خاندان «اردلان» بی گمان یکی از بزرگترین امرای محلی کردستان بوده که بیشتر از هفت قرن متوالی در این دیار حکومت میکردهاند. اساس شکلگیری تاریخی آنان را باید دوره مروانیان (احمد بن مروان) در اواخر سده پنجم هجری قمری دانست که «بابا اردلان» از نوادگان آنان از ترس تعدی ابن جهیر (جحیر؟) وزیر بغداد آنجا را ترک و به میان «گوران»ها آمد و مؤسس این خاندان شد . زبان هورامی چند سده پیشتر از «خاندان اردلان» نشانههایی از حیات متداوم و صیرورت زمانی داشت، اما در زمان آنان به شیوه رسمی مطرح و به عنوان زبان «ادبی- دیوانی» اهمیت ویژه پیدا کرد. لاجرم با چنین ظرفیتهایی میزیبد با متدولوژی خاص خود، تحلیل و بررسی شود. با ویژگیهای منحصر به فردی که دارد و نیز علیرغم اشتراکات تاریخی با زبان فارسی و دیگر گویشهای کردی؛ دورهبندی نمودن آن بر اساس سبکهای رایج «دورهای- جغرافیایی» شعر فارسی (خراسانی، عراقی، هندی، بازگشت و...) به لحاظ روششناسی چندان مناسب به نظر نمیرسد. این سبکها هر کدام محصول تعامل مراکز ادبی دربارها و برآیند شرائط و اوضاع سیاسی، اجتماعی و ادبی زمان و مکان خود بودهاند. خراسانی در مشرق و عراقی در مرکز ایران در چنین فضایی به نشو و نما پرداخته و شاعرانی مثل رودکی، فردوسی، عنصری، سعدی، حافظ و... در آنها به رشد و بالندگی رسیدهاند.
پروسه ساخت شعر فارسی از قالب قصیده، سادگی زبان و محتوا، مدح و ستایش اُمراء و سلاطین، زمینی بودن معشوق (سبک خراسانی) به قالب غزل، پیچیدگی محتوا و صناعت شعری، پختگی زبان، آسمانی بودن معشوق (سبک عراقی)، و اسلوب معادله، لُغَزگویی و معماپردازیهای (سبک هندی) و... سیر کرده و دوباره تحت شرائطی به مؤلفههای گذشته بازگشت (دوره بازگشت) و به مشروطه، تجددگرایی و سرانجام تحول نوگرایی و شعر امروزدست یازیده است. حال آن که شعر هورامی در طول حیات خود غالباً شکل و قالب سرایش شعر ثابت بوده (بسآمد با مثنوی بوده) و محتوا و صنعت بدیع در همان حوزه «سادهسرایی، ایجاز،آوردن خُرده مضامین و توجه به اصل تنوع ادبی و...» باقی مانده است. این رویکرد را میتوان در عناصر شعری و صُوَر خیال این جریان بعینه مشاهده کرد. اگر چه زبان کردی هورامی خود مدتها زبان «ادبی - دیوانی» بوده، اما شاعرانِ شاخص دورهها به طور نسبی کمتر از شرائط سیاسی زمان خود متأثر شدهاند بلکه از سیر انفُس و تمسک به سلوک و مکاشفه فردی به یک سبک شخصیِ منحصر به خود در سرودن شعر دست یافتهاند؛ تالیان و دنبالهروان هم شیوههای رایج آنان را تقلید و اقتباس کردهاند؛ به این دلیل است که این منهج ادبی در خط متوالی و مترتب زمانی به عنوان «سنت ادبی» معهود، یک دست سیر کرده است.
از نگاه نگارنده این مؤلفههای ادبی است که بیش از هر چیز دیگر این شعر را با شعر فارسی و حتی دیگر زبانهای کردی متفاوت ساخته و باعث شده از سبکهای دورهای رایج در شعر فارسی تبعیت نکند و خود دارای یک سنت ادبی منحصر و واجد ساختاریی ماهوی و مستقل باشد.«پایبندی بدان سنت دیرینه ادبی، تقلید از شاعران تأثیرگذار، عزلت و انزوا، محدودیت منابع، فقر ارتباطات و تفاوت ساختاری با سایر گویشهای کردی و...» در عدم یکنواختی فُرم، محتوا و جهان بینی شاعران کلاسیک هورامی بی تأثیر نبوده است این علل و عوامل باعث شده شاعران کمتر از شرائط بیرونی هورامان وکردستان تأثیر بپذیرند و بیرونگرایی آنها مُلهم از طبیعت هورامان وفضای بومی و سنت رایج ادبی آن منوط و محدود شود. طبیعی است چنین متونی باید دارای یک سری از اختصاصات ادبی باشد که در این مقاله با اختصار به آنها پرداخته میشود. نخست به ذکر اسامی برخی از شاعران نیز اشاره و بعداً به ویژگیهای سبکی پرداخته میشود.
اسامی برخی شاعران مشهورشعر کلاسیک هورامی از قرن (5 تا 14 ه.ق)
دایه خَزان سهرگهتی (قرن پنجم ه.ق) ، شیخ عیسی برزنجی (754- ...) ، شیخ صفیالدین اردبیلی (735-650) ، ملا پریشان لُر (825-757 ه.ق)، بابا جلیل دَودانی (...-883) ، شیخ شهاب کاکو زَکریایی (1072-1003) ، کهلبالی خان اردلان (1089-...) ، شاکه و خان منصور (1177یا1175-1105ه.ق) ، بیسارانی (1052/1113 ه.ق/ 1641/1703 م)، شیخ احمد تختهای (1134-1026ه.ق) ، شیخ حسن مولاناوا (1136-1070 ه.ق) ، خانای قبادی (1168-1083یا 1192-1116ه ق/ 1700-1759 م) ، الماس خان کنولهای (قرن 12 ه.ق) ، میرزا شفیع کلیایی (قرن 12ه.ق) ، مُلا خدر (خضر)، رواری (1205-1138ه.ق) ، وَلی دیوانه (1216-1158 ه ق، قرن 18 م) ، مُلا عمر زنگنه-رنجوری (1224-1164 ه.ق) ، صیدی هورامی (1265-1199 ه.ق) ، میرزا شفیع پاوهای (1252-1200ه.ق) ، مُلا قاسم پایگلانی (1259-1197ه.ق) ، سلیمان بیگ زنگنه (1261-1219ه.ق) ، مُلا احمد عارف (1263-1206ه.ق) ، میرزا مصطفی دلیدلی (قرن 13ه.ق) ، سید محمد صادق صفاخانهیی (1280-1212ه.ق) ، مولوی تاوگُزی (1300-1221ه.ق)، مولانا خالد شارهزوری (1242-1193ه.ق) ، مستوره کردستانی (1264-1220ه.ق) ، احمد بَگ کوماسی-خالوی کوماسی (1294-1210ه.ق) ، حاج مُلا احمد نودشی (1302-1228ه.ق) ،میرزا عبدالقادر پاوهای (1328-1266 ه.ق/1834-1907 م) ، شیخ عزیز جانَوره (متوفی ابتدای سده 14ه.ق) ، و...
شاخص های سبکی شعر این دوره:
الف) سطح فکری
1- چنانکه در مقدمه بدان اشاره شد؛ زبان ادبی خاندان اردلان «هورامی» و از پیشینهای غنی منحصر به فردی برخوردار بوده است؛ در واقع باید شناسنامه و هویت و اصالت ادبیات کردی را از مصادیق متون شعر آن جستجو، تئوریزه و یا طبقه بندی کرد. هورامی قدیمیترین از خانواده زبان کردی است که دست کم پس از ظهور اسلام در منطقه (14) سدهی متوالی بدون گسست زمانی علیالخصوص در دربار «اردلان» که به «گوران» هم مشهور بوده، به آن شعر سروده میشده و مدتهای مدید زبان ادبی-دیوانی شاعران هورامی، سورانی، باجلان، زنگنه، شهبهک، زازا، بهرزنجه، کلهُری، گروسی، لُری در سراسر مناطق غربی ایران (دربار اردلان) تا حوالی شوشتر و دزفول و بخشهایی از کردستان ترکیه و کردستان عراق و... بوده است.
2- صیرورت و توالی زمانی، ماندگار بودن، مقبولیت عام، اصالت، سادگی و ساده سرایی، زیبایی و صمیمیت در فُرم و محتوا را باید از ویژگیهای دیگر این جریان دانست که استمرار و دوام دورهها و لزوم تقویت اسلوب هجایی و جریان کرکه (نغمه) را در پی داشته است.
3- نظر به نمونههایی که درمقدمه به آن اشاره شد، مشخص میگردد علی رغم این که شعر هورامی مدتها زبان دیوانی و ادبی بوده اما گویندگان آنها در قیاس با شاعران دیگر، فرهنگ و جهان بینی ادبی سادهای در شعر داشته و به طرح موضوعات فلسفی پیچیده و مسائل سیاسی، قومی به شکل فراگیر، در شعر نپرداختهاند. اهتمام آنها بیشتر پرداختن به خُرده مضامین ادبی و اصل تنوع در فرآیند شعری، منویات شخصی و بعضاً مضامین اجتماعی، فرهنگی، آداب و رسوم، عرفان، مسائل دینی، وصف طبیعت، تقلید و اقتباس از تجربههای شعر شاعران شاخص و دیگر مناسبتهای گوناگون و... بوده است کمتر شاعری توانسته بانی یک نحلهی فکری، فلسفی و عرفانی و جهان بینی به معنی اخص و صرفاً یکدست باشد. در این زمینه با سه دسته شاعر روبهرو هستیم:
الف) دستهای از شاعران مثل بیسارانی (1052/1113 ه.ق/ 1641/1703 م)، خانای قبادی (1168-1083یا 1192-1116ه ق/ 1700-1759 م)، شاکه و خان منصور (1177یا1175-1105ه.ق)، وَلی دیوانه (1216-1158 ه ق، قرن 18 م)، صیدی هورامی (1265-1199ه.ق)، مستوره کردستانی (1264-1220ه.)، احمد بَگ کوماسی (1294-1210ه.ق) و... با این که برخی عالم دینی و اهل تنسک و تزهد بودهاند؛ بیشتر به منظومههای عاشقانه، شعر ناب و اصل تنوع در آفرینش ادبی آن اهمیت میدادهاند و شعر را تنها در خدمت شعر قرار دادهاند؛ و نیز مضامین شعر آن ها از بهرههای روحی، تعاملات عرفانی و مکاشفات روحانی بی بهره نبوده است.
بیسارانی (1052/1113 ه.ق/ 1641/1703 م) شاعر شاخص و صاحب سبک قرن یازدهم شعر کلاسیک کردی است.
ب) برخی دیگر مثل مُلا پریشان لُر ( 825-757 ه.ق) ، مولانا خالد نقشبندی (1242-1193ه.ق)، مُلا خضر رواری (1205-1138ه.ق) و... خداشناس، عالم، عارف و زاهد بوده و شعر را تنها وسیلهای برای نشر افکار، عقاید و آموزهها و رویکردهای دینی و فکری خود قرار دادهاند. از جمله دو اثر منظوم ملا خدر به نام، یکی به نام ڕۆڵه بزانی (فرزندم بدان) و دیگری دهوڵهتنامه (دولت نامه). "ڕۆڵه بزانی"، اولین منظومهای است در بیان عقاید و احکام اسلامی برای تعلیم نوآموزان و کودکان در ادبیات مکتوب کردی نگاشته شده است. این کتاب در تاریخ (1338 ش) با خط مرحوم علینقی هشیار در تهران چاپ افست شده است، این چنین شروع میشود:
ڕۆڵه بزانی، ڕۆڵه بزانی
فهرزهن وهل جه گرد مهبو بزانی
ئهسل و فهرع دین چهنی ئهرکانی
چهنی ئهحکامان پهی موسلمانی
مهبو بزانی ههر یو پهنجهنی
ئهر چی پهنجهنی به لام گهنجهنی
ئهسل دینمان ذاتهن و سیفات
مهبدئو مهعاد، پهنجهم نبووات
فهرع دینمان نمانه و روچی
زهکات، حهج، غهزا بزانه تو چی؟
دولتنامه نیز منظومهای است هورامی مشتمل بر سنن و آداب، پزشکی، اجتماعی که ناظم از روی اخبار و هم چنین اقوال و تجارب گذشتگان اسلام برای آموزش و تعلیم ترجمه و ذکر شده است. اینک چند بیتی از خاتمهی منظومهی دولتنامه که در تاریخ (1197 ه.ق) آن را سروده است.
به مهعنی نامش ههن دهولهت نامه
خامهی وهش کهلام ئامه یا نامه
واتهی ئهخزهری ئیبنی ئهحمهدهن
موحتاج به رهحمهت خودای ئهحهدهن
به نهزمش ئاورد پهری ئهتفالان
پهی مهکتهبیان ساحیب ئیقبالان
بو به نموونه پهی کهمالشان
نیشانیوه بو جه ئیقبالشان...
تاریخی نهزمش مهبو شنهفتهن
ههزار و یهک سهد نهوهد و ههفتهن
ماهی رهمهزان، شههری موبارهک
ئی نهزمه به خهیر دریا تهدارهک
جه مزگی نهوبینای سهردهربهند
ههم به ئی تاریخ مهعموور بی یهک چهند
ج) خیلی دیگر از شاعران مثل مُلا عمر زنگنه-رنجوری (1224-1164 ه.ق)، مولوی (1300-1221ه.ق)، میرزا عبدالقادر پاوهای (1300-1221ه.ق) و...، هم به شعر اهمیت میدادهاند و هم به افکار و عقاید دینی و مذهبی خود. هم چنین مضامین و موضوعات زندگی، آداب و رسوم اجتماعی و فولکلور هورامان و کردستان را با زبان هنری و تلمیح گونه، از نظر پنهان ننمودهاند. مولوی در این چامه به طور استعاری و شخصیت بخشی، هوای سرد زمستان را به آرایشگری تشبیه کرده که گوشواره در گوش نوعروسان زیبا میکند و یخ هم مثل آینهدار است در مقابل تازه عروس، و مِه هم چادری است برای پوشش نو عروس. اینها همه مظاهری از آداب عروسی در هورامان است.
زوسانهن وهی رهنگ وه گهردوون یاوان
گێجیای لوول گێج کڵێڵهی کاوان
بهنا باشی بورج بهرزه دیاران
سفیدکاری کهرد تاقچهی موغاران
چ (شیرین زهڕگهر) تۆف ههوای سهرد
گۆشواره نهگۆش نهونهمامان کهرد
پهی نیگای باڵای مهحبووب بێگهرد
یهخ ئاینه گرت، تهم چارشێو ئاوهرد...
فصل زمستان شد از گردش چرخ آشکار
همن و کولاک شد زینت هر کوهسار
پنجه قدرت که ساخت کاج بلند جبال
کرده به برفش سپید طاقچه و دیوار و غار
زرگر سرمای دی از ره صنعتگری/
سته به گوش نهال درّ شهین گوشوار
بهرِ نگاهِ عروس آیینه بگرفت یخ
دوخته مِه از پرند چادر زیبای یار .
4- شاعران هورامی به توارد و ناخودآگاه به مکتب «رمانتیزم» نزدیکی و دلبستگی داشتهاند. از واقعیتهای بیرونی و زیباییهای طبیعت هورامان هم دور نماندهاند. بنابر این ترکیب احساسات و تجارب شخصی با عنصر خیالپردازی وواقعیتها، ژرف ساخت زیباشناختی شعر آنها را تشکیل میدهد.
5- اگرچه مدتهای مدید شعر هورامی در دربارهای محلی نفوذ داشته؛ ولی شاعران هورامی کمتر به دربار اُمرای محلی راه یافته یا اگر ارتباط داشتهاند مداح و ستایشگر نبودهاند؛ بنابراین جز در موارد خاص و نادر آن، به معنی خاص کلمه و سیاق سبک خراسانی نمیتوان در شعر هورامی به شاعری «مدحیهپرداز» و «منقبتسرا»اشاره کرد. 6- ) بیشتر شاعران هورامی، به زبان و شعر عربی به ویژه فارسی آشنایی کامل و با دیوان شعری شاعران بزرگ و صاحب سبک مؤانست داشته و در نشر، توسعه و تحفظِ اصالت شعر فارسی سهیم بودهاند. آنان علاوه بر سرودن شعر فارسی با قالبهای گوناگون، از مضامین فکری و ادبی آنها نیز متأثر میشدهاند. «فردوسی، نظامی گنجهیی، مولوی، سعدی و حافظ» و... در موجودات شعر آنها حضور دارند. بیسارانی در دیوان خود از حافظ یاد کرده و او را ستوده است و در چند شعر از موتیفهای شعر فردوسی، نظامی و مولوی بلخی متأثر شده است.
حافظ با حسی شاخی نباتت/ به نوشیدهی جام جورعهی مماتت
«حافظ! ستایشگر شاخ نبات تو هستم، به نوشیده جرعه ممات تو سوگند»
به ههوای (گلگشت) سهیری (مصلات)/ به ئاب (رکناباد) سهرچشمهی حهیات
به هوای گلگشت و تفرج تو در مصلا و آب رکناباد سوگند باد
فالی (وصفالحال) باوهره پهریم/ موناسب به حال جهستهی خهستهی ویم
«مناسب با جسم خسته و دل دردمندم، فالی وصفالحال بیاور»
ههر شهو جه ئاسمان قهبرت پرنور بو/ دیدهی بهد جه شاخ نهباتت دور بو
«هر شب آرامگاهت پرنور و چشم بد از شاخ نباتت دور باشد» .
خانای قبادی، میرزا شفیع پاوهیی و الماس خان کنولهای از روی دلبستگی به نظامی گنجهای، مثنویهای بزمی او را به هورامی برگرداندهاند. صیدی هورامی در تنوعبخشی شعر خود، بخشی از دیوان خود را به سرودن شعر فارسی و هورامی-فارسی اختصاص نموده و بی گمان سعدی در الهام بخشی سایر شعرهای او بی تأثیر نبوده است. حتی بعدها مُلا حسن دزلی علاوه بر تضمین هنری از غزلیات حافظ، اقتباس وزن، اقتفا، سبک و سیاق او در سایر سرودههایش مشهود است.
ب) سطح ادبی/ فرم شعر
1- اگرچه شاعران با سایر قالبها شعر سرودهاند؛ اما مثنوی فُرم غالب شعر غنایی هورامی و اصرار بر سنت ادبی رایج و صیرورتِ فربه کردن جریان کرکه (نغمه) در اسلوب شعر هجایی است. مثنوی از ابتدا به عنوان جزء جدایی ناپذیر، با ساخت و صورت این شعر همراه بوده و اکنون هم هست این امر باعث شده تصاویر شاعران هورامی- بر خلاف شعر سورانی که بیشتر در محور افقی و بیت ها در غزل محدود مانده- در شبکه عمودی شعر نمود پیدا کند و از انسجام و کمپوزیسیون ساختاری برخوردار باشد، لاجرم فضای بیشتری برای هنرنمایی و بسط معنایی داشته باشد.
به همین دلیل شعر کلاسیک هورامی، در طول سیر خود، کمتر نیازی به تغییر در ساخت و صورت داشته و در نوعِ خود رهاتر و بی قید و بندتر بوده است و دیرتر دستخوش نوزایی امروزین قرار گرفت. به همین جهت زمینه برای خلاقیت و آفرینش هنری و مضامین شعری با چاشنی روایت و طعم داستان به وجود آمدهاست.
انواع مثنویها
الف) بلندِ غنایی (بزمی): مثل «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرینِ» خانای قبادی، شیرین و خسرو میرزا شفیع پاوهای و شیرین و فرهاد میرزا الماس خان کندولهای و...
ب) بلندِ حماسی (رزمی): شاهنامههای هورامی مثل: «رستم و سهراب»، «هفت خوان رستم»، «جهانگیر و رستم» و «نادر و توپال» سرودهی میرزا شفیع جامهریزی و...
ج) بلند تعلیمی: مثل«پریشان نامه» ملا پریشان، «ڕۆڵه بزانی» (فرزندم بدان) و «دولت نامه»ی ملا خضر رواری و منظومههای فقیه قادر ههمهوهند و....
د) مثنوی های کوتاه و میانی: مانند چامه های غنایی بیشترِ شاعرانِ هورامی. بیسارانی، مولوی، صیدی، احمد بَگ کوماسی، میرزا عبداقادر پاوهیی، شکوائیه عبدالله بَگ هورامی و آغا عنایت... با مضامینی غنایی و... در همهی این منظومهها، یک ویژگی دیده می شود: پشت کردن به سنت های مرسومِ عَروضِ عربی و روی آوردن به عنصر جمال شناختی شعرِ کهن. برخلاف قالب های رایج عربی و فارسی، که بیشتر با قصیده و غزل و... با چاشنی عَروضی شعر سرودهاند و یا شعر گویش سورانی: نالی شارَزوری، مَحوی، کردی، سالم، ناری، و ....
ویژگیهای مثنویها و طرز قافیه پردازی اشعار:
در قیاس با مثنوی شعر فارسی مثنویهای هورامی چند ویژگی منحصر به فرد داشته است.
الف) هرگاه نیم مصراع بیت اول شعر عیناً در نیم مصراع دوم تکرار شود، قافیه در بیت اول و دوم یکسان است. در سایر مصراعها قافیه گوناگون است. این شیوه سرایش از نظر تراکم صوتی آهنگ خاصی به شعر می دهد و فاکتی است برای خوشه نغمههای صوتی و زنگهای قافیه که نشانهای برای اهمیت و تأکید بر موضوع پیام به شمار میرود.
*شیره کریا جهور، شیره کریا جهور
نه دهست بله مهردوم کریا جهور
دادمان رهسان نه ده ست ئی گهور
دهستی وه ش ئافات دندانش هزهور
*هامسهران جاری، هامسهران جاری
رام کهفت وه گوزهر درهختیک جاری
درهخت چه درهخت قامهت چناری
بهرز بههرهمهند، ساوای وهن داری
سهر جه کهشکهلان ههفتهمین ویهرد
ریشه پا نه تهخت زهمین موحکهم کهرد
واتم پیرهدار مهنهی ههزار سال
شهرحی جهی دهوران باوهی وه خهیال...
*دڵه یاد کهره، دڵه یاد کهره
فهسڵی جوانیت ئیسه یاد کهره
جه دهستی پیریت ئهمجار داد کهره
ههم بکیشه ئاخ، ههم فریاد کهره
مهنزڵ ویرانهن، خاس کهوتهن وازت
بگرهوه پهی حاڵ، جهستهی بی نازت...
ب) مثنویهایی از نوع مثنویهای شعر فارسی که قوافی به شیوه گوناگونی در مصراعهای بیت تکرار شدهاند:
نهواتم عهرعهر سهههند پهروهرده
باخهوانان داخ وه تۆی گڵ بهرده
خودنمایی لای باڵا نهمامان
وێت لادهر ئامان، پهرێ تۆ نامان...
بینایی دیدهم شای سۆسهن خاڵان
ئی دهسته بهستهی مهستی گوڵاڵان
بگێره جه دهس ئی کهم تاڵهوه
بنیهش بهو گۆنای مشکین خاڵهوه
گوڵ پهی گوڵ خاسهن جهمین جامهنی
گوڵ بۆ، گوڵ قامهت، گوڵ ئهندامهنی
شاباشو تۆ بان گوڵاڵانی مهست
(سهیدی) خار خاسهن بگێرۆ وه دهست...
ج) نوعی مثنوی که قافیه با تنوع در تمام مصراعها تکرار شده است. گوناگونی و برجستگی قافیه؛ این اسلوب ویژه شعر هجایی است. در این قافیه بندی ها شاعر مقید به وحدت قافیه (AAAA…) نیست، بلکه قافیه ها متناسب با ذوق شاعر و مضامین مورد استناد و دلالت معنی و انتقال به مخاطب در پایان دو مصراع تغییر و تنوع (AA-BB-CC-DD… ) پیدا می کنند. این نوع قافیه بندی در مقایسه با قافیه بندی مثنوی های فارسی از نوآوری خاصی برخوردار است. هرگاه نیم مصراع اول چامه، عینا در نیم مصراع دوم بیت اول تکرار شود، قافیه در بیت اول و دوم یکسان است یعنی واژه قافیه ی دو نیم مصراع اول و نیم مصراع دوم بیت اول، عین کلمه در مقام ردیف با مصراع سوم و چهارم هم قافیه می شود... که از نظر خوشه صوتی آهنگ خاصی به شعر می دهد و تکرار آن اهمیت موضوع و دلالت پیام شاعر را مؤکد می سازد. این از ابتکارات یارسان (بابا سرهنگ دَودانی، بابا یادگار، سلطان اسحاق و...) و ادامه آن در بیسارانی و بعدها بلااستثنا از جانب کلیه شاعران هورامی گو از جمله مولوی و صیدی و ... رعایت می شود.
هیچ کهس نهواچۆ وه فهرهاد رهندهن
نهقش شیرینش نه رووی سهنگ کهندهن
دهک رێزان دهس با وهر جه گیان سهندهن
کێ ئهڵماس نهرووی وێش شهندهن...
...
بینایی چهمان بهرگوزیدهکهم
من ههر ئهو خوڵام زهڕ خهریدهکهم
شهرتم ئهو شهرتهن ههتا زیندهکهم
ددانی تهمای تۆ نه کهندهکهم
تۆ به دهستی قهسد جه (بهدوازهکهم)
منت بێ ناز کهرد، ساحێب نازهکهم
من (سهیدی) خوڵام قهدیم زادهکهم
وهی من درێخا سیا تاڵهکهم...
د) نوعی دیگر از مثنوی در شعر کلاسیک هورامی که در قطعه شعر ردیف واحدی تکرار شده اما قافیهها در هر بیت مستقل است؛ این نوع قافیهپردازی در دیوان مولوی مشاهده نشد:
ناڵهی دهردهدار بێ ئاخ نمهبۆ
دهروون عاشق بێ داخ نمه بۆ
گوڵ جه گوڵستان بێ خار نمه بۆ
بوڵبڵ جه عهشقش بێزار نمه بۆ
ههر کهسێ عهشقش رهفێق نمه بۆ
واسڵ به تهرێق حهقێق نمه بۆ
(مهحزوونی) عاشق بێ یار نمه بۆ
عاشقان بێ یار مدار نمه بۆ...
ج) سطح زبانی و موسیقی شعر
1) زبان شعر این دوره ساده، روان و صمیمی و تلفیقی از خیال و واقعیتهای محیط پیرامون است که حرکت و پویایی فُرم و محتوا را به دنبال داشته است. ساختار موسیقی بیرونی (وزن شعر) شعر هورامی را باید از افاعیل اسلوب عَروض عربی جدا کرد. این شعر در بافت طولی و عرضی خود از «ریتم و انسجام» برخوردار است و این متفاوت است با «قید تساوی» ارکان عروضی در دو مصراع. در واقع این شعر «آمیزهای از موسیقی آوایی خوشه صداها (نغمهها= کرکهها و زنگ صوتها) و موسیقی داخلی، مبانی جمال شناختی شعر هورامی را شکل داده است». نقش ذهنی و صور خیال شعر هورامی ساده، بی پیرایه و ترکیبی از خیال و واقعیت (رئال) است. کوتاهی مصراعها- خصیصه شعر هجایی و همخوانی با موسیقی طبیعت- دلیلی است برای نزدیکی با زبان مردم. علل این روند را باید در نزدیکی شاعران به طبیعت زیبای هورامان و اهتمام شاعر به تصویر «تشبیه و ذکر اجزای آن» و نهایتاً «قطب استعاره» دانست. در کنار اینها آوردن «فعل» نیز در شعر به عنوان «زنگ قافیه» از دیگر عوامل حرکتبخش شعر هورامی است. غزل زیر از بیسارانی دارای چنین خصلیص سبکی است.
ئافتاو پێوار بی، ئافتاو پێوار بی
وهختی جه مهغریب ئافتاو پێوار بی
جهمینش، نه بورج «تهشاو » دیار بی
پهیوهست گهرمی وهخت، سوب و ئێوار بی
به نووری جهمین شهوق ئارای تهمام
یاو ناوهههم، وهختی سوب و شام
پرشنگی نوورش، پهی پهی مهشانا
من دهرسات، نهڕووش (لافتی) م وانا...
« 2بیت» در ذهن و زبان شعر هورامی جایگاهی ندارد، در ساختار این شعر «بیت» منفرداً قِداست و استقلال خود را از دست میدهد. رابطه عمودی بیتهاست که شعر را دارای «وحدت موضوع» کرده است. از آنجا که بخشی از شعر فارسی و شعر کردی سورانی «غزل و قصیده» میباشد، کمتر عنصر وحدت موضوع در آن پیدا است به ویژه در غزلها و این بیت است که مستقل در معناست. «آنچه در زمینهی عمومی شعر فارسی در دوره قرن چهارم و... میتوان یادآوری کرد، محدودیتی است که خیال شاعران در محور عمودی شعر دارد و این میراث عرب و شعر شاعران جاهلی است که در دوره اسلامی نیز تاثیر کرده و از شعر شاعران عرب به شعر گویندگان پارسی زبان راه یافته... وجود چنین خصیصهای در شعر شاعرانی مثل بیسارانی، مولوی، احمد بَگ کوماسی، و اشعار هجایی صیدی، باعث شده بعداً گویندگان دیگر هورامی و سورانی از آن جمله شیخ عبدالرحمن جانوره (متوفی اوایل قرن 14ه.ق) پیروی کنند.
دیسان سهرههردان جه نو گرتهن تهم
سوپای گولالان ریزیان وهههم
شنوی بای پاییز وهیشوومهی سزا
وهلگ درهختان بی واده ریزا
بی وه گهردهلوول کهلهی کلاوان
ماتهم بی سهدای هاژهی وهفراوان ...
3- از خصایصِ دیگر برجستهی شعر هورامی همآهنگی تصاویر در حوزه رنگ و صنعت حس آمیزی است. در مجموع شعر کلاسیک کردی به طور کلی در زمینه تصاویر رنگ چندان غنی نیست، این نقیصه هم در شعر کلاسیک فارسی مشهود است . اما این خلأ زیباشناسی در شعر هورامی تا حدودی برطرف شده است، متون شعر بیسارانی، مولوی و صیدی (مثلث شعر کلاسیک هورامی) در زمینه خلق تصاویر رنگ و حس آمیزی، غنی و سرشار از هنرنمایی است. با رنگها در دیوان بیسارانی تصاویر زیادی خلق شده از جمله برای رنگ سیاه این رنگها در تصاویر مجازی و استعاری و کنایی منشق شدهاند:
هوون و ترکیبات هوون، لال،یاقوت، هووناو، هوونان، هوونین، سیامار، قهترانی شهوڕهنگ، زوخاڵ، سیای دوودی تهم، سیاته، دهروون سفته، دهروون زوخاڵ، سیاپۆش، بڵێسهی پڕ دوود، زوڵف دێز، زوڵف مشکین، مشکین خاڵ، کڵافهی مشکین، مشکین سایه، زوڵف حهبهش و...
«قهترانی شهوڕهنگ» وهردهی سهر کوڵف
ستهم زهدهی دهست ناخوون کهندهی توڵف
هم چنین برای رنگ قرمز این واژهها و ترکیبات:
هوونین جهرگ، هوونیچهم، موژهی هوون رێز و...
ب) منابع:
بدلیسی میر شرفاخان، شهرهفنامه، مێژووی ماڵه میرانی کوردستان، وهرگیرِ ماموستا ههژار، پهخشانگای پاییز، 2009 ز
بیسارانی مصطفی، دیوان شعر، ملا صالح حکیم، سنندج، انتشاراتی گوران، 1375ه.ش
پاوهیی میرزا عبدالقادر، دیوان شعر، انجمن ادبی، پاوه، سال 1368ه.ش
تاوهگُزی مولوی، دیوان شعر، مدرس عبدالکریم، مهاباد،چاپ صیدیان، 1364ه.ش
دیوانه ولی، دیوان شعر، تصحیح و ترجمه رازی، سنندج، انتشاراتی کردستان، چاپ چهارم، 1387ه.ش
ذکاء یحیی، کاروند کسروی، به کوشش یحیی ذکاء، تهران، انتشارات فراکلین، 2536ش
رنجوری مُلا عمر زنگنه، دیوان شعر، تصحیح: محمد علی قرهداغی، بغداد، چاپخانه آفاق عربیه، 1983م/1403 ه.ق
رواری ملا خضر، منظومه دولتنامه، تصحیح جمیل فاروقی، تهران، نشر احسان، 1386ه.ش
روحانی بابا مردوخ، تاریخ مشاهیر کرد، جلد 1، عُرفا، عُلما، اُدبا و شُعرا، به کوشش محمد ماجد روحانی، سروش تهران 1382ه.ش
روحانی بابا مردوخ، تاریخ مشاهیر کرد، جلد 2، عُرفا، عُلما، اُدبا و شُعرا، سروش تهران 1366ه.ش
ستوده سید ابراهیم، ئایین و دین، یوسف و زلیخا کردی، تهران، سروش، 1361ه.ش
سلطانی محمد علی،حدیقه سلطانی،جلد دوم، ارومیه، انتشارات صلاحالدین، بهار 1369 ه.ش
شاکه و منصورخان، دیوان شعر، گردآوری و تصحیح: محمد علی قاسمی و علیرضا خانی، ارومیه، انتشارات صلاحالدین ایوبی، زمستان 1379 ه.ش
شکری پور مختار، فصل نامه گوهران، ویژه شعر نو کرد، شماره 15، 1386ه.ش
صفی زاده صدیق، تهلای دهستهوشار، طلای دست افشار، یا تاریخ شاعران منطقه ههوشار، چاپخانه حیدری، چاپ اول بهار 1369ه.ش
صفی زاده صدیق، دیوانی مهستوورهی کوردستانی، انتشاراتی امیر بهادر، 1377ه.ش
صفی زاده صدیق، میژووی ویژهی کوردی (تاریخ ادبیات کردی) ج 1، بانه، اتشارات ناجی، 1370ه.ش
فاروقی جمیل، گوشهای از زندگانی ملا خضر رواری، تهران، نشر احسان، 1386ه.ش
کدکنی شفیعی محمد رضا، صُوَر خیال در شعر فارسی، تهران، انتشارات آگاه، 1366ه.ش
کوماسی احمد بَگ، دیوان شعر، به کوشش محمد علی سلطانی، مؤسسه فرهنگی نشر سُها، تهران 1384ه.ش
محمدپور عادل، سرود خزان، سبک شناسی بیسارانی، ناشر زریبار، 1381ه.ش
مدرس عبدالکریم، یادمردان، ج 2، سنندج، انتشارات کردستان، 1385ه.ش
مدرس، ملاعبدالکریم، یاد مردان ج1، سنندج، انتشارات کردستان، 1385ه.ش
نودشی مُلا احمد، زندگی نامه، تحقیق و تألیف: یحیی مظهری، سنندج،
ههمهوهند فقیه قادر، دیوان شعر، گردآوری و تصحیح عبدالکریم مدرس و فاتح مُلا کریم، بغداد، چاپخانه فرهنگستان عراق، 1980م
نظر شما