او حتی کولبر هم نیست که بگویم بار و ابزار و وسایل از ما بهتران را حمل میکند، بیشک مظلومتر از کولبران است، بسیار! او حتی اسب و ماشینی هم ندارد که متهم به قاچاقچیگری و امثالهم باشد.
سر در زیر هر گون و بین هر صخره و دره و کوه دارد تا شاید اندکی گیاه بهاری بچیند و برای خانواده در بازار با چندرغاز بفروشد و محتاج دست مرد و نامرد نباشد!
راستی او نامش چیست، درجه حلالیت نانش چه قدر است و جرم عبور از مرزش در قیاس با کارش به چه میزان است؟ نمیخواهم عبور از مرز و بیقانونی را ترویج کنم که عمیقا اعتقاد دارم رعایت قانون، ضامن ادامه حیات اجتماعی ماست اما بهرحال مجازات هر جرمی متناسب با آن اتهام تعریف شده و کسی را منکر و معترض آن نیست.
اما نام آن کسانی که با طی این همه مسافت و صعود و سقوط از کوهستانهای صعبالعبور و در حال چیدن گیاهان بهاری برای کسب لقمه نانی، در مرزهای ایران و عراق، هدف حمله پهبادها و جنگندههای کشور ثالثی قرار میگیرند که خود را قدرت دوم ناتو میداند و مجهز به پیشرفتهترین امکانات شناسایی است و خونشان بیگناهانه بر کنگر و ریواس و کولههایشان میریزد را چه باید گذاشت؟
شهدای نان، قربانیان بیکاری یا چه؟!
چشمان انتظار خانواده هایشان تا ابد بر در خواهد ماند و تنها جنازههای تکهتکهاشان، آن هم پس از سه روز بازخواهد گشت، رشید و فاخر مظلوم و بیگناه ! نمیدانم، گاهی ذهن، قفل میکند، قلم نمینویسد و تو میمانی در سکوت خون به ناحق ریخته دو هموطنت...
این گرگ سالهاست که با گله آشناست، اینان نه اولین قربانیان مرزنشین عملیات خارج از مرزهای ارتش ترکیه و متاسفانه نه آخرین مورد آنند، امید که وزارت خارجه کشورمان از حقوق شهروندی این بیگناهان به ناحق کشته شده، آنگونه که حق هر ایرانی است، دفاع نماید، امیدوارم....
نظر شما