کیلهشین نام خود را از دو واژه کردی "کیله" یا "کیل" به معنای سنگ قبر و "شین" به معنای آبی یا کبود(سنگ قبر آبی رنگ) گرفته است.
با وقوع جنگ بین عراق و ایران، با توجه به اهمیت تاریخی و به منظور حفظ این میراث ارزشمند فرهنگی از آسیبهای احتمالی، در سال ۱۳۶۵ به پیشنهاد برخی از فرهنگ دوستان منطقه و با مساعدتهای سازمان میراثفرهنگی و ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی آذربایجان غربی، این سنگنوشته تاریخی به موزه ارومیه انتقال یافت و با این کار از خطر نابودی نجات یافت.
نخستین کسی که این اثر را به دنیا معرفی کرد باستانشناس آلمانی به نام شولتز بود که در سال ۱۸۲۹ میلادی این سنگنوشته را کشف و از آن کپیبرداری کرد، اما چند روز پس از کپیبرداری، شولتز به قتل رسید و رونوشتی که او از خطوط این سنگنوشته برداشته بود از بین رفت.
چند سال بعد، در سال ۱۸۳۸ میلادی، راولینسون قسمتی از خطوط این استل را رونویسی کرد و آن را در معرض مطالعه دانشمندان و علاقهمندان قرار داد.
در سال ۱۸۵۲میلادی، خانیکوف روسی و در سال ۱۸۵۸ بلاو از این سنگنوشته مولاژهایی تهیه کردند و در همان سال بلاو از مجموع مطالعات انجام شده مطلبی تهیه و منتشر کرد.
در سال ۱۸۸۲ میلادی، مستشرق دیگری به نام سایکه موفق به ترجمه متن اورارتویی این کتیبه شد، در سال ۱۸۹۰ میلادی، دمرگان فرانسوی در پی کشف راز این سنگ برآمد، تا این تاریخ هیچگونه قالبگیری کاملی از سنگنوشته صورت نگرفته بود.
در پاییز همان سال دمرگان شخصاً به منطقه آمد و پس از آن حکومت وقت یکی از خوانین ایل زرزا را در اختیار وی قرار داد تا نسخه کاملی از تمامی قسمتهای این سنگ نوشته تهیه کند.
ژاک دمرگان برای اطلاع کامل از متن این استل آن را به پرشیل آشورشناس مشهور عرضه داشت، پرشیل پس از زحمات فراوان موفق به ترجمه آن شد و آن را همراه با مقدمهای در یکی از روزنامههای پاریس انتشار داد.
در سال ۱۸۹۸ میلادی، لمان هوپت و بلک این استل را بار دیگر مورد مطالعه قرار دادند، اما به گفته واندنبرگ، بهترین ترجمه از این کتیبه، مربوط به مینورسکی است، بعدها در سال ۱۹۵۱ میلادی، جرج کامرون مطالعات جدیدی از کتیبه کیلهشین منتشر میکند.
نظر شما