به گزارش کردپرس، «آلدار خلیل» یکی از اعضای هیئت اجرایی ریاست مشترک حزب اتحاد دموکراتیک(PYD) با اشاره به اینکه مردم سوریه خود را به مدیریت خودگردان شمال و شرق سوریه نزدیک میدانند، اعلام کرد که پروژه مدیریت خودگردان نماینده تمام سوریه است و آنهایی که در دمشق هستند، اقلیت هستند.
به نوشته آژانس خبری فرات، «آلدار خلیل» عضو هیئت اجرایی ریاست مشترک PYD با بیان اینکه متن قانون اساسی اعلام شده، سوریه را ۱۰۵ سال به عقب برمیگرداند، اظهار داشت: «قانون اساسی عقبتر از قانون اساسی حکومت بعث مطرح است. جامعه سوریه این را نمیپذیرد. این سند باید پس گرفته و اصلاح شود.
آلدار خلیل تصریح کرد: از زمان روی کار آمدن مدیریت خودگردان ما اعلام کردهایم که بخشی از سوریه هستیم، هدف ما ساختن یک سوریه دموکراتیک است و مردم باید در شرایط دموکراتیک، برابر و عادلانه زندگی کنند. اینطور نیست که با رفتن حکومت بعث مشکلات حل شود. ایجاد یک سیستم دموکراتیک، دموکراتیزه کردن سوریه، انتقال و گسترش اتحاد مردم به سراسر سوریه مهم است. تمامیت ارضی سوریه با ایجاد اتحاد مردم سوریه قابل تامین است. مشخص شد که قدرت در دمشق رویکردهای اشتباهی دارد. قدرت در دمشق فکر میکند که برای حفاظت از سوریه، فقط دمشق باید سوریه را اداره کند. به زعم خود، سیستمی متمرکز در دمشق ایجاد میکند، سوریه را با این سیستم متمرکز اداره میکند و اتحاد سوریه را به این شکل ایجاد میکند. اصل این نیست. اگر طرفدار اتحاد سوریه هستید، باید آن را با اتحاد مردم سوریه تامین کنید، نه با اداره سوریه از یک مرکز. با اتحاد مردم، از تجزیه جامعه جلوگیری میکنید. دولت جدید در دمشق با اداره سوریه از یک مرکز، تفاوتهای دینی، اتنیکی و ملی را در نظر نمیگیرد. این امر باعث تجزیه در جامعه میشود. پروژه ما مبتنی بر اتحاد و همبستگی جامعه است، به طوری که آنها با هم به زندگی ادامه دهند، با حرکت در راستای منافع مشترک، نیازهای جامعه را برطرف کنند و در همبستگی زندگی کنند. اتحاد سوریه را میتوان به این شکل حفظ کرد. در این راستا، امکان توافق و سازش در برخی مسائل با دمشق وجود داشت و ما آن را ارزیابی کردیم. بنابراین مظلوم کوبانی فرمانده کل SDF به دمشق رفت. هدف این بود که رویکرد خود را با آنها در میان بگذاریم. در واقع، پس از سقوط حکومت بعث، جلسهای با هدف شناسایی برگزار شد. در جلسه اخیر، دیدگاههای ما جامعتر به اشتراک گذاشته شد و مورد بحث قرار گرفت. جزئیات موضوعات مورد توافق هنوز نهایی نشده است، نمیتوانیم بگوییم که بلافاصله اجرایی میشود. میتوان آن را به عنوان اصول اساسی در نظر گرفت. میتوانیم بگوییم که در این موضوعات با هم مخالف نیستیم، توافق کردهایم، به اشتراک رسیدهایم، اما جزئیاتی وجود دارد. در واقع، میتوان آن را به عنوان ۷ ماده نیز ارزیابی کرد. زیرا ماده آخر مربوط به ایجاد کمیتههایی برای اجرایی شدن این ۷ ماده و بحث در مورد جزئیات آن بود. ممکن است در محتوای برخی مواد، دیدگاههای متفاوتی مطرح شود یا به طور جامعتر مورد بررسی قرار گیرد. اینها طبیعی است. مهم تشکیل کمیتههایی برای امور نظامی، اداری-مدیریتی، اقتصادی و مسئله کُرد است. با تشکیل این کمیتهها، توافق به معنای خود میرسد. کمیتههای مذکور در حوزههای خود شروع به کار خواهند کرد. به عنوان مثال، هنگامی که کمیته مسئله کُرد تشکیل شود، طرفهای کُرد دیدگاههای خود را به اشتراک خواهند گذاشت و پیشنهادات خود را ارائه خواهند کرد. مسئله کُرد، مشکلات مردم، باورداشتها و ملیتهای مختلف را نمیتوان به مسئله کُرد محدود کرد. بنابراین، این مشکلات با کمیته دیگری حل خواهد شد. همچنین نام جدید سوریه موضوع مهمی برای ماست. هرچند که جولانی و تیمش بیانیهای صادر کرده و نام سوریه را جمهوری عربی تعیین کردهاند، اما دیدگاه مردم سوریه، مدیریت خودگردان و مردم شمال و شرق سوریه در این راستا نیست. بنابراین، آیا سیستمی متمرکز یا غیرمتمرکز در سوریه ایجاد خواهد شد؟ اگر غیرمتمرکز باشد، چگونه خواهد بود؟ سیستمهای غیرمتمرکز نیز تفاوتهایی در خود دارند. همه این موضوعات توسط کمیتهها مورد بحث و بررسی عمیق قرار خواهد گرفت.»
آلدار خلیل ادامه داد: «هر کسی که طرفدار آزادی، صلح و راهحل است، طرف جنگ را انتخاب نمیکند. ما هرگز خواهان جنگ نبودهایم. دلیل جنگ موجود این است که به ما تحمیل شده است. به دلیل حملات دشمن، برای حفظ موجودیت خود در جنگ هستیم. اولین پاسخ ما به حملات علیه ما این است که ما جنگ نمیخواهیم. ما مجبوریم برای حفظ موجودیت خود در برابر حملات آنها مقاومت کنیم. وجود آتشبس قطعا ضروری است. ما طرفدار توافق بر سر آتشبس هستیم. درست است، دولت دمشق میگوید که علیه شما جنگ نکردهایم. بسیار خوب به طور رسمی حمله نکردهاند. نیروهایی در داخل سوریه هستند که به ما حمله میکنند. چرا از این آتشبس حمایت نمیشود؟ چرا از حاکمیت سوریه حمایت نمیکنید؟ میگویند من رئیس جمهور سوریه هستم. اگر رئیس جمهور سوریه هستید، باید حملات به خاک سوریه را نیز ببینید. حملاتی به سد تشرین وجود دارد. آیا سد تشرین خاک سوریه نیست؟ قرهقوزاق، تلتمر، عینعیسی، کوبانی، خاک سوریه نیستند؟ حملات به این مناطق هنوز ادامه دارد. مهم این است که وجود آتشبس مورد قبول همه باشد. اگر چنین توافقی را امضا میکند، به طور رسمی میپذیرد که خود را مسئول اتفاقات شمال و شرق سوریه میداند. اگر خود را مسئول شمال و شرق سوریه میدانید، حملاتی به شمال و شرق سوریه صورت میگیرد. چرا وظیفه خود را انجام نمیدهید؟ جولانی و دولتش با این توافق، مسئولیت حمایت از شمال و شرق سوریه را بر عهده گرفتهاند. مناطق عفرین، گرهسپی، سرهکانی، جرابلس، باب، اعزاز و منبج هنوز توسط شبهنظامیان وابسته به دولت ترکیه و تحت حمایت آنها در تصرف هستند. حتی سازمانهای اطلاعاتی وابسته به دولت ترکیه در این مناطق جولان میدهند. اگر دمشقیها از حاکمیت سوریه حمایت میکنند، باید بگویند که دولت ترکیه باید از سرزمینهای ما خارج شود. اگر تاکنون مسئولیتهای خود را انجام ندادهاند، پس از توافق این بهانه نیز از بین رفته است. توافق با نام ریاست جمهوری امضا شد. بنابراین آنها موظفند وظایف و مسئولیتهای خود را در قبال شمال و شرق سوریه انجام دهند. آنها باید بتوانند به دولت ترکیه بگویند از سرزمینهای ما خارج شوید تا بتوانند با شمال و شرق سوریه به توافق برسند. اگر بتوانند مخالفت خود را با حملات دولت ترکیه به شمال و شرق سوریه نشان دهند و بگویند سرزمینهای ما را ترک کنید، آتشبس برقرار خواهد شد. اعلام آتشبس از سوی همه طرفها نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت. متاسفانه، دولت ترکیه تاکنون حملات خود را متوقف نکرده است.»
آلدار خلیل همچنین بیان کرد: «قتلعام انجام شده در شهرهای ساحلی سوریه و به ویژه علیه علویان، قطعا غیر قابل قبول است و باید به شدت محکوم شود. قتلعام علویان قطعا غیر قابل قبول است. حملات انجام شده به شهرهای ساحلی، شنگال را به یاد آورد. همانطور که داعش به شنگال حمله کرد و سر مردم را برید، همین وضعیت در شهرهای ساحلی نیز روی داد. در حالی که داعش مردم را ربوده و اسیر میکرد، اینها حتی اسیر هم نگرفتند و در همان محل به قتل رساندند. باید زمانبندی چنین توافقی را نیز به درستی درک کرد. ماده ۶ قطعا ربطی به این موضوع ندارد. حکومت بعث، موسسات و سازمانهایش به ما ظلم کردند، سالها ما را زندانی کردند، شکنجه کردند، به قتل رساندند و فراتر از آن، نابودی مردم را در دستور کار قرار دادند. بدون شک، باید با هم در برابر این ذهنیت در جزیره، حلب، حما، حمص، دمشق و هر جای دیگری مبارزه کنیم. باید این موضوع به وضوح درک شود؛ ماده ۶ تصمیمی علیه شهرهای ساحلی سوریه نیست. برخی، تصمیم مبارزه با کسانی که در دوره حکومت بعث علیه مردم جنایت کردهاند را به وقایع شهرهای ساحلی مرتبط میکنند. حتی نشان دادن علویان به عنوان طرفداران حکومت بعث قطعا اشتباه است. علویان نیز بخشی از جامعه سوریه هستند. برعکس، آنها مورد ظلم حکومت بعث قرار گرفتهاند. با سرنگونی حکومت بعث، سیاست آن علیه علویان بار دیگر آشکار شد. مشخص شد که علویان چقدر درمانده و سازماندهی نشده باقی ماندهاند. باید دید که علویان نیز قربانی حکومت بعث بودهاند. برخی تلاش میکنند علویان را طرفدار حکومت بعث نشان دهند. این درست نیست. حتی اگر در میان آنها طرفدارانی وجود داشته باشد، به این معنی نیست که این حملات درست است و هرگز نمیتواند دلیلی برای قتلعام باشد. ما هرگز در جنگ علیه مردم، باورداشتها و ساختارهای اتنیکی شرکت نمیکنیم و قطعا ابزاری برای این رویکردها نخواهیم شد. ما نه علیه علویان، نه دورزیها، نه آشوریها، نه سریانیها و نه اعراب هستیم. طرف ظالمان نیز قرار نمیگیریم. فرهنگ انساندوستانه و دموکراتیک ما آشکار است و رویکرد ما به رویدادها و واقعیتها نیز مشخص است.»
آلدار خلیل تاکید کرد: «غیر از ۸ ماده چیز دیگری وجود ندارد. در واقع زیر آن امضا وجود دارد، آشکار است چیزی که امضا نشده باشد توافق محسوب نمیشود. به نظر میرسد طرفهای زیادی هستند که نمیخواهند چنین توافقی وجود داشته باشد. آنها میخواستند این توافق را اشتباه تعریف کنند. آنها دیدند که یکپارچگی اجتماعی بزرگی در اطراف این توافق در حال شکلگیری است. مردم با جشنهای پرشور موضع خود را ابراز کردند. همه استقبال مثبتی کردند. به نظر میرسد برخی از نیروها از این موضوع ناراحت هستند. به همین دلیل تا جایی که بتوانند تلاش خواهند کرد چیزهای نادرست بگویند. مردم ما نیز باید این را بدانند. چیزی از کسی پنهان نمیشود. هر کاری که انجام میشود، از طریق رسانهها به موقع با مردم، جامعه و طرفهای مربوطه در میان گذاشته میشود.»
آلدار خلیل در مورد قانون اساسی امضا شده توسط جولانی نیز گفت: «محتوا و ماهیت قانون اساسی اعلام شده غیر قابل قبول است و امکان پذیرش آن نیز وجود ندارد. در واقع اگر بر اساس آن عمل کنند تضادهای بزرگی در سوریه روی خواهد داد. جامعه سوریه در درون خود درگیر خواهد شد. یعنی مردم سوریه سالهاست، تقریبا ۱۴ سال میشود که در حال تجربه یک روند انقلابی و وضعیت فوقالعاده هستند. میلیونها نفر مجبور به مهاجرت شدند، کشته شدند، خانههایشان ویران شد، تمام سختیها را تحمل کردند، حتی اکنون نیز مردم سوریه با مشکلات بزرگی روبرو هستند، آیا همه اینها بخاطر چنین قانون اساسی بود؟ این مردم برای آزادی، دموکراسی، برابری و عدالت به پا خواستند. این به چه معناست؟ اگر به متن قانون اساسی اعلام شده توجه کنید، خواهید دید که این قانون اساسی سوریه را ۱۰۵ سال به عقب برمیگرداند. حتی ۱۰۰ سال قبل هم نیست. همه اینها ثابت میکند که پذیرش این قانون اساسی برای جامعه سوریه ممکن نیست. قانون اساسی مطرح شده عقبتر از قانون اساسی حکومت بعث است. جامعه سوریه این را نمیپذیرد. حکومت بعث با وجود تسلط زیاد بر جامعه، داشتن قدرت و امکانات، توسط جامعه پذیرفته نشد، آیا این را قبول خواهند کرد؟ آنها نیز نباید چنین کاری میکردند. فرماندهی کل SDF با آنها سندی را بر اساس برخی اصول اساسی امضا کرد، اما چیزی که روز بعد منتشر کردند دقیقا خلاف آن را بیان میکند. اگر به ماهیت موضوع نگاه کنید، در واقع توافقی را که امضا کردند خودشان بیاثر کردند، اما با این حال ما از طرف خود تا جایی که بتوانیم تلاش خواهیم کرد مثبت باشیم، تلاش خواهیم کرد تا زمانی که بر سر قانون اساسی جدید و دموکراتیک سوریه به توافق برسیم، آن را به سمت مثبت سوق دهیم. این نیز موضوع مبارزه است، موضوعی است که باید روی آن کار شود. به طور خلاصه، متن قانون اساسی منتشر شده غیر قابل قبول است. مردم به خیابانها ریختند و واکنش خود را نشان دادند و اعلام کردند که آن را نمیپذیرند. این سند باید پس گرفته و اصلاح شود.L
آلدار خلیل در بخش دیگری از سخنانش درباره سفر اخیر وزرای خارجه و دفاع ترکیه و همچنین رئیس میت به دمشق گفت: «اگر بخواهیم صادق باشیم هنوز اطلاعاتی در مورد جزئیات این بازدید به دست ما نرسیده است، اما آشکار است که دولت ترکیه هرگز توسعه یک پروژه دموکراتیک در سوریه را نپذیرفته است. آنها پذیرفتن گردهم آمدن ما به عنوان طرفین و بررسی مشترک مسائل را نمیپذیرند. به عنوان مثال، اگرچه ما همعقیده نیستیم و تضادهای زیادی بین ما وجود دارد، اما به عنوان مردم سوریه گرد هم میآییم و در مورد برخی مسائل بحث میکنیم، حتی میتوانیم توافقاتی نیز داشته باشیم. ما به عنوان مردم سوریه میخواهیم توافق کنیم. اما اگر دقت کنید، دولت ترکیه به محض اینکه متوجه شد توافقی صورت گرفته است، بلافاصله با هیئتی متشکل از وزیر امور خارجه، وزیر دفاع و رئیس سازمان اطلاعات ملی (میت) وارد عمل شد. این به چه معناست؟ آنها میگویند: میترسیم دمشق شرایط مدیریت خودگردان را بپذیرد! میترسیم دمشق حقوق کُردها را به رسمیت بشناسد! میترسیم دمشق با حرکت بر اساس دیدگاه آنها اشتباه کند و برخی چیزها را بپذیرد. 'آنها به دمشق میروند و از آنها میخواهند که پروژه دموکراتیزاسیون مورد نظر خودشان را نپذیرند و برعکس، همان کاری را که دولت ترکیه علیه SDF و مدیریت خودگردان و کُردها انجام میدهد، انجام دهند.»
آلدار خلیل افزود: «اگرچه ما در این جامعه، به ویژه در میان کُردها، فعالیتهای سازمانی داشتهایم، اما از سال ۲۰۱۱ پروژه دموکراتیک، پروژه آزادی زنان، پروژه اتحاد مردم، پروژه آزادی و دموکراسی در حال اجرا بوده و تاثیرگذار بوده است. اگر دقت کرده باشید در شمال و شرق سوریه، اعراب، کُردها و سریانیها همگی در عرصه نهادی با هم کار میکنند و این برای سایر مناطق سوریه یک قدرت و الگو ایجاد میکند. اگر با دقت نگاه کنید مشخص میشود که مردم ساکن در سایر مناطق سوریه بیش از حمایت از مدیریت دمشق، از مدیریت خودگردان، SDF و مدیریت شمال و شرق سوریه حمایت میکنند. دورزیها بیش از حمایت از مدیریت دمشق، حمایت خود را از مدیریت شمال و شرق سوریه اعلام میکنند. علویان آشکارا از این پروژه حمایت میکنند اما از دمشق حمایت نمیکنند. مسلمانان سنی غیررادیکال نیز مدیریت شمال و شرق سوریه را بیشتر از مدیریت دمشق میپذیرند. آشوریها و سریانیها خود را به مدیریت شمال و شرق سوریه نزدیکتر از مدیریت دمشق میدانند. اگر در سراسر سوریه سفر کنید، خواهید دید که پروژهای که نماینده کل سوریه است، همین پروژه است. آنهایی که در دمشق هستند، اقلیت هستند. همبستگی مردم چیز بسیار مهمی است. از نظر تاریخی نیز همینطور بوده است. امروز نیز همینطور است. ما نیز از این موضوع قدرت میگیریم. هرچه این فرهنگ بیشتر توسعه یابد، سوریه دموکراتیکتری ایجاد خواهد شد.»
نظر شما