آموزش اندیشیدن و اندیشهورزی آداب و مناسک خاص خود را دارد که فعلا در نظام آموزشی ما غایب است. آموزشی که همیشه یک خورجین پاسخ آماده و دم دستی برای همه پرسش ها دارد و بجای ایجاد پرسش و پرسشگری که سنگ بنای اندیشیدن است، ملاک همه ارزیابیهایش پاسخگریست، آموزشی سترون و عقیم است.
هنوز بچههای ما بهترین دوران زندگی خود را صرف حفظ مطالبی می کنند که واجد کمترین کارایی وارتباط با متن زندگیست. هنوز آموزش نه موجد شور و شوق و رغبت که مایه اضطراب، تشویش و استرس است.
هنوز بین جهان تعلیم و تربیت- مدرسه- و زیست جهان اجتماعی افراد فاصله بسیاری است! دانشگاه هم وضع به مراتب بدتری دارد. از متون و روشهای اکسپایرشده گرفته تا تعامل عالم و متعلم! اصولا شما میتوانید بالاترین مدارج علمی را بدون اندک خلاقیت فکری و معرفتی اخذ کنید. بحث نهادهای دانشگاهی قارچگونه و مدارک پولی توخالی هم برکسی پوشیده نیست.
بازار داغ و وسوسهانگیز کلاسهای کنکور و تستزنی از اول ابتدایی تا دکترا و تبلیغات پرطمطراقشان در همه شبکههای تلویزیونی و به هرابزاری که در دسترس دارند، برهمگان روشن است. دانشگاه هم حول چرخه نحس محفوظات می چرخد و با چالاکی فکری و اندیشگی فاصله داشته، از طرحهای تحقیقاتی رقیب به تعبیر لاکاتوش که کنشگران درون میدان علم را به ورزیدگی فکری رهنمون شود، خبری نیست.
حرص، بخل، رانت، بخشنامهزدگی و غلبه ارزشهای منحط بازار، راه بر هر گونه نوآوری و فراغ فکری خصوصا در علوم انسانی بسته است. کمیت منحط جای کیفیت را گرفتهاست. کافیست لیست بلندبالای مقالاتی که هرگز خوانده نمیشوند را نگاه کرده و مجلات محفلی و البته رانتهایی که در چرخه انتشار علم نصیب برخی میشود را رصد کنید.
ضعیفترین فارغالتحصیلان از رهگذر رعایت مناسک، بالاترین مزایا را دریافت میکنند. مهم نیست کجا، کی، چگونه و با چه کیفیتی مدارک و مدارج کسب شدهاند، همه یک کاسه و هم کاسهاند. اینجاست که جایگزینی وسیله و هدف اتفاق افتاده است. چرخه بسته مدیریت نهادهای دانش، هم وضع چندان مطلوبی ندارد.
خلاصه آن که، نظام تعلیم و تربیت ما از کودکستان تا دکترا، به ویروس مناسک مبتلاست. مناسکی دست و پاگیر که راه را برهرگونه تفکر، پرسش، خلاقیت، کنجکاوی و دگربودگی به تعبیر فوکو میبندد. یادمان باشد نظام تعلیم و تربیت صحیح، چابک و چالاک سنگ بنای توسعه و پیشرفت و آبادانی جامعه است
نظر شما