به گزارش کُردپرس، قومیت، طایفه گرایی، تعصب و این قبیل موارد در عرصه های مهم و سرنوشت ساز مانند انتخابات می تواند افراد را از معیارهای اصلی یک انتخاب اصلح دور کند و افکار و ذهن را به سمت طایفه و قبیله سوق دهد که این جهت گیریها منجر به دور شدن از اصول اولیه یک انتخاب درست کند.
در استان کرمانشاه که بیش از ۲۴ هزار کیلومتر مربع وسعت دارد؛ حدود ۲ میلیون نفر جمعیت در ۱۴ شهرستان و بیش از ۲ هزار و ۶۰۰ روستا سکونت دارند که از این تعداد نیمی از جمعیت در مرکز استان زندگی می کنند.
این استان بافتی قومی و مذهبی دارد و اقوام کُرد، لک، جاف و ترک و همچنین مذاهب و فرق اهل تسنن، تشیع و اهل حق در این استان سکونت دارند.
استان کرمانشاه همچنین ۳۷۱ کیلومتر مرز مشترک با ۲ بخش کُردنشین و عرب نشین کشور عراق دارد و می توان گفت جزء استان های مهم کشور محسوب می شود.
به دلیل تنوع قومی و مذهبی و وجود خُرده فرهنگ های فراوان از استان کرمانشاه به عنوان هندوستان ایران نام می برند، کرمانشاه از پیشینه تاریخی نیز برخوردار است و سنگ نوشته ها و بناهای تاریخی دوران قبل از اسلام و دیگر دوره های تاریخی نشان از وجود فرهنگ و تمدن در این دیار دارد.
دکتر شهاب تجری، حقوقدان، وکیل و استاد دانشگاه، دکتر قدرت احمدیان استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل، دکتر شهرام فتاحی استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل، فضل الله رنجبر فرماندار کرمانشاه، سیدعلاء الدین حیدری مشاور استاندار کرمانشاه و از فعالان سیاسی اجتماعی اصلاح طلب و صادق مطاعی فعال سیاسی اصلاح طلب در این ارتباط به اظهارنظر پرداخته اند.
برای کم رنگ کردن رفتار انتخاباتی شهروندان بر اساس تعلقات قومی و ایلی، در گام اول باید ما دلیل تداوم چنین مولفه ای را پیدا کنیم. حقیقتا این امری پیچیده و دارای جنبه ها و ریشه های مختلف است که حذف آنها در شرایط کنونی ناممکن است، ولی می توان آن را کم رنگ تر کرد.
هویتهای اجتماعی را باید جایگزین هویتهای قومی کرد
شهاب تجری: بدون تردید در استان کرمانشاه یکی از مهمترین عواملی که تاکنون در انتخابات مجلس و شوراها نقش ایفا کرده است، تعلقات قومی و ایلی بوده و البته در بسیاری از مناطق کشور نیز وضع به همین شکل بوده است. از لحاظ جامعه شناختی معمولا رفتارهای انتخاباتی افراد تحت تاثیر گروهی است که به آن تعلق پیدا می کنند و این گروه می تواند خانواده، طبقه، حزب، قوم و سایر موارد مشابه باشد.
این گروهها در حقیقت هویت اجتماعی افراد را شکل می دهند و طبیعتا هر کدام از آنها پررنگ تر و قوی تر باشد و بتواند فرد را به خود جذب کند در رفتار انتخاباتی وی نیز تاثیر بیشتری خواهد گذاشت.
توجه به این که پایبندی به قوم و قبیله ریشه در باورهای سنتی دارد و در کشور ما و بخصوص در استان کرمانشاه هنوز باورهای سنتی در رفتار اجتماعی ما موثر است، لذا هویت قومی کماکان در رفتار انتخاباتی شهروندان تاثیر جدی و اساسی دارد.
یکی از راههای کم رنگ کردن آن نیز این است که به جامعه کمک کنیم که هویت های اجتماعی دیگر را جایگزین هویت قومی کنند و به تعبیر دیگر با برجسته کردن هویت های اجتماعی دیگر، هویت قومی را کم رنگتر کنیم.
بهترین جایگزین نیز هویت هایی است که برخلاف قوم و ایل که ریشه در احساسات و عواطف دارند، مبتنی بر انتخاب های عقلانی باشند و برجسته ترین آنها نیز احزاب هستند.
اگر ما بتوانیم موانع مختلف فرهنگی، اجتماعی و ساختاری احزاب را رفع کنیم و جا را برای فعالیت احزابِ استاندارد در عرصه سیاسی باز کنیم، آن وقت امکان کم رنگ کردن رفتارهای انتخاباتی بر اساس تعلقات قومی وجود خواهد داشت.
هر چند همان گونه که عرض کردم تعلقات قومی چه در عرصه ملی و چه محلی، ریشه در عوامل مختلف و پیچیده دارد و باید به همه آنها توجه کرد. مثلا به هر میزان اعتماد عمومی نسبت به حکومت رنگ ببازد و یا مردم احساس نابرابری داشته باشند، تعلقات قومی شهروندان بیشتر می شود.
البته این مطالب نباید این نکته را به ذهن متبادر کند که بنده مخالف هویت قومی هستم و هیچ نفعی در آن نمی بینم، بلکه معتقدم که حفظ هویت های قومی دارای آثار مثبت زیادی نیز هست اما باید تعادل را حفظ کرد و در عین حال سخن ما در خصوص رفتارهای انتخاباتی و سیاسی است.
افزایش آگاهی مردم نقش قومیتها را کمرنگ کرده است
سیدعلاالدین حیدری: انتخابات و فرآیند مشارکت مردم در ساختارهای سیاسی و تصمیمگیری از ارکان هر نظام سیاسی مردم سالار است لذا به نوعی میتوان گفت که عیار مردمی بودن نظام سیاسی میزان مشارکت دادن مردم در تعیین سرنوشت خود است.
براین اساس نقش انتخابات و مردم در پروسه تصمیمگیری و تصمیمسازی یک نقش راهبردی است که باید مورد توجه و دقت مردم و مسوُولان واقع شود. از آنجایی که این امر و مشارکت دادن مردم در تعیین هرم نظام سیاسی کشور از نگاه قانون و نظر بزرگان نظام جمهوری اسلامی ایران، دور نمانده و این حق به رسمیت شناخته شده است، می توان گفت که راه برای مشارکت مردم فراهم بوده و مردم می توانند دراین مسیر گام بردارند.
اما اینکه این مشارکت میتواند چگونه و چطور اعمال شود و یا اینکه مردم چه نقشی در بهینهسازی این حق مسلَّم خود دارند؟ سئوالاتی است که باید مبسوط با آنها پرداخت.
در بحث شاخص های تعیین کننده در هر انتخاباتی بخصوص انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا میتوان گفت که آیتمهای فراوانی در هدایت و جهتدهی این انتخابات نقش دارند که از جمله مباحث قومی و قبیلهای و یا زبان و مذهب را میتوان بر شمرد.
با توجه به فرهنگ سیاسی غالب جامعه که متاثر از فرهنگ سنتی انتخاباتی است، یعنی در اکثریت جامعه مخاطب صندوقهای رای و یا مشارکت کننده در انتخابات از طبقات سنتی جامعه هستند و معمولا متاثر از آیتمهای مذهب، قوم، عشیره، زبان و یا در واقع فاقد تحلیل مستقل سیاسی بدون عقبه فکری قومی و مذهبی هستند، لذا فرآیند انتخابات هم معمولا تابعی بوده از این شاخص ها و یا حداقل نقش عمده ای در نتایج انتخابات گذشته داشته اند.
اما اگر به روند و سیر تاثیرگذاری این آیتمها بر انتخاباتهای گذشته گذری داشته باشیم، میتوان گفت که در طی ادوار گذشته این تاثیرگذاری ها به طور معناداری کمتر شده است یعنی مثلا اگر در انتخابات دور اول نقش آیتمهای مذکور را A قرار دهیم ، این ضریب را برای دور بعدی می توان A منهای درصدی دانست.
بدین معنا که هر چه رشد سیاسی جامعه به بلوغ سیاسی و یا میزان آگاهی سیاسی و اجتماعی جامعه افزایش یافته از میزان تاثیرگذاری این شاخص ها هم کاسته شده است.
با رشد ضریب نفوذ اطلاع رسانی و آگاهی بخشی در جامعه که از طرق مختلف اتفاق افتاده و همچنین ادامه دارد، ما شاهد کمرنگ شدن تاثیرگذاری شاخص های فوق هستیم. به نحوی که در دوره گذشته میزان تاثیرگذاری آنها نسبت به دوره هفتم کمتر و به طور قطع این دوره کمتر از همه ادوار گذشته می باشد.
تفاوت اساسی این دوره با دوره های گذشته را می توان برجستهتر دید چرا که با حضور رسانه های مجازی و پوشش وسیع جامعه می توان گفت که ما شاهد یک جهش آگاهی و رشد جهشی در سطح آگاهیهای سیاسی و اجتماعی جامعه هستیم و در واقع مراجع فکری دچار دگرگونی عمیقی شدهاند. امروز مردم با گوشی تلفن همراه به جهان آزاد اطلاعات و رسانه ها و بخصوص داده های فراوان اطلاعاتی دسترسی دارند و با تحلیل گوناگونی مواجه اند.
بر این اساس سطح آگاهی و همچنین سطح تحلیل عمومی بسیار بالاتر از چهارسال قبل رفته و ما با جامعه ای روبرو هستیم که دیگر هرچیزی را به هر نحوی نمی پذیرند.
امروزه صاحب نظران و یا مراجع فکری جامعه برای ارایه هرنظری باید پیوست تحلیلی تحقیقی آن را هم به مردم ارایه نمایند و همین دقیقا نقطه تفاوت جامعه امروز با جامعه دیروز است. یعنی اگر دیروز بزرگ قومی و یا لیدر انتخاباتی تحلیل و یا نظری را به جامعه هدف خود میداد، میزان نفوذ و تاثیر آن بسیار بیشتر از امروز بود.
افکار عمومی امروز در کنار دیدن و شنیدن ایده ها و نظرات مختلف خود نیز بر آن تحلیل داشته و در واقع نتیجه را براساس مدل (مقایسه - تحلیل - تصمیم ) ارایه می دهند. پس می توان گفت که جامعه امروز رفتار انتخاباتی پویا و فعال تری نسبت به قبل داشته و طبیعتا مدل های قومی، قبیله ای، مذهبی تا حدود زیادی کمرنگ شده اند اما متاسفانه در برخی نقاط به نسبت بافت فرهنگی و میزان سواد و نفوذ رسانه ها هنوز رگه های این فرهنگ سنتی انتخاباتی وجود داشته و پررنگ می باشد.
قوم گرایی را با آموزش می توان کمرنگ کرد
مشاور استاندار کرمانشاه:برای زدودن گَردِ قومگرایی و عشیره محوری در انتخابات نمیتوان نسخه دستوری پیچید بلکه کم کردن تاثیر این شاخصها بر انتخابات را باید یک پروسه و فرآیند دید که خیلی از مسائل بر آن تاثیر دارند.
همانطور که قبلا عرض کردم عوامل متعددی بر این موضوع تاثیر دارند. آموزش همگانی رفتار انتخاباتی، افزایش ضریب نفوذ رسانه ها، بهره گیری از نخبگان جامعه در ایجاد گفتمان توسعه در جامعه به جای فرهنگ عشیره محوری، ارایه تصویری واقعی از مجلس و نمایندگی به مردم، بهرهگیری از شخصیتهای مذهبی، ملی و قومی در ترویج فرهنگ صحیح انتخاباتی و ترویج و نهادینه کردن احزاب میتوان تا حد زیادی در گذر زمان تاثیر عوامل ایجاد کننده قومگرایی را کمرنگ کرد.
اما فرهنگ قوم و عشیره گرایی و یا مذهب محوری در انتخابات گاهی اوقات بر جامعه هدف تحمیل می شود و به صورت مقطعی در واکنش به عوامل بیرونی بروز می کند لذا نمی توان انتخابات را در محیط آزمایشگاهی فرض کرد بلکه رفتارهای انتخاباتی معمولا حاصل برآیند فرهنگ عمومی، سطح آگاهی جامعه ، عوامل تحمیلی بیرونی بر جامعه هدف هستند که کلیت یک انتخابات را شکل می دهند.
اما در کل با کمک بسترهای فوق می توان برگزاری انتخابات را در فضای منطقی خود دید و جامعه را بدان سو سوق داد.
شکلگیری احزاب عاملی برای کمرنگ کردن قوم گرایی
رشد فرهنگ حزبی و شکل گیری احزاب در جامعه می تواند از ۲ منظر مفید باشد. اول اینکه هدایت جامعه به سمت برنامه محوری به جای شخصیت محوری، دوم ایجاد زمینه های همگرایی و تفکر محوری به جای فرهنگ تک روی و جزیره ای فکر کردن.
نهادینه شدن و رشد فرهنگ حزبی در انتخابات می تواند زمینه های ایجاد کلان نگری و برنامه محوری را فراهم کرده و جامعه را به سوی انتخاب بر اساس مدل (برنامه، اجماع، کلان نگری ) هدایت کرده و انتخابات را از مسیر پر تنش قوم و عشیره گرایی بسوی انتخابات معقول و منطقی عبور دهد.
رشد فرهنگ حزبی در جامعه می تواند جایگاه واقعی مجلس را هم تقویت کند چرا که غلبه حزب گرایی راه را بر شعار زدگی و قوم زدگی جامعه می بندد و نامزدها به جای اتکا به شعارهای بدون پشتوانه به سمت تاکید بر برنامه و جلب اعتماد نخبگان پیش خواهند رفت. در نتیجه به جای ایجاد توهم در مورد جایگاه نمایندگی در میان جامعه بر جایگاه واقعی و منطقی مجلس تاکید می شود.
در نهایت هرچه جامعه به سمت رشد آگاهی، وسعت اطلاعات، بالارفتن سطح تحلیل، تعمیق شناخت سیاسی و اجتماعی، تفکر جمعی و حزبی، برنامه محوری، نخبه گرایی، پویایی سیاسی، همگونی دانش سیاسی در جامعه و... قدم بردارد به همان نسبت از میزان تاثیر فرهنگ سنتی انتخاب مبتنی بر قوم و عشیره و مذهب گرایی کاسته شده و ما شاهد انتخابات منطقی ، واقعی و سالمی خواهیم بود.
هر چه انتخاب های ما به واقعیت و منطق نزدیک تر باشند به همان اندازه به توسعه نزدیک تر می شویم
حکمفرمایی جهت گیری قومی انتخابات را منحرف می کند
دکتر قدرت احمدیان: احزاب را باید در کشور فعال کنیم. اکنون ما نظام حزبی مشخص و مدونی نداریم و چه بخواهیم و چه نخواهیم جهتگیری قومی و طایفهای در انتخابات حکمفرما میشود و انتخابات را منحرف میکند به سمت اینکه ما نتوانیم از دل انتخابات به اهدافی که میتواند مقوم امنیت، رفاه، آسایش و توسعه یافتگی جامعه باشد، برسیم.
در خلاء احزاب قدرتمند سایر بخشهای پیش رو جامعه مثل ما دانشگاهیان باید از جامعه بخواهیم با ملاحظه منافع کلان جامعه رفتار سیاسی خود را تنظیم کنند و نه صرف مسایل قومی و عشیرهای. از مردم بخواهیم در انتخابات مشارکت موثر و مفید و معطوف به مسائل کلان کشور و استان داشته باشند و اجازه ندهند که تعصبات کور و بیمعنی عشیره ای که امکان انتخاب درست و اندیشه درست را از ما سلب میکند بر ما غلبه کند.
این تعصبات عشیرهای بسیار عمیق است اما به هرجهت از نخبگان باید بخواهیم که خودشان ابتدا تحت تاثیر این فضا قرار نگیرند و در گام دوم از جامعه بخواهند به سمت یک انتخاب خوب با معیار قراردادن مسائل کلان قدم بردارند.
در اهمیت احزاب باید اشاره کنم که بنده مخالف این هستم که برخی از مقامات میگویند ما حزبی نیستیم و این آسیب به امنیت ملی میزند. اگر رییس جمهوری و نماینده مجلس میگوید حزبی نیستیم مشکلات جامعه را از دوش خودشان بر میدارند و بر دوش حاکمیت سوار میکنند. دولتی که بر سر کار آمد برنامه داشته، جلو آمده و کار انجام داده اما موفق نبوده و اکنون باید پاسخگو باشد و بگوید نتوانستم و کسی دیگر بیاید و قدرت را در دست بگیرد که این جابجاییها و پاسخگوییها در نظامهای حزبی وجود دارد.
در موضوع افزایش قیمت بنزین این مساله باید متوجه حزب می شد نه حاکمیت. اما همه چیز به نام حاکمیت تمام شد و این به امنیت ملی آسیب می زند. به جای اینکه بگوییم این تصمیم، تصمیم نظام است بهتر است بگوییم این تصمیم، تصمیم فلان حزب یا جناح است. به هر جهت احزاب با کارکردهای متعدد دیگری همچون سازماندهی دولت و ایجاد پل میان مردم و دولت نقش موثری در تبیین و تنظیم حرکت جامعه دارند.
برای برون رفت از این مشکل صدا و سیما، رسانهها، مراکز فرهنگی و حوزههای علمیه و دانشگاههای باید اقدام به تولید محتوا کنند. در رسانهها هم در زمان انتخابات به صورت کلی به این موضوع پرداخته میشود اما به عنوان یک برنامه مدون و به عنوان آسیبی که داریم پرداخته نشده است.
رسانه ها به کاهش تاثیرگذاری قومیت در انتخابات کمک کنند
فضل الله رنجبر، فرماندار کرمانشاه: انتخابات دخالت مردم در تعیین سرنوشت خود است و فردی باید به عنوان نماینده آنها وارد مجلس شود که بتواند مشکلات، مطالبات و دغدغههای آنها را پیگیری کند و از این رو باید از کانال درست و بدون دخالتها و تعصبات قومی طایفهای این پروسه انجام شود.
باید از طریق نهادهای آموزشی و رسانهها، شاخصههای یک نماینده اصلح و شایسته به مردم اعلام شود تا دیگر شاهد دخالت نقش قومیت و طایفهگرایی در روند انتخابات نباشیم و این موضوع گمرنگ شود.
متاسفانه مقوله انتخابات تنها در چند ماه منتهی به برگزاری آن و صرفا در قالب چند سخنرانی و مصاحبه مورد توجه قرار میگیرد در حالیکه این موضوع به صورت مستمر دنبال شود و مردم آن را با جدیت دنبال کنند.
آموزش به اقشار مختلف مردم یک راهکار مناسب است که باید دستگاههای مرتبط به صورت جدی به این حوزه ورود کنند. بی توجهی دستگاههای مرتبط به مقوله آموزش منجر به بروز مشکلاتی برای جامعه مانند حضور نسل جوان در حرکتهای توده وار در خیابان ها میشود که این حرکتها نشان میدهد که ضعیف عمل کردهایم و روی یک اصول و معیار علمی کار نکرده ایم که نتیجه بخش باشد.
برای برون رفت از این مشکل صدا و سیما، رسانهها، مراکز فرهنگی و حوزههای علمیه و دانشگاههای باید اقدام به تولید محتوا کنند. در رسانهها هم در زمان انتخابات به صورت کلی به این موضوع پرداخته میشود اما به عنوان یک برنامه مدون و به عنوان آسیبی که داریم پرداخته نشده است.
در حاشیه شهرها بیشتر مسایل قومی و قبیلهای داریم که باید کار فرهنگی و آموزشی بیشتری در این مناطق انجام شود و مردم را نسبت به انتخاب افراد توانمند بیشتر آگاه کنیم.
به طور مصداقی جامعه ما و استان کرمانشاه مع الاسف متاثر از قاطبه این آفات ساختاری و نهادی است و در این میان کنش های انتخاباتی معطوف به قومیت،زبان از برجستگی خاصی برخوردار است. مساله ای که بی تعارف از سوی بسیاری از کاندیداهای انتخابات پارلمان و شورای شهر مورد سوء استفاده قرار گرفته و می گیرد. اتفاق نامبارکی که عملا شوکران جان رنجور مردم سالاری است.
طرح مسایل قومی توسط کاندیداها وهن شان مشارکت کنندگان است
دکتر شهرام فتاحی: اصولا یکی از مهمترین ارکان و مجاری عینیت یافتن دموکراسی، ساز و کار انتخابات و مراجعه به آرای اکثریت است. مساله ای که هم در آموزههای فکری و فلسفی یونان باستان ریشه دارد و هم از آبشخورهای شرعی ارتزاق می کند.
ولی دهه ها و شاید سدههای متمادی است که متفکران و متولیان ساحت سیاست که دموکراسی را باطل السحر دیکتاتوری و استبداد می دانند با مجموعه ای از ابهامات و سوالات درباب دموکراسی و ساز و کارهای آن مواجهند. از جمله این سوالات، بسترها و دلایلی است که منجر به کنش مشارکت کنندگان می شود.
به عبارت روشنتر آیا جامعه ای که در آن شهروند و حقوق شهروندی با مقدمه، متن و موخره های ضروری آن متولد نشده و یا به بلوغ فردی و اجتماعی نرسیده است و یا دولت ملت در مفهوم مدرن با کارویژه های اساسی آن در تامین (نظم، امنیت، آزادی، رفاه و عدالت) به وجود نیامده است و یا اجتماعی که در آن جامعه مدنی با مقتضیات و عناصر معمول نظیر مطبوعات آزاد و منتقد، احزاب مستقل از دولت تکوین نیافته است.
یا در شرایطی که منابع و مصادر الهام بخش و اثرگذار هویتی فروملی نظیر قومیت گرایی، تعلقات قبیله ای و گویش های زبانی در نزد آحاد مردم عملا مقدم بر هویت ملی و منافع ملی است.
آیا در چنین شرایطی واقعا خروجی صندوق های آراء مُبَین یک کنش دموکراتیک است؟ بدیهی است که همانگونه که نباید پروسه دموکراسی سازی را به بهانه فقدان و کاستی در زیرساخت ها و ساختارها به بوته فراموشی سپرد اما در عین حال ضرورت دارد که چشم بر این نواقص آفت آفرین هم نبندیم و به طور جد در صدد مرتفع کردن معضلات و موانع تحقق عینی و عملی دموکراسی باشیم.
به طور مصداقی جامعه ما و استان کرمانشاه مع الاسف متاثر از قاطبه این آفات ساختاری و نهادی است و در این میان کنش های انتخاباتی معطوف به قومیت،زبان از برجستگی خاصی برخوردار است. مساله ای که بی تعارف از سوی بسیاری از کاندیداهای انتخابات پارلمان و شورای شهر مورد سوء استفاده قرار گرفته و می گیرد. اتفاق نامبارکی که عملا شوکران جان رنجور مردم سالاری است.
سوال اینجاست کسی که داعیه دار نمایندگی مردم در پارلمان است و مستفاد از اصل ۸۴ قانون اساسی، نماینده تمامی مردم کشور در تمامی حوزه هاست. باید بیش از هرکسی پاسدار قانون اساسی و بسط و تکوین هویت ملی باشد و نه این که فقط از سر کاسبکاری نابخشودنی، هیجانات قومی، زبانی و علقه های فرو ملی و حتی بعضا ضد ملی را تحریک کند تا سوار بر این هیجانات آب را گل آلود کند و ماهی مقصود خویش را صید نماید.
بدیهی می نماید که مشارکت کنندگان نیز باید این اغواگری ها را وهن شان انسانی و کرامت شهروندی خویش بدانند و از این که کسی با رویکردی ماکیاولیستی نگاهی ابزار انگارانه به آنها داشته باشد، برحذر باشند.
در پایان امیدوارم که نهادهای نظارتی این قبیل رفتارهای سوء انتخاباتی که عملا مانع مهم تکوین هویت ملی و نافی منافع ملی است را در شمار تخلفات نابخشودنی انتخاباتی کاندیداها برشمرده و در صورت احراز قرائن و اثبات تخلف، صلاحیت فرد متخلف را برای تصدی این مهم کان لم یکن نمایند.
قطعا ویژگی های قومی ،مذهبی،زبان و سایر مولفه ها از عوامل موثر بر رفتار انتخاباتی مردم است و نقش برجسته ای در انتخابات ایفا می کنند. متاسفانه این موضوع در گذشته وجود داشته و تا تغییر نگرش مردم نسبت به سرنوشت خود همچنان ادامه خواهد داشت.
نهادینه کردن تفکر حزبی راهکار کمرنگ کردن نگاه قومی به انتخابات
صادق مطاعی؛ فعال سیاسی اصلاح طلب: انتخابات یکی از نمادهای دمکراسی است. نقش آفرینی مردم در سرنوشت خود نسبت به گذشته بیشتر شده و وجود دیدگاههای متفاوت در رفتار سیاسی رای دهندگان نشان از سازمان فضایی و الگوی فضایی برآمده از انتخابات است.
قطعا ویژگی های قومی، مذهبی، زبان و سایر مولفه ها از عوامل موثر بر رفتار انتخاباتی مردم است و نقش برجسته ای در انتخابات ایفا می کنند. متاسفانه این موضوع در گذشته وجود داشته و تا تغییر نگرش مردم نسبت به سرنوشت خود همچنان ادامه خواهد داشت.
برای کمرنگ شدن چنین نگاهی نیازمند نهادینه کردن تفکر حزبی هستیم که متاسفانه فعلا در جامعه ما به دلایل متعددی احزاب نتوانسته اند کارکرد اصلی خود را داشته باشند.
طبیعتا وقتی نظام حزبی حاکم باشد یکی از فواید آن افزایش قدرت تشخیص مردم خواهد بود چرا که احزاب برخلاف افراد در کنار ارایه برنامه، بهترین نیروهای خود را در معرض رای مردم قرار می دهند و مسوُولیت آن را نیز عهده می گیرند. در واقع تقویت احزاب منجربه نظم انتخابات خواهد شد.
احزاب مطابق با سیاستها و دیدگاههای خود که قبلا به مردم معرفی کرده گزینه های خود را در انتخابات جهت کاندیداتوری مطرح می کنند که این روند می تواند مانع از نقش آفرینی متغیرهایی چون قومیت، مذهب و زبان و سایر مولفه های دیگر شود.
منبع: ایرنا
نظر شما