کرد پرس- رابطه منطقی این دو گزاره اقتصادی در ذات خود مبنای علمی محکمی دارد به همین خاطر در ارکان اصلی توسعه جوامع جای گرفته است. بر این اساس می بایست کارنامه عملکرد مدیران ارشد کشوری را متناسب با میزان تحقق بخشیدن به شعار سال به عنوان محور تحولی معیشت جامعه در یک سال کاری سنجید.
غالبا شعار سال در برنامه های سالیانه دولت ها تعریف می شود و طی دستورالعملی اجرایی به مدیران مناطق و استان ها ابلاغ می گردد. حال باید دید مدیران اجرائی مناطق به عنوان مجریان شعار سال در کجای این نقشه ترسیمی مدیریت اقتصادی سال ایستاده اند.
کمتر از 30 درصد اعتبارات تبصره 16 و 16 درصد اعتبارات سفر رییس جمهور در کردستان جذب شده است
با نگاهی گذرا به عملکرد برخی مدیران استان های مرزی پرونده قابل دفاعی از آنان دیده نمی شود. مثالا در استان کردستان در بخش اشتغال و سرمایه گذاری اعتبارات خوبی تخصیص داده شده است که از جذب آن خبری نیست. همچنین در بخش اشتغال و سرمایه گذاری اعتباری به مبلغ 1800 میلیارد تومان از محل تبصره 16 برای استان اختصاص یافته است که می توانست جان تازه ای به استان فلاکت زده کردستان ببخشد، مع الاسف زیر 30 درصد آن جذب شده که مهلت جذب آن تا پایان تیر ماه 1402 می باشد و درصورت عدم جذب برگشت خواهد خورد.
از سوی دیگر 13 تیر ماه معاون عمرانی استاندار کردستان گفته است از 17 هزار میلیارد تومان اعتبارات مصوب سفر ریاست جمهوری به کردستان در تاریخ 17 تیر ماه 1401؛ تنها 3 هزار میلیارد تومان یعنی چیزی معادل 16 درصد این اعتبارات جذب استان شده است.
شاید علت این اهمال کاری عدم همکاری و همراهی بانک ها بیان شود اما باید تاکید کرد، اولا با توجه به اختیاراتی که از قبل به استان ها داده شده بود و خصوصا اختیارات گسترده تری که اخیرا هیات وزیران و ریاست محترم جمهوری به استانداران اعطا کرده اند نباید مانعی برای رشد سرمایه گذاری در استان وجود داشته باشد، دوما در سایه اقتدار و انسجام شورای عالی برنامه ریزی استانی این بهانه جایگاهی نمی تواند داشته باشد.
تیم اقتصادی تکمیل نشده
پشتیبانی قاطع ریاست محترم جمهوری از رشد اشتغال و سرمایه گذاری در سطح ملی، می تواند حامی و الگویی برای مدیریت استان ها باشد. خاصه این تعلل برای استانی که در بسیاری شاخصه ها جزو پایین ترین ها می باشد، قابل قبول نیست. بهتر است با توجه به وضعیت اشتغال استان، مهلت استفاده از اعتبار تبصره 16 از طریق دولت تمدید شود وگرنه این ظلم توسعه ای بر استان قابل توجیه نبوده و هرگز از ذهن مردم پاک نخواهد شد.
پس از قریب 2 سال از شروع فعالیت تیم جدید مدیریت استان، هنوز تیم اقتصادی استانداری تکمیل نشده و اصلی ترین رکن آن یا با سرپرست مدیریت می شود و یا به نوعی دو مدیریتی می باشد. نقدهای جدی که بر دولت های قبلی مبنی بر بکار گیری مدیران غیر سازمانی با عدم پرونده استخدامی وارد بود در این دوره از مدیریت بیشتر از تیم قبلی ارزیابی می شود.
بی مهری به مدیران به جای ریختن طرح توسعه
ساختار مدیریتی استان از نگاه نامتوازن جغرافیایی و ... رنج می برد. مدیریت استان به عنوان پدر مدیران محسوب می شود درحالی که برخی مدیران از بی مهری پدر سازمانی به صرف اینکه انتصاب آنان با مدیر اجرایی استان هماهنگ نبوده است مورد بی مهری قرار گرفته اند و همانند فرزند ناتنی به برخی مدیران می نگرند.
مدتهاست وقت مدیریت استان صرف اصطکاک با مدیریت سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان شده است که متاسفانه این اختلافات جزئی مدیریتی بر اثر بی تدبیری توسط برخی نمایندگان ناکارآمد به صحن علنی مجلس کشیده می شود، این یعنی بی تدبیری در استان و دغدغه مندی جناحی و ناکارآمدی نماینده که پس از 3 سال نمایندگی در مجلس هنوز اولویت ها و الزامات توسعه استان را درک نمی کند و 3 سال به دنبال زر اندوزی و توسعه مکاسب خود بوده تا خود را با پول های کثیف برای دور دیگر کلاهبرداری سیاسی آماده کند.
وقتی که شناختی از اولویت توسعه استان وجود نداشته باشد، به جای پرداختن به تغییر مسیر به تغییر مدیران توجه می شود در حالیکه برخی از مسیرهای توسعه خصوصا مدیران اقتصادی استان هنوز با دست و فرمان مدیران بی انگیزه تیم قبلی در حال فعالیت هستند و انگیزه ای در آنان برای همراهی با گفتمان این دولت وجود ندارند.
پرونده کولبری بعنوان زخم مزمن معیشت مرزنشینان در پستوی دیوانی ادارات چنبره زده و در حسرت نوبت گشوده شدن سال شماری می کند با وجودی که دولت دست مدیران مرزی را در تحولات بنیادین اقتصادی باز گذاشته و این فرصت می تواند بار گران معیشت کولبران را از دوش آنان سبک کند اما بجز چند نشست تشریفاتی حرکت اجرایی دیگری از این مدیران دیده نشده است.
ترسیم مسیرهای دوستی به جای رفع مشکلات
بجای اینکه بعضا وقت گرانبهای مدیریت را برای رفع مشکلات اساسی صرف کنند بیشتر به تثبیت جایگاه و تحکیم روابط و ترسیم خطوط و مرزهای دوستی خود مشغول هستند. بعضا نه اراده ای دارند و نه عقیده ای که سری از کجاوه مدیریتی خود بیرون آورده و سوزش زخم بیکاری و آسیب های اجتماعی را لمس کنند. آمار سازی را با اشتغال خلط ننمایند و خیرات و صدقات کمیته امداد و کمک ها و اعانات مردمی بهزیستی را جزو اشتغال بحساب نیاورند.
نقدها را سیاسی تلقی نکنند بلکه آن را اجر نهند مدیران مجری سیاست های کلان می باشند. نقد بر نحوه اجرا و مدیران اجرائی است با گفتمان کسی مشکل ندارد اما بعضا نا کارآمدی را پشت گفتمان پنهان می کنند تا اینکه تیر نقد بر پیکر گفتمان اصابت کند.
بهتراست مدیران با مردم و زیر دستان مهربانانه برخورد کنند و نگاه طیفی و جغرافیایی را از خود دور کنند و از مدیران گذشته عبرت بگیرند و راه بی سرانجامی که آنان طی کردند تجربه نکنند. توسعه با شعارو آمار نیست بلکه با رضایت مردم و شمارش آن در سطح میدان حاصل می شود، مهربانی با لبخندهای سیاسی تفاوت دارد. باید صدا و سیمای مدیران با مردم یکی باشد. باید دانسته شود نامهربانان را در سرزمین مهربانی ها جایی نیست. زمان مدیریت را غنیمت بشمرند زیرا عمر مدیریتی اجازه برخی حرکات خارج از گود را نمی دهد. عمر مدیریت همانند شعله ای در نیستان است دیری نخواهد گذشت که هرکس شمع مزار خود می شود.
نظر شما