فقر و جایگاه ضعیف زنان در جامعه 2 عامل اصلی خودکشی در ایلام

سرویس ایلام - حدود ۴۰ درصد افرادی كه در ایلام خودكشی می كنند زنان خانه‌دار هستند. ممكن است بخشی از آنان هم به علت فقر باشد، ولی بخش مهم‌تر آنان ناشی از موقعيت انفعالی و مظلومانه بودن زن در خانواده است.

عباس عبدی، روزنامه نگار و فعال سیاسی طی یادداشتی در روزنامه نوآوران به واکاوی خودکشی‌های رسانه‌ای شده اخیر در ایلام پرداخته است که در ادامه تقدیم می شود:

خودكشی يك دختر بچه ۱۲ ساله ايلامی و سپس يك جوان متأهل ايلامی اين اثر را داشت كه توجه جامعه را دو باره و ده‌ باره به مسأله آسيب‌های اجتماعی جلب كند. مسأله خودكشی در ايران چندان حاد نيست و طی دهه گذشته اگر چه اندكی افزايش داشته است، ولی اين افزايش شديد نيست و نرخ خودكشی در ايران حدود ۵ مورد در يك صد هزار نفر جمعيت است (۱۳۹۳) در مقابل نرخ خودكشی در کشورهای غربی به طور معمول بالای ۱۰ و در مواردی تا ۲۰ هم هست.

ولی نكته مهم اين جاست كه در داخل ايران بالاترين نرخ مربوط به استان ايلام است كه حدود ۴ برابرِ ساير مناطق كشور و در حد بالاترين نرخ خودكشی در جهان است!! گمان نشود كه ايلام در همه آسيب‌ها وضعيت بدی دارد. نه در طلاق، نه در اعتياد و نه در نزاع و جرم، رتبه ايلام بالا نيست و در ميان استان‌های بیستم تا سی ام قرار دارد.

در سال ۱۳۹۵، فقط در بيمارستان مصطفی خمينی ايلام ۵۸۲ مورد اقدام به خودكشی ثبت شده است! و جالب اين که ۵۶ درصد آنان زن بوده‌اند، در حالی كه در كل كشور نسبت مردان به زنان در اقدام به خودكشی حدود دو برابر است. ماجرای خودكشی در ايلام چيست؟ چرا با وجود مطالعات گوناگون در آن جا، هنوز نتوانسته‌اند اين آسيب را تخفيف دهند و هم‌چنان بالاترين نرخ خودكشی با فاصله زياد در اين استان است؟ اگر به نرخ خودكشی در ساير استان‌ها نيز توجه كنيم، متوجه می شويم پس از ايلام، استان‌های كرمانشاه، لرستان، كهگيلويه و بويراحمد قرار دارند كه تقريباً وضعيت عمومی و اجتماعی مشابهی را دارند.

ريشه اين بحران در دو عامل است، اول فقر و بيكاری و دوم جايگاه ضعيف زنان در خانواده. فقر و بيكاری و فشار ناشی از آن به علت خودکشی، روشن و قابل فهم است. همين دو مورد اخير خودكشی مرتبط با اين عامل بوده است. ولی در باره مشكلات زنان و خانواده بايد بيشتر توضيح داد. حدود ۴۰ درصد افرادی كه در اين استان خودكشی می كنند زنان خانه‌دار هستند. ممكن است بخشی از آنان هم به علت فقر باشد، ولی بخش مهم‌تر آنان ناشی از موقعيت انفعالی و مظلومانه بودن زن در خانواده است. زنانی كه عموماً هم تحصيلات متوسطه را تمام کرده‌اند، ديگر نمی توانند در قالب‌های خانوادگی بسیار سنتی و یکسویه گذشته زندگی كنند. به ویژه آن که حتی همان حقوق گذشته نيز از آنان دريغ می شود، ولی تكاليف گذشته همچنان بر دوش آنان سنگينی می كند. در ايلام مسأله خودكشی مهم بود و هست، ولی مهم‌تر از آن خودكشی زنان ايلامی است كه مسأله اصلی است.

تا كنون مطالعات گوناگونی در باره موضوع خودكشی در ايلام انجام شده است، ولی دردی از مردم منطقه درمان نشده است. مردم ايلام كه در جريان جنگ در خط مقدم جبهه بودند و بيشترين فشارها را تحمل می كردند، اکنون و با گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ هنوز نتوانسته‌اند جايگاه شايسته خود را به دست آورند. چرا؟

سياست‌های رسمی در ايران به گونه‌ای است كه چندان تمايلی به بررسی و شناخت و سپس اقدام در باره متغيرهای جامعه‌شناختی ندارد و ترجيح می دهد كه به متغيرهای روان‌شناختی بسنده كند. متغير روان‌شناختی، يعنی اين که مشكل در سطح فرد مطرح است و بايد فرد را از نظر روان‌شناسی و روان‌شناختی بررسی و درمان كرد تا ديگر در صدد خودكشی برنيايد. اين اقدامات ايرادی ندارد و خوب هم هست، ولی مشكل را در سطح جامعه حل نمی كند، چون مسأله پيش از آن که روان‌شناسانه باشد، جامعه‌شناختی است. بايد اصلاحات مؤثر در وضعيت اقتصادی و حقوق زنان صورت گيرد. يك نمونه آن ازدواج‌های زودرس است كه موجب بحران برای زنان می ‌شود. شكاف ميان واقعيت و حقوق به ويژه در حقوق زنان در استان‌ها و مناطقی چون ايلام از اهميت زيادی برخوردار است. بايد اساس حل مشكلات اجتماعی را بر راه ‌حل‌های اجتماعی قرار داد و تا هنگامی كه در اين مسير گام برنداريم، هيچ مشكلی حل نخواهد شد.

کد خبر 269402

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha