کرونا؛ عامل سکوت مطلق یک روستا در قروه

سرویس کردستان- سکوت مطلقی دلهره آور در یک روستای قرنطینه شده که ناخواسته گرفتار کرونا گشته نشان از این دارد که نادیده گرفتن هشدارها تا چه میزان برای جامعه خطرناک است.

به گزارش خبرنگار کردپرس، ساعت 9 و 30 دقیقه صبح روز دوشنبه دومین ماه بهاری. قرار است اکیپ پزشکی و بهداشتی به روستای قرنطینه شده «پلوسرکان» شهرستان قروه برای بررسی وضعیت بیماران مبتلا به کرونا برود.

همراه این اکیپ مسیر روستای غرق در سکوت را پیش می روی. روستایی واقع در بخش چاردولی شهرستان قروه با تعداد 335 نفر جمعیت براساس سرشماری سال 95 که این روزها به دلیل داشتن بالاترین آمار مبتلایان به کرونا در صدر روستاهای شهرستان قرار گرفته است.

مسیر خلوت است. رئیس مرکز بهداشت شهرستان قروه هماهنگی ها را انجام داده و قرار است تیم پزشکی و بهداشتی در خانه بهداشت روستا آماده باشند. تعدادی بسته های غذایی هم برای خانواده های گرفتار بیماری مهیا شده است.

خلوتی مسیر نشان از این دارد که مردم تا حدودی از وضعیت پرخطر روستا مطلع هستند و سعی می کنند رفت و آمد به روستا را کاهش دهند. هرچند تا حدودی این مهم رعایت می شود.

ساعت 10 و 45 دقیقه؛ خانه بهداشت روستای پلوسرکان از دور نمایان می شود. پزشک و بهورز روستا آماده بیرون ایستاده اند. برای حفاظت بهداشتی لباس های ویژه ای که تدارک دیده شده را باید بپوشی. «گان، شیلد و دستکش و ماسک فیلتردار» پوشیدن این ها حس عجیبی را به درون ات منتقل می کند. ترس و دلهره تا حدودی گریبانت را می گیرد و با دیدن سکوت مطلق داخل روستا شدت می گیرد.

حالا به خوبی می توانی حال و هوای کادر بهداشت و درمان را در این مدت حس کنی که با این لباس ها چه می کشند. گرچه محافظ اند اما راه رفتن عادی، حرف زدن و حتی نفس کشیدن را سخت می کنند. حال می توانی بفهمی وقتی می گویند در خانه بمانید یعنی چه...

6 خانوار با 13 نفر مبتلا در این روستا شناسایی شده اند. مسیر داخل روستا را پیاده باید بروی. رفت و آمدهای محدودی داخل روستا هست اما آن قدری نیست که بتواند سکوت مرموز این روستای نشسته در قرنطینه را بشکند.

تیم بهداشتی و پزشکی خانه های پرخطر را یکی یکی می روند. در هر خانه ای با بیماران رئیس مرکز بهداشت قروه گفت و گویی می کند و از بیماران حال عمومیشان را می پرسد.

به گفته های افراد مبتلا که دقت کنی متوجه خواهی شد فاجعه این روستا از یک سهل انگاری محض صورت گرفته است. از ورود یک میهمان از تهران و انتقال ویروس به 13 نفر از اهالی روستا.

در میان مبتلایان کودکانی هستند که عجیب روی نکات بهداشتی کلید کرده و به درستی آن ها را اجرا می کنند. به طوری که حتی الگویی شده اند برای افراد بزرگسال خانواده.

«سرفه، سردرد، ناراحتی گوارشی، کوفتگی و خستگی و...» از علایم مشترک میان تمامی افراد مبتلاست. علایمی که مثبت بودن تست کرونا را محرز کرد. پزشک روستا و رئیس مرکز بهداشت قروه در هر خانه ای موارد را چک کرده و نکات لازم برای رعایت موارد را بیان می کنند.

به هر خانواده بسته های غذایی تحویل داده می شود تا دیگر برای خرید مایحتاج روزانه از خانه خود بیرون نیایند و قرنطینه را نشکنند. حتی به همسایگان هم گفته شده که تا حد نیاز از خانواده های در قرنطینه حمایت کنند تا خودشان در روستا سالم بمانند.

چند ساعتی طول می کشد تا سرکشی به 6 خانواده در قرنطینه خانگی تمام شود. عقربه های ساعت روی 13 ظهر خودنمایی می کنند. نزدیک خانه بهداشت روستا که می شوی یکی از اعضای شورای روستا جلوی تیم را می گیرد و با صدای بلند از بی توجهی بخشدار چاردولی و دهیار روستا می نالد.

«از وقتی کرونا به این روستا آمد به غیر از تیم پزشکی و بهداشتی هیچکدام از مسئولان برای رسیدگی به وضعیت مردم روستا نیامدند حتی بخشدار چاردولی نیامد بگوید کمبودی دارید یا نه؟ حتی برا گندزدایی روستا ما مردم خودمان اقدام کردیم و بخشدار و دهیار هیچکدام وسایل لازم را به ما ندادند. از چی می ترسند؟ ما که نمی توانیم به شهر برویم وظیفه آنان است که بیایند و پیگیر مشکلات مردم باشند.»

حرف هایش درست به نظر می رسد. وقتی یک روستا در قرنطینه به سر می برد این وظیفه مسئولان است که به کمبودهای موجود رسیدگی کنند. همین بی توجهی بخشدار چاردولی را یکی از کارد بهداشتی روستا هم می گوید «تنها در شرایط بحران این بیماری نیست که بخشدار همراه نیست و همکاری ندارد، در زمان بارندگی هم این گونه بوده و برای بازگشایی راه هیچگونه خدماتی ارائه نمی دهند این در حالی است که در زمان بخشدار قبلی ما مشکلات این چنینی نداشتیم و همیشه همراهی وجود داشت.»

دردها شنیده شد. رنج ها دیده. جلوی خانه بهداشت روستا لباس ها محافظتی را درآورده و مسیر قروه را در پیش می گیری به این امید که این روستا از سکوت درآید و حصار قرنطینه بشکند اگر یکی دو میهمان غریبه که با شماره پلاک تهران داخل روستا جولان می دادند، بگذارند.

* گزارش و عکس: زیبا امیدی فر

کد خبر 270187

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha