نمی دانیم این سخت ترین سال تاریخ ایران بوده است یا نه. اما قطعا «یکی از تلخ ترین» سال هایی است که این گربه پیر به خود دیده است.
گربه نفشه جغرافیا جهان امسال را با نفس تنگی؛ با داغ سّیل و موشک داشت به پایان می برد که ضربه نهایی وارد شد. چهره شهرها گرفته، صورت ایرانی های همیشه مهربان نگران است.
حتی مردم کردستان، سخت کوشانی که در طول تاریخ با کوه و سختی سنگ دست به گریبان بودند و از دل سنگ درخت می رویایندند و همیشه خوش بودند، در این بهار همه دل گرفته اند و تعداد زیادی داغدار.
طاقت همه مان طاق شده و جای تعارف هم نیست. اما ناچاریم دلمان روشن باشد، به رحمت خداوند، به امیدهایی که می رویند در دل مردمان این کشور.
به تلاش جوانه هایی دل خوش باشیم که با سرمای دّی جنگیده اند و دارند سر در می آورند از درد و رنج. می خواهند برگ شوند و گُل برای آراستن بهار به سبزی.
شب گذشته با یکی از دوستان هم کلام بودیم چند دقیقه ای و بحث به کرونا کشید قاعدتا. از تضعیف روحیه بچه ها ناراحت بود و تعریف کرد: «نوه یکی از بستگان که سنش هنوز به قدری نیست که به مدرسه رفته باشد، در این چند روز یک بار برای نماز صبح قبل همه اهل خانه بیدار شده و روی سجاده به خداوندش گفته است- خدایا این کرونا را از این سرزمین دور کن من اگر دوچرخه سواری نکنم خواهم مُرد.» این داستان ساده هزاران حرف دارد در دلش.
این حال و روز بخش بزرگی از مردم این سرزمین است. این تجمع ها هم که می بینید بخش بزرگیش برای فرار از اضطراب و استرس است.
می گذرد این روزهای نحس؛ و ایران، این کُهن دیارِ خسته، بار دیگر شاد خواهد شد نمی دانیم کّی اما........
نوروز بر همه ایران و کُردستان مبارک
*اندردل من مها دل افروز توئی/ یاران هستند لیک دلسوز توئی
شادند جهانیان به نوروز و به عید/ عید من و نوروز من امروز توئی
*مولانا
نظر شما