به گزارش کردپرس، پس از سالها بنبست در فرآیند صلح بین دولت ترکیه و کردها، امیدهای تازهای برای دستیابی به یک پیشرفت وجود دارد. دولت ترکیه در اواخر دسامبر به گروهی از نمایندگان پارلمان از حزب برابری و دموکراسی خلقها (حزب دِم پارتی) اجازه داد تا عبدالله اوجالان، رهبر زندانی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) را در زندان امنیتی جزیره امرالی ملاقات کنند. نمایندگان مجلس اعلام کردند که اوجالان «آماده است که فراخوانی برای یک راهحل دائمی و صلح ارائه دهد.» پیشتر، دولت باغچه لی، رهبر حزب حرکت ملیگرای افراطی که زمانی خواستار اعدام اوجالان بود، پیشنهاد داد که اوجالان در صورت انکار «تروریسم» و اعلام انحلال پ.ک.ک، میتواند مشمول آزادی مشروط شود.
این اولین تلاش برای فرآیند صلح بین ترکیه و کردهای آن کشور نیست. یک ابتکار عمل دیگر بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۵ پیشرفتهایی به خود دید اما در نهایت به دلیل تلاشهای رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، برای تقویت قدرت، بیاعتمادی متقابل و از سرگیری درگیریهای مسلحانه شکست خورد.
شکست دور قبلی مذاکرات صلح منجر به نزدیک به یک دهه درگیری بین ارتش ترکیه و پ.ک.ک در ترکیه و عراق شد که با حملات بیامان ترکیه به اداره خودگردان کردهای سوریه و مناطق تحت کنترل آنها- که آنکارا آنها را مرتبط با پ.ک.ک میداند، همراه شد. دولت اردوغان در داخل ترکیه نیز سرکوب شدیدی علیه شخصیتهای سیاسی کرد اعمال کرده است که از آن جمله زندانی کردن صلاحالدین دمیرتاش، رقیب انتخاباتی ۲۰۱۵ وی و برکناری دهها شهردار منتخب کرد از مقامهایشان است.
با توجه به این شرایط، پرسش این است که چرا اردوغان اکنون به دنبال مذاکرات صلح است؟ سادهترین توضیح این است که این تلاش برای بقای سیاسی او است.
اردوغان که با کاهش محبوبیت انتخاباتی پس از عملکرد ضعیف در انتخابات شهرداریهای ۲۰۲۴ و مشکلات اقتصادی مداوم مواجه است، به دنبال حمایت پارلمانی کردها برای اصلاح قانون اساسی و تمدید دوره ریاستجمهوری خود برای دور سوم پس از سال ۲۰۲۸ است. اگر هدف اصلی این ابتکار صلح، تضمین دور سوم ریاستجمهوری برای اردوغان باشد، این خطر وجود دارد که این اقدام یک ترفند حسابشده برای جلب حمایت کردها باشد، نه یک تلاش واقعی برای حل مسئله کردها.
تلاشهای اردوغان برای نزدیکی به کردها باید در یک زمینه منطقهای گستردهتر نیز تحلیل شود. تغییرات در پویایی قدرت منطقهای، از جمله آینده نامعلوم سوریه پس از اسد و گسترش روابط اسرائیل با کشورهای عربی، چالشهایی را برای جاهطلبیهای ترکیه ایجاد میکند.
اگرچه حمایت ترکیه در موفقیت مخالفان سوریه علیه بشار اسد نقش مهمی داشت اما سوریه همچنان متلاشی و بیثبات باقی مانده و هیچ قدرت مرکزی وجود ندارد. در حالی که ثبات در سوریه میتواند فرصتهای اقتصادی بزرگی برای ترکیه ایجاد کند، هرجومرج مداوم خطر تشدید مشکلاتی مانند جریان پناهجویان و حضور گروههای مسلح مانند نیروهای دموکراتیک سوریه را به همراه دارد. آنکارا آنها را به عنوان شاخهای از پ.ک.ک و تهدیدی امنیتی میداند. با وجود این، هیچ حملهای از طرف مناطق تحت کنترل نیروهای دموکراتیک سوریه به داخل ترکیه انجام نشده است.
دولت اردوغان با حمایت مداوم از نیروهای نیابتی سوری که به نیروهای دموکراتیک سوریه حمله میکنند، ممکن است در تلاش باشد که جنبش کردها در ترکیه را تحت فشار قرار دهد تا از اصلاحات قانون اساسی مورد نظر او حمایت کنند. صرفنظر از انگیزهها یا روشهای پشت پرده این تلاش، توافق صلح با پ.ک.ک میتواند به کاهش تنشها با نیروهای دموکراتیک سوریه کمک کند. قدرتهای غربی برای ترویج ثبات منطقهای و کاهش فشارهای پناهجویان بر اروپا از عملی شدن روند مذکور حمایت خواهند کرد.
چالش اصلی فرآیند صلح کنونی، نبود تعهد واقعی برای رسیدگی به بیعدالتیهای ریشهدار علیه کردها در ترکیه است. در حالی که سیاستمداران ترکیه اغلب پ.ک.ک را بهعنوان یک مسئله امنیتی مطرح میکنند، واقعیت این است که پ.ک.ک نمادی از یک قرن انکار سیستماتیک هویت و حقوق کردها است. یک فرآیند صلح معنادار نیازمند آن است که آنکارا از بازیهای سیاسی کوتاهمدت فراتر رفته و یک تلاش گسترده برای دموکراتیزهسازی را در پیش گیرد.
حل مسئله کردها از طریق مصالحه متقابل میتواند ترکیه را تثبیت کند، دموکراتیزاسیون را پیش ببرد و به بهبود اقتصادی کمک کند. در سطح منطقهای، این مسئله میتواند نفوذ استراتژیک ترکیه را در سوریه و عراق تقویت کند.
چالشهایی نیز در سمت کردها وجود دارد. جنبش کردها در ترکیه پراکنده است و مراکز قدرت متعددی دارد، از جمله رهبری پ.ک.ک در کوههای قندیل کردستان عراق، اوجالان در جزیره امرالی و حزب دِم پارتی با ۵۷ نماینده در پارلمان. اگر اوجالان آزاد شود و خواستار خلع سلاح پ.ک.ک گردد، آیا رهبران قندیل از آن تبعیت خواهد کرد؟ اختلافات درون این جنبش گسترده میتواند پیشرفت را پیچیده کند.
اتحادیه جوامع کردستان (KCK) که پکک نیز بخشی از آن است، منافع زیادی در بقای اداره خودگردان کردها در منطقه در شمالشرق سوریه دارد. برای KCK، رسیدن به یک توافق با اردوغان - حتی اگر عمدتاً ناشی از تلاش او برای بقای سیاسی باشد - میتواند یک فرصت موقتی برای مناطق تحت کنترل کردهای سوریه که با تهدیدهای حیات از سوی ترکیه و احتمال کاهش حمایت آمریکاست، فراهم کند. نکته مهم دیگری که KCK باید در نظر بگیرد این است که شرایط کنونی با دوره ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ که پ.ک.ک و متحدانش در اوج بودند، بسیار متفاوت است. اکنون، با توجه به حملات نظامی ترکیه علیه نیروهای دموکراتیک سوریه و بنبست سیاسی در ترکیه، نیروهای کردی اهرم فشار محدودی دارند و آیندهای نامشخص پیش روی آنها است. اساسا، ترکیه در این معادله دست بالا را دارد و توانایی بسیار بیشتری برای آسیب رساندن به پ.ک.ک یا کردها بهطور کلی دارد - عاملی که برخی از کارشناسان علوم سیاسی آن را پیششرط اصلی برای دستیابی به صلح میدانند.
آیا رهبری کردها برای تأمین آینده کردهای سوریه حاضر به مصالحههای دشوار خواهد شد، یا بیاعتمادی متقابل با آنکارا بیش از حد عمیق است که اجازه پیشرفت معنادار را بدهد؟ همچنین، این سؤال اساسی مطرح است که اگر صلح واقعاً حاصل شود، سرنوشت هزاران کادر و نیروهای پ.ک.ک چه خواهد شد؟
در نهایت، این آنکارا است که باید قصد واقعی خود را برای برقراری صلح، هم با کردهای داخل مرزهای خود و هم در مناطق همسایه نشان دهد. با این حال، جنبش کردها در ترکیه نیز باید در مورد تعاملات عملی فکری کند. تجربه احزاب کردی در اقلیم کردستان عراق میتواند درسی ارزشمند برای کردهای ترکیه باشد، چرا که آنها با نشان دادن عملگرایی توانستهاند علیرغم بیاعتمادی عمیق، با گروههای مختلف در بغداد همکاری کنند و منافع خود را تأمین کنند. آیا رهبران کرد ترکیه نیز میتوانند استراتژی مشابهی را با اردوغان و حزب عدالت و توسعه تحت رهبری او اتخاذ کنند؟
منبع: نشریه نیوریجن
نویسنده: محمد صالح، پژوهشگر مسائل کردها در موسسه تحقیقات سیاست خارجی فیلادلفیا
نظر شما