را باید تنها باشند. «پرستاران» کسانی که هر سال يلدا را در بيمارستان می گذرانند. تنها و مثل باقی شب های شيفت. آنان وقتي تمام ساعات شب را به دليل شغلشان تنها هستند، يلدا برایشان مفهومی ندارد.

شيفتی ٢٤ ساعته دارند. اما این را برای خود تلخ نمی کنند و حس بدی ندارند. وقتی نگاه می کنند کارشان خدمت به مردم است حس خوبی می گیرند.

شاید سالهاست پای سفره يلدای خانواده نبوده اند. «مأموران نیروی انتظامی» کسانی که هرچند دلشان می خواهد مثل همه کنار خانواده باشند اما کار و وظیفه این آرزو را به سراب می رساند.

باید باشند تا امنیت هم حفظ شود... گشت های مدام شبانه تا خود صبح دارند. شده حتی همان یک دقیقه طولانی شب یلدا را هم در ماشین گشت گذرانده اند.

در این میان آينده یک سرباز وظيفه هم تفاوتي با مأموران پلیس ندارد وقتی نتواند برای يلدا يا نوروز مرخصي بگیرد. وقتی به آنان آماده باش می دهند ديگر يلدا و سال تحويل ندارند.

جاده هایی به بلندی یلدا...

چندین سال است كه يلدا خانه نبوده اند. رانندگانی که توي جاده ها هستند و اصلاً نمي دانند خريد شب یلدا چیست. آن قدر وضعیت اقتصادی برایشان سخت شده که حاضرند برای حداقل ترین حق دستمزد هم از شب یلدا و دورهمی خانواده بگذرند.

گاهی وقت ها به قول خودشان یلدا که هیچ حتی سال نو را هم در داخل کامیون های خود گذرانده اند و به همین هم دلخوش اند. معمولاً تلفنی با خانواده تماس کوتاهی دارند و دیگر خبری نیست تا بارشان به مقصد برسد و برای این رسیدن چه رنج ها که نمی برند.

آماده باش های دلهره آور...

تكنسين اورژانس ١١٥ گوش سپرده بود به پيام هاي راديوي بي سيم. اگر شماره پايگاه را بگویند بايد سريع اعزام شوند سر صحنه. تكنسين اورژانس دو سال است يلدا را در پايگاه می گذراند. شیفتشان 24 ساعته است و باید بیدار باشند تمام وقت چون هر لحظه امکان دارد حادثه ای ناگوار رخ دهد و مصدومی را به جای بگذارد.

ماشین های آتش نشانی هم آماده باش هستند. نیروهای آتش نشان هم مانند مابقی در شب یلدا شیفت دارند و باید گوش به زنگ باشند. آنان هم شیفت کاریشان 24 ساعت دو روز در میان است، 24 ساعتی که یلدا و تحویل سال نمی شناسد. پارسال درست با آغاز شب یلدا با دستگاه تنفسی مشغول خاموش کردن حریق بودند. آنان اولویت اول را خدمت به مردم می دانند.

پاکی شهر در نگاه یلدا...

همچنان حقوقشان پرداخت نشده، پاکبانانی که حتی در شب یلدا هم باید مشغول کار باشند آن هم بدون حقوق... کسانی که بیشترین زحمت را می کشند و کمترین دستمزد را دارند نشد یکبار به موقع جیبشان پر شود. چند ماه است حقوق نگرفته اند برای شب یلدا هم ناچارند از شرم همچنان دل به خیابان ها و کوچه ها بسپارند و به بهانه انجام کار شرمشان را از خانه و زندگی دور نگه دارند.

آن وقت با این همه سختی شهروندی آثار باقیمانده از هم نشینی یلدای خود و خانواده اش را روی زمین می ریزد... زمینی که تا همین چند دقیقه پیش بوسه بر جاروی پاکبان زده بود.

خبر می دهند از دل شهر...

نه تنها شب یلدا که در همه مناسبت ها آفیش هستند. خبرنگاران... کسانی که روایت زندگی همه را دارند اما کسی نیست راوی زندگی خود آنان باشد. کسانی که شب یلدا را در ذهن تاریخ ماندگار می کنند خبرنگارانند. اگر آفیش باشند، این شب را در تحریریه و میان همکاران دیگرشان جشن می گیرند و لحظات ناب دیگران را ثبت می کنند. شب نشینی ها را پوشش می دهند و با دوربین هایشان ناب ترین لحظات را به یادگار می گذارند.

همین ها هستند که به دل شهر می زنند و از آن معتاد کارتن خوابی می گویند که هر شب برایش یلداست... یا از آن پیرمرد دستفروشی می گویند که به امید فروش بیشتر در همین یک دقیقه طولانی در شب یلداست.

به سراغ کودکان کاری می روند که شب یلدا را از روی ناچاری به بیداری می گذرانند یا نگاه می کنند به دستان زخم خوره دخترکان قالیبافی که به جای پشت میز مدرسه پشت دار قالی می نشینند و سفره یلدا را فقط بر نقش قالی می بینند.

خبرنگاران در این شب تیتر فردا را شاید خوش بنوازند اما اشک چشمان یلدا دخترکی که با پدر دستفروشش هندوانه روی گاری چوبی می فروشد را چگونه بنگارند... یا غم نداری از گرانی یلدا که یک دقیقه بیشتر حس می شود را چه کنند...

* گزارش: زیبا امیدی فر

کد خبر 23810

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha