️روی سخن من با زعمای قوم آذربایجان غربی است. آنهایی که خود را در قواره وکیل، وصی و قیم و والی استان میبینند. روی سخن من با کسانی است که بزعم خود تا به امروز به جای مردم فکر کرده و تصمیم گرفتهاند. آنهایی که پیرامون این استان حصار بلندی کشیده و آب و خاک و زنده و مرده مردمان آنرا را مصادره به مطلوب کردهاند. روی سخن من با کسانی است که در حلقه تنگ نظری و تمامیت خواهی آنچنان گرفتارند که تابع "ایرانی بودن" را شرط لازم و کافی برای تالی "والی شدن" در این استان نمیشناسند. کسانی که میخواهند از نمد واژه "بومی" کلاهی فراخ و نان و آب دار برای خود و دایره تنگ گروهکشان بدوزند!
️چهارشنبه این هفته قطار انتصاب استانداران به ایستگاه پایانی میرسد و مطابق قولی که سخنگوی دولت چهاردهم داده است، آذربایجان غربی هم استاندار دولت مسعود خود را خواهد شناخت، اما چرا استان زادگاه رئیس جمهور به آخرین و چالشی ترین استان در انتصاب استانداران تبدیل شد؟ چرا با وجود هم استانی بودن رئیس جمهور عدهای سنگ استاندار بومی از نوع و جنس مورد دلخواهشان به سینه زدند و چرا آذربایجان غربی بازهم دچار سردرگمی و کشمکشهای سخیف داخلی شد؟ در برابر تجربه، دانش، توانمندی و کارآمدی که شاخصههایی سنجش پذیری هستند، بومی بودن که خصیصهای غیر ارادی و کاملا شخصی است، چه مزیتی دارد که از دید تئوریپردازان علم مدیریت غافل مانده است؟
️ماشاالله و به لطف تکثر کمی و کیفی دانشگاهی استان، امروزه مخاطبین این یادداشت همگی مدرک دکتری در شاخههای مختلف مدیریت، علوم سیاسی و حقوق و ... را دارند و به خوبی آگاه هستند که مدیریت مشارکتی یک سبک غالب مدیریتی در جهان مدرن محسوب میشود، شیوهای که برای اداره نه تنها استان بلکه کشور یک راهبرد بی بدیل است و هرچند آقایان در تئوری مزایای این استراتژی را پذیرفتهاند اما در عمل و بر مبنای پیشفرضهای نادرست ذهنیتی به آن تن در نمیدهند.
️امروزه دلیل محرومیت استان آذربایجان غربی و اینکه ۴۵ سال بعد از انقلاب در هیچکدام از شاخصههای توسعه نتوانسته است نمره قابل قبولی کسب کند مشخص است!
چرا کسی نیست صادقانه به این پرسش پاسخ بدهد که استان آذربایجان غربی از دوقطبی سازیهای هیجانی در این چند دهه چه سودی برده است؟ و اگر واقعا استان از این حیث متضرر شده است، در پس پرده این توطئه چه کسانی سود بردهاند؟ آیا بخش عظیمی از رشد فزاینده محرومیت استان نتیجه سوء مدیریت حاصل از اعمال پروژه تنگ نظرانه روامداری و دگر نپذیری نیست؟ آیا کسی هست که نداند نگاه غیر استراتژیک به پروژه وفاق درون استانی و استفاده تاکتیکی(بخوانید ابزاری) از اعضای شورای سیاستگذاری ستاد مرکزی انتخاباتی پزشکیان چه ضربه را به اعتماد حامیان او در استان و حتی کشور تحمیل کرد؟ آیا کسی هست که نداند که بدخواهان مملکت نقاط عطف منحنی انحطاط استان را روی سراشیبی دسیسه جعلی "ترک هراسی" و "کرد هراسی" متمرکز کردهاند؟؟؟
صرف نظر از نوع و جنس انتصاب و انتخاب استانداری که دولت در این چهارشنبه از آن رونمایی خواهد کرد، ️این چهارشنبه، چهارشنبه عبرت است! در اولین مرحله عبرت از تجربه ناموفق شورای سیاستگذاری ستاد مرکزی انتخاباتی مسعود پزشکیان و در مراحل بعدی عبرت از سرانجام افراط و تفریط، عبرت از دامن زدن به مفترقات، عبرت از نادیده گرفتن مشترکات، عبرت از انکار تاریخ و جغرافیای استان و در یک کلام عبرت از وضعیت نابهنجار و درمانده استانی که میتوانست قطب موفق کشاوزی، صنعت، معدن و گردشگری کشور باشد اما به سبب اعمال مدیریت الیگارشی هرگز به جایگاهی که شایسته آن بود، نرسید.
ختم کلام؛ چشمانداز و هدف غایی افراطیون و قیم مآبان خودخوانده سیاسی و مدنی استان را نمیدانم، اما مردم از هر قومیت و نژاد و دین و مذهب سدەها و بلکه هزارههاست که در این جغرافیای متمدن بصورت مسالمت آمیز زندگی میکنند و تمایلی نیز ندارند دامن زدن عدهای به اختلافات ناشی از تکثر قومی و مذهبی سبب ورود اداره کل تقسیمات کشوری به موضوع شود!
نظر شما