«و در تاریخی که میکنم سخنی نرانم که آن به تعصبی و تزیدی کشد... بلکه آن گویم که تا خوانندگان با من اندرین موافقت کنند و تعنی نزنند.(تاریخ بیهقی، به کوشش خطیب رهبر، ۱۳۷۵، ص۲۲۶)
چندی پیش کتاب «با ایلامیان در ایلام» اثر آقای علی رضا اسدی، انتشارات: جوهر حیات، چاپ اول ۱۳۹۶، را از کتابخانه انستیتو زانست زاگروس به رسم امانت گرفتم. پس از مطالعۀ صفحاتی از کتاب، متوجه اشتباهاتی در آن شدم که به نظر میرسد عدم یادآوری آن اشکالات موجب انتقال اطلاعاتی ناصحیح به آیندگان خواهد شد و این امر بی تردید هم ظلم به تاریخ و هم ظلم به آیندگان خواهد بود.
به باور اینجانب، نگارش کتابهایی در موضوع شناخت اقوام و ایلات، صبر و شکیبایی فراوان میطلبد و شتاب در نگارش این دست موضوعات و عدم حساسیت و ظرافت در این مهم، جز هدررفت تلاش و کوشش نگارنده، سودی در پی نخواهد داشت. چند سال پیش یکی از آشنایان از طایفۀ گردل (گردەڵ) ارکوازی نیز، که هیچ تخصص و مهارتی در زمینۀ نگارش و نویسندگی ندارند، کتابی بی شابک و تاریخ و منبع و ... به رشتۀ تحریر درآوردند، به زعم خویش با نگارش کتابی در شناخت طایفه، خدمتی ماندگار خواهند کرد که البته حقایقی را به عمد یا سهو وارونه ذکر کردهاند که موجب شگفتی خوانندۀ آگاه و مطلع خواهد شد.
به نظر میرسد جناب آقای اسدی در نگارش کتاب، ضمن تلاش و کوشش طاقتفرسا برای جمعآوری اطلاعات و صرف انرژی و وقت بسیار که در جای خود ارزشمند و قابل ستایش، تحسین و قدردانی است، جانب حزم و احتیاط را رعایت ننموده و با شتاب بسیار، که از یک نویسندۀ مجرب و کاردان ناصواب است، دست به قلم برده و بدون اطمینان از همۀ زوایای ایل و طایفه و ... به چاپ چنین اشتباهاتی مبادرت ورزیدهاند که پیشنهاد میشود آن اشتباهات بررسی شده، صحیح و درست آنها به عنوان ضمیمهای بر کتاب یادشده چاپ و منتشر شود و در چاپهای پس از این نیز، اصلاح و مورد اهتمام جدی قرار گیرد.
با این مقدمۀ کوتاه به ذکر اشتباهات چاپ شده در کتاب مورد نظر میپردازیم. پیش از ذکر آن اشتباهات یادآوری این نکته نیز ضروری به نظر میرسد که: از یک نویسندۀ پرکار و آگاه که به گفتۀ خویش کتابها و مقالات بسیاری در حوزۀ زبان و ادبیات کوردی به رشتۀ تحریر درآودهاند، بعید به نظر میرسد که اسامی و عنوانهای کوردی را بدون توجه به شیوۀ نگارش کوردی، نوشته و در کتابی این چنین در معرض دید خواننده قرار دهند!
۱- در صفحۀ ۱۸۳ کتاب، بخش «تقسیمبندی ایل ارکوازی» مؤلف کتاب طایفۀ گردل (گردەڵ) را جزیی از طایفۀ قیطول (قەێتۆلی) ذکر کردهاند که چنین موضوعی از اساس نادرست و بی پایه میباشد.
۲- در صفحۀ ۲۰۱ آوردهاند که: «این طایفه (گردەڵ) شامل چهار تیره: ناصره، مراد، رشید و نرمه هستند.» در صورتی که طایفۀ گردەڵ شامل هفت تیره بوده که شامل: ناسرە، ڕەشی، خوڵامحسێن، مەسۆر، مەخسۆ، نەرمە و غیاسوەن میباشد. این که نگارندۀ کتاب «مراد» را از کجا آورده و چرا تیرۀ «غیاسوەن» را از قلم انداختهاند، بر ما معلوم نیست.
۳- به دنبال مطلب پیشین، در صفحۀ ۲۰۱ آقای اسدی نوشتهاند: «اصل این طایفه از طایفۀ نرگسی ایل کلهر بودهاند و بعدها تیرههایی از طایفۀ غیاثوند لک الشتر از فرزندان مرحوم ناصر و پسرانش: عیسیبگ، موسی، صادق خان و الهیار به آنها افزوده شدهاند که به تیره نرمه گردل مشهور هستند. همچنین بخش دیگری از طایفۀ غیاثوند از فرزندان رشید حضرتی و محمد فرزندان مراد و نریمان و لطیف از کوهدشت نیز در زمره این تیره به شمار میروند. از بزرگان تیره نرمه گردل میتوان از عبدعلی و امامعلی نام برد.»
اولا: بر اساس کدام سند معتبر، نگارنده طایفۀ گردەڵ را از طایفۀ نرگسی ایل کلهر دانستهاند؟ این در حالی است که به گفتۀ بزرگان، این طایفه به احتمال قریب به یقین از طایفۀ علیرضاوندی منطقۀ ماهیدشت(زنگنه) و اسلام آباد استان کرمانشاه باشند!
ثانیا: ناسره و پسرانش: عیسابگ، موسی، صادق خان و الهیار از تیرۀ ناسره میباشند که خانوادههای ناصری و صادقیان هم اکنون نیز در روستای ئاوهزا (آبزا) ساکن هستند.
ثالثا: اینجانب به عنوان فرزندی کوچک از فرزندان گردەڵ، منظور و مفهوم عبارت زیر از کتاب جناب آقای اسدی را درنیافتم که آوردهاند: «همچنین بخش دیگری از طایفۀ غیاثوند از فرزندان رشید حضرتی و محمد فرزندان مراد و نریمان و لطیف از کوهدشت نیز در زمرۀ این تیره به شمار میروند.» در پاسخ به نویسندۀ محترم باید گفت که تیرۀ «غیاسوەن» یا غیاثوند غیر از تیرۀ «ڕەشی» یا رشید است و مرحومان کدخدا حضرتی و محمد، فرزندان «شاوازوەگ» یا شهبازبگ از تیرۀ «ڕەشی» و از نوادگان گردەڵ میباشند.
رابعا: مرحوم «عبدعلی» کدخدای روستای «پەڵک گردەڵ» یا پلک گردل بوده و در تقسیمبندی طایفهای از تیرۀ «غیاسوەن» یا غیاثوند بوده نه نرمۀ گردل و منظور از ذکر نام «امامعلی» را درنیافتم.
به نظر اینجانب اشتباه دیگر مؤلف کتاب، در صفحۀ ۲۱۰ مشهود است که چنین آوردهاند: «اصل تیرۀ کارهشوندی از کلهر است. این تیره شامل تخمههای: گردل (چراغی، چم شاطر و پارده) و بازی (آوزا، پلک و لاشکن) و میرزابگ از گردل، نرمه از پلک و رشید از لاشکن است. همچنین باباسیاه و حاج بختیار از این طایفه هستند.» در پاسخ به نویسندۀ محترم کتاب باید گفت که: گردل (گردەڵ) یک طایفه است، حال چگونه در عبارت فوق تیرهای از کارهشوندی (کاڕەشوەنی) قلمداد شده و چگونه آوزا (ئاوەزا) و پلک (پەڵک) و لاشکن، بازی شمرده شده و چگونه نرمه (نەرمە) جزیی از پلک لک (پەڵک لەک) به شمار آمده است؟! حل این معما بسیار پیچیده است.
به اطلاع نگارندۀ محترم برسد که طایفۀ گردل (گردەڵ) ارکوازی شامل سه روستای لاشکن، آوهزا (ئاوەزا) و پلک گردل (پەڵک گردەڵ) است که تیرهها و خانوادههای رشیدی و غلامحسینی در روستای لاشکن، تیرهها و خانوادههای ناصری و صادقیان و یک خانواده از رشیدیها در آوهزا و تیرۀ نرمه (نەرمە) و غیاثوند (غیاسوەن) در روستای پلک گردل (پەڵک گردەڵ) ساکن میباشند. به گفتۀ بزرگان که اینجانب نه آن را تأیید و نه رد توانم کرد، گردل، بازی، باباسیاه (باوە سیە) و تعدادی از خانوادههای ساکن در روستای طاقطاوی (تاقتاۆ) شهرستان چوار، کارهشوندی (کاڕەشوەنی) بوده که تیرۀ بازی و... به منطقۀ آن طرفتر از امامزاده حاج بختیار کوچ نموده، باباسیاه (باوە سیە) در منطقۀ آن طرفتر از روستای طاقطاوی (تاقتاۆ) سکونت داشته و همچنان که ذکر شد تعدادی از این طایفه در روستای طاقطاوی (تاقتاۆ) سکونت دارند.
موردی دیگر از اشتباهات این کتاب جدول صفحۀ ۲۰۲ میباشد؛ اگر جدول مورد نظر دربارۀ تیرۀ میرزابگ ناصری است، نام اولادان رشید: شهبازبگ، عزیزبگ، حضرتی و محمد در این جدول چرا ذکر شدهاند؟!
اشتباهات دیگر این کتاب به شرح زیر است:
ـــ صفحۀ ۱۶۹ سطر سوم، گورستان «بان سورمە» صحیح است نه «بنی سورمە». این گورستان قدیمی در روستای لاشکن، شهرستان چوار واقع است که تمامی اشیای عتیقۀ آن قبل از انقلاب اسلامی توسط بیگانگان کشف و به غارت رفته است.
ـــ صفحۀ ۱۸۳ سطر «در تقسیمبندی ایل ارکوازی، شماره ۲ «قریشوندی » صحیح نبوده، بلکه صحیح آن «قورەشوەنی» میباشد و همچنین در شمارۀ ۷ «میسم (آهنگر و محمدی)» ناصحیح، بلکه «میەسم » صحیح است و طایفۀ «ئاسنگەر» و خانوادۀ محترم محمدی در گلزار حداد ساکن بوده و «میەسم» نیز ساکن در روستای «بانوێزە» میباشند.
ـــ صفحۀ ۱۸۹ سطر ۸ کلمۀ «جوزە» صحیح نیست، بلکه «جەونزە» یا «جوزعلی» صحیح است.
ـــ در صفحۀ ۱۹۲ تصویر سمت چپ مربوط به مرحوم «سلطان جهانگیری» است، نه اسماعیل جهانگیری.
ـــ صفحۀ ۱۹۸ سطر ۶ مرحوم «حاج جوانمیر صیدمحمدی» و فرزندش «مرحوم حسین صیدمحمدی» درست است نه جوانمیر صیدی و فرزندش حسن صیدی
نظر شما