به گزارش خبرنگار کردپرس، «میشیما روبه زنش فریاد زد: لوکریس! تو انباری چیزی از سم هامون مونده؟ شابیزکی، ژل مرگباری، چیزی! - لوکریس: واسه چی می خوای؟ - میشیما دوباره صدایش را بالا برد و روبه زنش داد کشید: برای دولتِ... ظاهراً به بی کفایتی خودشون پی بردن و امشب می خوان دسته جمعی خودکشی کنند. توی تلویزیون زنده پخش میشه! - اون سم هارو می تونی آماده کنی یا نه!؟ - لوکریس: باشه برم ببینم چی داریم!؟». این بخشی از کتاب عجیب و جالب «مغازه خودکشی» اثر «ژان تولی» کاریکاتوریست، فیلمنامه نویس و رمان نویس فرانسوی است.
«مغازه خودکشی» یک فانتزی سیاه تکان دهنده است که بعد از چاپ شدن در سال ۲۰۰۷، توجه فراوانی برانگیخت. رمان هجوی است تمام عیار درباره مرگ و امید. درباره یک دکانِ فروشِ ابزار و ادوات خودکشی است که همه جور خنزرپنزری در آن یافت می شود. از انواع سم تا طناب های دار، از انواع سلاح های کمری مناسب برای انتحار تا ویروس های کشنده. یک فروشگاه منحصر به فرد در زمان و مکانی نامعلوم. رمان گره خورده است به نام برخی از مهم ترین چهره های ادبی و هنری که خود را کشته اند؛ میشیما، مرلین مونرو، ونسان ونگوک و ... تقاضا بسیار زیاد است تا اینکه روزی پسری وارد این مغازه و این خانواده می شود و با خودش تحولی به همراه می آورد. این روند پیش می رود تا سطرهای پایانی کتاب که ناگهان ضربه ای خرد کننده به مخاطب وارد می شود، ضربه ای که غیرقابل پیش بینی است. «مغازه خودکشی» از درخشان ترین آثار فانتزی سیاهی است که در دو دهه گذشته در جهان نوشته شده است. حضور متراکم مرگ، تلاش برای ساختن امید به زندگی، نبردی نمادین و مملو از شوخی های ظریف که در نهایت قرار است خواننده را میخکوب کند.
داستان این کتاب از نظر زمانی در دوره ای آخرالزمانی و در آینده جهان سپری می شود که انسان ها بسیاری از منابع طبیعی را نابود کرده اند. زمانی که دیگر گلی نیست و هوا بسیار آلوده است. خودکشی عادی و شادی غیرعادی است. مغازه ای که در این کتاب وجود دارد یک فروشگاه منحصر به فرد با تجارت منتهی به مرگ در زمان و مکانی نامعلوم است.
نویسنده در این رمان با بیان واقعیات جامعه به زبان طنز سعی دارد هم از اتفاقات جامعه بگوید و هم با روایت کمدی لبخند بر روی لب خواننده بیاورد. در سراسر کتاب، نویسنده مخاطب را به امیدوار بودن و ادامه دادن تشویق می کند. او به ما می گوید که زندگی با وجود همه مشکلاتی که دارد می تواند همچنان زیبا باشد. در واقع این خود ما هستیم که انتخاب می کنیم چه چیزی را ببینیم. می توانیم در حال تماشای اخبار منفی باشیم اما ظاهر زیبای گوینده خبر را هم ببینیم.
«مغازه خودکشی» به مخاطب یاد می دهد که عشق به زندگی بیشتر از خودکشی طرفدار دارد و جنگیدن علیه ناخوشی ها مهم تر است.
همان طور که گفته شد «ژان تولی» پایان کتاب خود را تکان دهنده نوشته به طوری که از چالشی ترین پایان هایی است که برای مدت زیادی ذهن خواننده را درگیر می کند. پایانی که می توان از آن برداشت های متفاوتی داشت. /
نظر شما