به گزارش کردپرس، نسل جدید مستقر در سلیمانیه در سال 2017 توسط شاسوار عبدالواحد تاجر کرد ، که به خاطر امپراتوری رسانه ای رادیو و تلویزیون نالیا (NRT) و سرمایه گذاری های تجاری خود در پروژه های مسکن در منطقه کردستان عراق شهرت دارد، تأسیس شد. در همان سال، موضع منفی حزبش در مورد همه پرسی استقلال کردستان عراق، انتقاد شدید از او از سوی رهبران سیاسی دیگر در کردستان را به همراه داشت اما این موضع بازتاب نگرانی های مشترک بسیاری از ناظران عراقی و بین المللی نیز بود. در حالی که دیگر سیاستمداران در اقلیم کردستان مشتاقانه ایده یک جنبش استقلال (غیرواقعی) از عراق را دنبال کردند شاسوار و نسل نو او جسورانه بر خلاف جریان عمومی حرکت کردند و یک کمپین قوی «نه در حال حاضر» به رفراندوم استقلال برگزار کردند که بر توجه به ملیگرایی بر اساس واقعگرایی تاکید می کرد. از آنجا که نتایج همه پرسی توسط جامعه بین المللی به رسمیت شناخته نشد، درستی دیدگاه آنها اثبات شد.
در حالی که نسل نو در انتخابات پارلمانی 2018 عراق به عنوان یک حزب تازه تاسیس چهار کرسی به دست آورد، در این دوره از انتخابات فراتر از انتظار ظاهر شد و 9 کرسی به دست آورد. در حالی که رقبای اصلی رهبران نسل نو در اقلیم کردستان، شامل حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان، اکثراً سهم کرسی های خود را حفظ کردند، کسب دو برابری کرسی های پارلمان عراق به نسل نو اجازه داد تا نقش اپوزیسیون را با همراهی ائتلاف امتداد و نامزدهای مستقل- هم در قالب منطقه ای و هم در سطح ملی- بر عهده بگیرند. نسل نو در شش استان در سرتاسر عراق در رقابت انتخاباتی شرکت کرد، اگرچه معرفی نامزدهای رهبران آن در بغداد و کربلا به گونهای طراحی شده بود که به حزب اجازه دهد ادعای یک استراتژی «کلی» و غیر فرقهای را داشته باشد. 40 درصد از نامزدهای آن صاحب کرسی شدند و همه آنها، به استثنای یک مورد در جایگاه اول یا دوم در میزان کسب رای قرار گرفتند.
اتخاذ استراتژی روشن و ارسال پیام منسجم به پیروزی حزب کمک زیادی کرد. نامزدها مرتب پیام می دادند که آنها جایگزین منتخبان قبلی رای دهندگانی هستند که از فساد ناامید شده و از احزاب فعلی نیز سرخورده شده اند. این حزب در هر حوزه انتخابیه فقط یک نامزد را انتخاب کرد و 23 نامزد آنها (از جمله یازده زن) به جای معرفی برندهای شخصی، بر معرفی و پلتفرم حزب تمرکز کردند، اگرچه رهبر حزب شاسوار عبدالواحد و خواهرش سروه ،هر دو افراد خیلی شناخته شده ای هستند. نسل نو با ارزیابی این که سیستم جدید انتخاباتی می تواند هم برای معرفی افراد و هم حزب مفید باشد، برای جذب رای دهندگان، بر تبلیغ حزب، آرم حزب و "اپوزیسیون بودن صریح" آن تکیه کرد.
این پیام بالقوه مخاطره آمیز بود؛ نسل نو باید مطمئن می شد که چارچوب و رویکرد حزب، با توجه به ناامیدی و بی اعتمادی عراقی ها به احزاب سیاسی، به اندازه کافی رأی دهندگان را متقاعد می کند. با این حال، حزب با پذیرش این ریسک جایزه آن را هم گرفت زیرا سروه عبدالواحد با کسب28987 رای بیشترین تعداد رای را در میان نامزدهای زن به دست آورد. همچنین هیچ یک از نامزدهای زن برنده این حزب نیازی به تکیه بر سیستم سهمیه زنان برای ورود به پارلمان نداشت. بر اساس این سهمیه 25 درصد از کرسی های پارلمان عراق به زنان تعلق دارد.
با این وجود، استراتژی حزب در تمام مناطق عراق موفق نبود. این امر به ویژه در استان دهوک، جایی که نامزدهای آنها عملکرد نسبتاً ضعیفی داشتند، صدق می کرد. در حالی که نسل نو رویکرد مشابه خود را در مورد معرفی یک نامزد در هر حوزه انتخابیه به کار برد، نمایش ضعیف آن در دهوک تداوم تسلط یکجانبه حزب دمکرات کردستان (KDP) در این استان را نشان داد که یکی از ویژگی های سیاست متعارف در اقلیم کردستان عراق است. همچنین نشان داد که اگرچه نسل نو ممکن است در آنجا از حمایت برخوردار باشد، اما کسب کرسیهای بیشتر در انتخابات آینده به تلاش قابل توجهی برای کسب شهرت برای این حزب نیاز دارد. البته با توجه به رویکرد متخاصم شناخته شده حزب دموکرات در مقابل نسل نو، ممکن است اتخاذ چنین رویکردی چالش برانگیز باشد.
استفاده جنبش نسل نو از استراتژی نامزدمحوری بر اساس ارزیابی رقابت پذیری و سطح حمایت عمومی از نامزدها قابل انتظار بود اما به نظر می رسد که این جنبش تا حدی از این انتخابات برای انجام تحقیق در مورد کسب میزان حمایت لایه های جامعه از نسل نو، به منظور دست یافتن به یک استراتژی و استفاده از آن در انتخابات آینده استفاده کرده است. جنبش نسل نو ممکن است مانند بسیاری از احزاب، در چرخه انتخابات بعدی یک استراتژی پلکانی مشابه راهبرد جریان صدر اتخاذ کند که بر اساس ماهیت و سطح حمایت در هر حوزه انتخابیه ای که برای شرکت در آن انتخاب کردند، چهار نوع استراتژی متفاوت داشتند وبا توجه به اینکه 76 درصد از نامزدهای جریان صدر توانستند به پارلمان عراق راه پیدا کنند موفقیت آمیز بودن این استراتژی به اثبات رسید.
استراتژی نسل نو همچنین تضاد سازنده ای با استراتژی امتداد، حزب تازه تاسیسی که از جنبش تشرین 2019 پدید آمد، ارائه می دهد. امتداد بر شناسایی نام افراد تکیه می کرد و اغلب از کسانی که از طریق اعتراضات شناخته شده بودند و در کل متعلق به حزب یا جریان معروفی نبودند استفاده می کرد. در مقابل، نسل نو از نام حزب، رهبری جوان آن و نهادهای وابسته و نیز شهرت خود به دلیل مخالفت با طبقه حاکم و صحبت در مورد فساد و سوء مدیریت آنها در ارائه خدمات توسط احزاب فعلی در انتخابات بهره برداری کرد. حضور تنها یک نامزد از نسل نو در هر حوزه انتخابیه امکان ارسال پیام و تبلیغات مقرون به صرفهتر و منسجمتر توسط خود حزب را فراهم کرد.
همچنین فروپاشی تقریباً کامل احزاب دیگری که خود را به عنوان اپوزیسیون در اقلیم کردستان قرار داده بودند - به ویژه گوران باعث تقویت حضور نسل نو در این انتخابات شد. به نظر می رسد که تصمیم گوران یا جنبش تغییر به تشکیل ائتلاف با اتحادیه میهنی کردستان عراق به عنوان دومین حزب بزرگ در اقلیم کردستان در انتخابات، در حالی که در ابتدا به عنوان یک حزب اپوزیسیون تشکیل شده بود، جذابیت آن را به شدت کاهش داده است. چندین حزب اسلامگرا در منطقه اقلیم کردستان فعال هستند اما سهم آنها از رای رای دهندگان بسیار محدودتر است. آنها همچنین فاقد موقعیت «اپوزیسیون» بودن هستند در حالی که ادعای گوران و نسل نو در اپوزیسیون بودن اعتبار بیشتری دارد. همسویی یا ائتلاف گوران و احزاب اسلامی با احزاب حاکم در اقلیم کردستان، این بار هزینه های سنگینی برای آنها به همراه داشت. آنها تاکید می کردند رای دهندگانی که به دنبال گزینه های جایگزینی هستند، تمایلی به رأی دادن به احزاب «اپوزیسیون» ندارند و انتظار دارند ائتلاف های اپوزیسیون پس از راه یابی نمایندگان به پارلمان تشکیل شود.
نسل نو در پی جلسات متعدد با امتداد و تعدادی از نامزدهای مستقل، تصمیم خود را برای عدم شرکت در ائتلاف در حال گسترش در مجلس گرفته است. با این حال، آنها گفته اند که به دنبال تأثیرگذاری بر انتخاب وزرا و روند کلی سیاسی خواهند بود. این پیام به خوبی با رویکرد انقلابی نسل نو و مخالفت آنها با احزاب فعلی در اقلیم کردستان منطبق است.
برخلاف سایر بازیگرانی که ممکن است به اپوزیسیون در پارلمان بپیوندند، نسل نو از زمان تأسیس در سال 2017 در منطقه ای قرار داشته که ماوای احزاب اپوزیسیون بوده است. درست است که تجربه فعالیت نسل نو به عنوان یک حزب اپوزیسیون ممکن است برای جنبش تشرینی شامل امتداد و نمایندگان مستقل عراقی مفید باشد اما این که آیا آنها می توانند با وجود فشارهایی که سایر احزاب کردی بر نمایندگان پارلمان نسل نو برای تغییر نظر آنها تحمیل می کنند، تمرکز مخالف خود را حفظ کنند، چیزی است که باید ماه ها و سال های آینده شاهد آن بود. نمایندگان مجلس عراق پس از پایان روند تشکیل دولت می توانند به راحتی و بدون ترس از عواقبی که ممکن است از سوی حزب اصلی متوجه آنها شود بین احزاب جابه جا شوند. چنین چیزی می تواند خطر پیوستن نمانیدگان نسل نو به دیگر احزاب و ائتلاف های دیگر و یا مخالفان حزب را در پی داشته باشد که باعث کاهش تعداد نمایندگان این حزب خواهد شد.
اعتباری که اپوزیسیون بودن به نسل نو داد باعث پیروز شدن آن در بخش هایی از اقلیم کردستان و کرکوک در انتخابات شد اما اگر میخواهد به موفقیتی مشابه در استان دهوک دست یابند، به استراتژی متفاوتی نیاز دارد. همچنین اگر نسل نو می خواهد دامنه نفوذ خود را در سراسر عراق فدرال گسترش دهد باید به طور هوشمندانه مشارکت و تعاملات خود را با احزاب جدید و در حال ظهور مدیریت کند و رای دهندگان را تشویق کند که نسل نو را فراتر از یک حزب کردی ببینند و به آن به عنوان یک صدای مخالف در کل گستره عراق ببینند.
منبع: موسسه واشنگتن برای خاورمیانه
خبرگزاری کردپرس
نظر شما