حیات تن و روان آدمی در گرو مهار خشکسالی/مجید زارعی

سرویس کردستان- «مجید زارعی» روانشناس اجتماعی در یادداشتی تأمل برانگیز به مناسبت روز جهانی آب به اهمیت حفاظت از آب و مهار خشکسالی و ارتباط آن با سلامت روان جامعه پرداخته است.

کردپرس-  پیــش و بیــش از هرچیز به این واقعیت انکارناپذیر پی ببریم که اثرات اقتصادی و زیست‌محیطی کم‌بارشی، خشکسالی و به‌طور کلی تغییرات زیست محیطی، در سراسر جهان به‌طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است؛ اما به واقع مطالعات مقیاس بزرگ بسیار اندکی وجود دارد که تاثیـر خشکسالی و تغییرات محیط ‌زیستی را بر سلامــت روان مردم یک جامعه را بررسی کرده باشد؛ بنابراین متاسفانه از داده های تحقیقی در این راستا بی بهره و یا کم بهره ایم!

دراین میان پیگیری و توجه ویژه پژوهشگران، متخصصان و اصحاب رسانه، می تواند نقش ویژه و بی همتایی داشته باشد، که بی تردید پیگیری و پرداختن به این مساله انسانی و واکاوی این موضوع جهانی، بعنوان یک رسالت خبری و یک خبرنگار متعهد و وظیفه شناس، فراوان و هزاران قدردانی و سپاس می طلبد.

بنابراین بیایید در آغاز این نگاشته اندکی تامل کنیم و نخست به این بیاندیشیم که بافکر کردن به خشکسالی چه چیزی در ذهنتان تداعی می‌شود!؟ آیا به زمین‌های ترک‌خورده، محصولات زراعی خشک شده، جنگ، به حیواناتی که به دلیل کمبود غذا و آب در حال جان‌دادن هستند، فکر می‌کنید؟ آیا تصور می‌کنید خشکسالی تنها بر روی گیاهان و حیوانات تأثیر می‌گذارد؟ آیا فکر می‌کنید خشکسالی تنها در مناطق توسعه‌نیافته رخ می‌دهد؟ خیر اشتباه می‌کنید! چراکه همه و هر آنچه در این سیاره وجود دارد به طور مستقیم یا غیرمستقیم با یکدیگر در ارتباط هستند.

کم‌آبی و خشکسالی علاوه بر اینکه بر روی مسائل پیرامونی ما تأثیر می‌گذارد، بر روی بنیادی ترین نیازها و روابط ما انسان‌ها نیز تأثیرگذار است؛ که هدف از این نگاشته پرداختن به اهمیت و حساسیت این مهم پیـش ازمرگ سهراب است، که شاید نوش دارویی تاثیرگذار و اثربخش در راستای آگاهی بخشی عمومی و رهایی از "جنــگ آب" بعنوان یکی منابع مهم زمین برای تمام موجودات زنده، در این هیاهوکده باشد.

از آنجایی که تأثیر تغییرات آب و هوایی در طول دوره زمانی در حال افزایش است، این احتمال وجود دارد که بخش بیشتری از جمعیت تحت تأثیر پیامدهای سلامت روان ناشی از بلایای مربوط به تغییر آب و هوا قرار گیرند؛ چراکه تغییرات آب‌وهوایی علاوه بر تأثیرگذاری جسمی و پیکری، بر سلامت روانی و روان جمعی افراد یک اجتماع نیز تأثیر دارد و بی تردید افزایش دمای محیط نرخ پرخاشگری و تنش های روانی را افزایش می‌دهد؛ بین افزایش دما و رفتار پرخاشگرانه رابطه وجود دارد و مطالعات و پژوهش های بسیاری نشان می دهدکه افزایش نرخ جنایت و پرخاشگری در طول ماه‌های گرم تابستان، نشان‌دهنده ارتباط بین رفتارهای پرخاشگرانه و درجه حرارت است.

 مطالعه‌ای در استرالیا نشان می‌دهد که امواج گرما با افزایش میزان اختلالات روانی همراه با سایر اختلالات مانند بیماری‌های قلبی عروقی و کلیوی همراه است. همچنین قرار گرفتن در معرض گرمای شدید می‌تواند منجر به خستگی جسمی و همچنین روانی شود. مطالعه‌ای در تایلند نشان می‌دهد که استرس گرمایی شغلی با ناراحتی روانی بیشتر در بین کارگران مرتبط است. در یک تحلیل از خشکسالی و پریشانی در استرالیا در طی یک دوره هفت ساله، محققان دریافتند که ساکنان روستایی به دلیل خشکسالی نسبت به همتایان شهری خود پریشانی بیشتری را تجربه می‌کنند. در یک بررسی سیستماتیک نشان می‌دهد که خشکسالی و سلامت روان به هم مرتبط هستند. این اثرات در میان کشاورزانی که معیشت اقتصادی آنها به شرایط محیطی بستگی دارد، بارزتر است.

مطالعه‌ای در نیوساوت ‌ولز استرالیا نشان می‌دهد که تقریبا سه‌چهارم کشاورزان استرس مربوط به خشکسالی مداوم را گزارش می‌دهند. همچنین ناامنی درآمدی مرتبط با خشکسالی خطر خودکشی را در بین کشاورزان افزایش می‌دهد. چنین روندی نه تنها در کشورهای توسعه‌یافته مانند استرالیا، بلکه در کشورهای در حال توسعه مانند هند نیز مشاهده شده است. همچنین ارتباط بین شکست محصول به دلیل خشکسالی‌های غیرمنتظره و اقدام به خودکشی در کشاورزان مشاهده شده است. یا عدم موفقیت محصول می‌تواند منجر به مشکلات اقتصادی شود. زمانی که کشاورز به شرایط کم‌بارش وابسته باشد، ممکن است نتواند مخارج خانواده را تامین کند و همه این موارد کشاورزان را تحت شدیدترین تنش ها و فشارهای روانی قرار دهد.

در مطالعه‌ای بر روی ۳۰ مکان در انگلستان و ولز، مصاحبه‌ای با ساکنان آسیب‌دیده از سیل انجام شده است. محققان دریافتند که تأثیرات روانی بیشتر از تأثیرات فیزیکی در بین افراد گزارش شده است. یافته‌ها حاکی از آن است که تأثیرات روانی اجتماعی پس از طوفان کاترینا ۲۰ تا ۳۵ درصد از بازماندگان به دنبال این فاجعه دچار نوعی مشکل سلامت روانی شده‌اند.

 در کنار پژوهش های انجام گرفته، به گواه تاریخ فاش بدانیم که بخش‌های زیادی از این جغرافیای پرهیاهو در گذر زمان و غفلت های همیشگی در معرض شدیدترین تنش‌های اقلیمی بوده است و کم‌بارشی بخش زیادی از جامعه ما را آزرده خاطر کرده است و بعضا تمدن‌هایی زیادی در این خاک با این خلأ طبیعی از بین رفته‌اند.

 کشاورزی بارها در ایران به خاک سیاه نشسته و انسان‌های زیادی به دلایلی که از منظر فلسفه اخلاق، بعضا آن را قهر طبیعت می‌نامیدند، همه چیز خود را از دست داده و دچار یأس و سرخوردگی روانی شدیدی شده‌اند.

 با تمام این اوصاف، باز مساله این است که به واقع تغییرات آب‌وهوایی و خشکسالی چطور روان جمعی انسان‌ها را می‌خراشد!؟ بیایید به یاد آوریم، خشکیدن دریاچه‌هایی مهمی مانند: دریاچه زیبای ارومیه، دریاچه نمک قم، بختگان، مهارلو، پریشان و طشک در استان فارس، دریاچه جازموریان در جنوب کرمان و غرب سیستان و بلوچستان، تالاب گاوخونی و زاینده رود در استان اصفهان، دریاچه نمک و حوض سلطان در استان قم، کارون در اهواز، هامون در زابل سیستان و دیگر رودخانه‌ها و دریاچه‌ها و تالاب‌های خشکیده و رو به خشکی در این سرزمین پرهیاهو، از جمله مهم‌ترین دریاچه‌های هستند که روزگاری نه‌چندان دور مامن مردم و محل خاطره‌های جمعی آنها بوده اند!! و اینک تازیانه و سیر خزنده خشکسالی برتن کردستان وخاک آن نشسته ودیدن زمین‌های زرد و خشکیده و چشمه های خشک شده نشان و فریادی آشکار از شدت بحران خشکسالی در استان ما دارد.

 هم اکنون ما بر اساس شواهدهای کارشناسی و تخصصی در این راستا، شاهد افزایش تنش‌های ناشی از کاهش بارش و افزایش دما طی سال‌های اخیر هستیم و به جای جریان آب و توزیع زندگی، بستر تولید گردوغبار و در نتیجه افسردگی، استرس، اضطراب و احساس ناامنی با پیامدهای سخت و جبران ناپذیر آن به صورت آسان و شتابان در آینده پیش رویمان خواهیم بود.

ما باید  فاش و آشکار بدانیم که بنا تایید پژوهش ها و گواه تاریخی، افزایش مهاجرت، خشونت خانگی، درگیری فیزیکی، احساس ناامنی، تنش و فشار ناشی از استرس، کاهش شادی و امید و مواردی از این دست در بسیاری از جوامع وابسته به طبیعت و زیستگاه انسان است و در صورت بروز خشکسالی و تنش‌های طبیعی، این موارد بسیار محتمل است و کـودک و بزرگسال  نمیشناسد.

ما باید بدانیم، انسان‌هایی که به طبیعت وابسته می‌شوند، حالات روحی و روانی خاصی پیدا می‌کنند. مثلاً محیط‌بانان به نوعی گرفتار طبیعت می‌شوند که آسیب زدن به طبیعت آنها را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد یا کشاورزان که چشم به آسمان دارند اما باران نمی‌بارد؛ یا باغدارانی که به خاطر خشکسالی ناچارند که با درختان باغ خود خداحافظی بکنند و در ناکامی روانی آسان و شتابان غرق شوند؛ و این افراد همان داغ‌دیدگانی هستند که گرفتار بدترین دردها و رنج‌های روانی پس از خشکسالی می‌شوند؛ زیرا دلبستگی به جریان آب در غالب شهرهایی که به آب و طبیعت وابستگی دارند، مسئله‌ای غیرقابل کتمان است و آمارهای غیررسمی از بالا رفتن میزان تنش و فشار روانی و افزایش خشونت در کنار افسردگی، استرس و اضطراب با کاهش امید و انگیزه در این شهرها، بعد از خشک شدن این رودخانه‌ها حکایت دارد.

همه این موارد مختصر، تنها بخش کوچک اما مهم و بسیار جدی از پیامدهای روانی خشکسالی‌های پردامنه و ماندگار است که کمتر کسی به آنها می اندیشد؛ آثار و پیامدهای روانی و بقای انسانی که نه تنها به راحتی قابل اصلاح یا قابل جبران نیست، بلکه بخشی از "آسیب‌دیدگی روانـی آن، همان آسیب‌های اقلیمی بلندمدت است".

 شالوده سخن آن است که باید به صورت جدی تنش‌های آب‌وهوایی و مسایل مهم زیست محیطی مدیریت شود، چرا که اقتصاد جهانی و صدالبته معیشت مردم و حیات آدمی و مهمتر از هرچیز خلق و روان آدمی در تمام دنیا با این تغییرات بالا و پایین می‌شود و زندگی شخصی آنها دستخوش دگرگونی‌های عمیق و جدی شده و این اتفاق در پی غفلت های مکرر، میتواند ابعاد روانی بسیاری بر جامعه وابسته به طبیعت برجای بگذارد.

افزایش دمای جهانی سلامت سیاره و انسان را تهدید می‌کند. در حالی که تغییرات آب و هوایی غیرقابل انکار است، برای جلوگیری از این جزر و مد دیر نیست. این امر مستلزم دگرگونی‌های اساسی در تمام جنبه‌های جامعه است. نحوه رشد مواد غذایی ما، استفاده از زمین، کنترل و نظارت آبی، در سایه تدبیر و مدیریت هوشمندانه منابع، تاثیر بسزایی در سیاره ما می‌تواند ایجاد کند؛ چراکه فناوری‌های جدید و راه‌حل‌های مبتنی بر طبیعت همه ما را قادر می‌سازد تا به دنیای پاک‌تر و انعطاف‌پذیرتر جهش کنیم. اگر دولت‌ها، کسب‌وکارها، جامعه مدنی، جوانان و دانشگاه‌ها با یکدیگر همکاری کنند، می‌توانیم آینده‌ای سبز ایجاد کنیم که در آن رنج کاهش یابد، عدالت برقرار شود و هماهنگی بین مردم و کره زمین برقرار شود.

هیچگاه از یاد نبریم که دیدن آب و جاری بودن آن اثر امیدبخشی در روحیه و انگیزه روانی در تمام موجودات زنده، به ویژه آدمی دارد و بی تردید طبیعت "شادی و نشاط روانی" بی همتایی به انسان و دیگر موجودات زمینی می بخشد و تمامی حواس پنجگانه و نیازهای پیکری و روانی آدمی و دیگر موجودات با آن مرتبط و همسو است و نبود آب و بی آبی، بی تردید برابر است با تخریب و نبود همیشگی "تن و روان آدمی"در سیاره زمین!

در پایان با خود بگوییم و تکرار کنیم:

زندگی در خشکسالی، بدون هیچ رویشی، بدون هیچ حیات و هیچ معنایی، به چه می ماند؟

آنهم برای انسان!! که تمام هست و نیستش از آب و خاک است!

کد خبر 2782566

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha