مهدی زارع در یادداشتی با عنوان «دریاچه ارومیه خشک نشده؟» در روزنامه اعتماد نوشت: سعید شهند، مدیرکل محیطزیست استان آذربایجان غربی روز شنبه ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ در گفتوگو با شبکه خبر تلویزیون، خشک شدن دریاچه ارومیه را تکذیب کرد و گفت: «خشک شدن دریاچه ارومیه تکذیب میشود ... در حال حاضر براساس گزارش سازمان آب منطقهای آذربایجان غربی، تراز کنونی آب در دریاچه ارومیه در رقم ۱۲۷۰.۱۴ متر است و حجم آب آن در پایان سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ در حد یک میلیارد و دویست و شصت میلیون متر مکعب است که ۶۳۰ میلیون متر مکعب از سال گذشته در همین موقع بیشتر است.»
البته هر چه آب در دریاچه ارومیه بیشتر باشد برای نگارنده و هر ایرانی وطندوست و ایرانخواه دیگری خبری امیدوارکننده و نویدبخش است، ولی چند نکته را نباید فراموش کرد. در بررسی دادههای موجود متوجه میشویم که خشک شدن دریاچه که در مدت زمان حدود ۲۸ سال از ۱۳۷۴ تا ۱۴۰۲ رخ داده، طی این مدت حجم قابل ملاحظهای از رسوبات در محدوده فروافتادگی دریاچه ارومیه نهشته شده است، به نحوی که خشک شدن دریاچه باعث ایجاد پشتههای ماسهای و نمکی جدید شده و با خشکی کامل دریاچه، باتلاقهای نمکی و پلایای خشک شده به وسعت بیش از ۵هزار کیلومتر مربع شکل میگیرد. سطح این ناحیه میتواند با پوشش لایهای از نمک به ضخامت ۵۰ تا ۶۰ سانتیمتر درنظر گرفته شود. سطح آب این دریاچه سالهاست که در حال کاهش بوده و در شهریور ۱۴۰۲ به کمتر از ۱۲۷۰ متر رسید که ۸ متر کمتر از اوج ثبت شده در اردیبهشت ۷۵ است.
این دریاچه در سال آبی ۱۳۷۴-۱۳۷۵ به بالاترین سطح آب خود رسید اما از آن زمان تقریبا ۹۰درصد آب دریاچهاز دست رفت. در سالهای اولیه پس از ۱۳۷۴، دریاچه ارومیه یک توده آبی بزرگ با رسوبات نمکی قابلتوجهی در اطراف آن بود. با این حال، با تشدید شرایط خشکسالی، به ویژه از اوایل دهه ۱۳۸۰ به بعد، حجم آب در دریاچه شروع به کاهش قابلتوجهی کرد. تا پاییز ۱۴۰۲، دریاچه ارومیه تقریبا خشک شد و به یک نمکزار خشک و وسیع تبدیل شد که فقط در بخش شمالی آن آب بسیار شور در حجم حدود ۶۰۰ میلیون متر مکعب وجود داشت و البته در فصل بارش ۱۴۰۳-۱۴۰۲ مجددا بخشهایی از دریاچه با پرشدگی از رواناب هدایت شده به ویژه از جنوب دریاچه، ظاهری پرشده به خود گرفت.
فرآیند خشک کردن دریاچه منجر به افزایش سطح شوری در آبهای باقیمانده شده و به تشکیل رسوبات نمکی جدید در بستر دریاچه انجامید. ذخایر نمکی جدید به دلیل فرآیندهای تبخیر، از نمکهای غلیظ باقیمانده پس از عقبنشینی آب پدید آمدند. مناطق در معرض بستر دریاچه به طور فزایندهای شور شدهاند، زیرا آب باقیمانده در شرایط خشک تبخیر میشود.
این پدیده برای دریاچههای پر شور مانند ارومیه معمول است. همانطور که دریاچه ورودی آب شیرین خود را از دست میدهد و نرخ تبخیر بالایی را تجربه میکند، نهشتههای رسوبی جدید در کف دریاچه شکل میگیرد. بنابراین تا زمانی که مطالعه جدید ژرفاسنجی مبنی بر تعیین وضعیت کف دریاچه با وجود پرشدگی جدید طی حدود ۲۹ سال اخیر حاصل نشده و بدون لحاظ کردن حجم رسوبات موجود، ادعای سالهای اخیر مبنی بر وجود یک میلیارد مترمکعب آب یا بیش از آن در دریاچه ارومیه قابل بازنگری است.
ضمن اینکه دریاچه خشک شده، نافی وجود بخشی آب فوق شور در بخشهایی (عمدتا شمالی دریاچه) نیست. ادارات کل محیطزیست با استقبال از مشارکت متخصصان و دانشوران دانشگاهی مختلف میتوانند بر تلاش موثرتر خویش در احیای دریاچه ارومیه امید بیشتر ببندند. اینکه افرادی غیر از سازمان حفاظت محیطزیست در عرصه ملاحظات محیطزیستی دغدغهمند باشند، موجب خوشحالی همه به ویژه جامعه متخصصان محیطزیست باید باشد.
به زبان دیگر وجود سازمان حفاظت محیطزیست و ادارات کل در استانها به معنی کفایت موضوع و عدم نیاز به بحث و مطالعات آکادمیک و تخصصی دیگر نیست. بهتر است تا با پذیرش عدد و رقم و واقعیتهای علمی به راهبردهای سازنده برای احیای دریاچه ارومیه روی خوش نشان دهیم. اینکه بیان شود دریاچه خشک شده است، بر پایه مشاهدات و تعاریف علمی است و میتوان از این هشدار برای تسریع فعالیتهای احیای دریاچه ارومیه بهره گرفت.
نظر شما