دوپاره‌گی اجتماعی در جامعه‌ احساسی / اصغر عظیمی مهر

سرویس کرمانشاه _ اصغر عظیمی مهر از چهره های صاحب نظر و نام آشنای کرمانشاهی مطلبی پیرامون آثار مخرب پررنگ شدن فضای دوقطبی و تقابلی در سطح جامعه و ضرورت شکلیگیری یک فضای گفتگو و همدلی در جامعه به نگارش درآورده است که در ادامه می خوانید:

سرویس کرمانشاه _ چرا هر موضوع خرد و کلانی که در هر حوزه‌ای اعم از سیاست، اقتصاد، جامعه، فرهنگ، مذهب، ورزش و ... در این مملکت مطرح می‌شود، جامعه ما با مکانیسم دوپاره سازی در قبال آن اتخاذ موضع می‌کند؟
از انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس گرفته، تا قراردادهای اقتصادی با چین و روسیه، از برجام و انتخابات آمریکا گرفته، تا صف واکسن سینوفارم و برکت!
دوپاره سازی به این معنا که ما باورها، اعمال، موضوعات، و حتی دیگر اعضای جامعه را به استناد ویژگی‌های آنان و میزان انطباق با عدم انطباق آن با باورها و عقاید خودمان،‌ به «خوب» و «بد» تقسیم کنیم. در این وضعیت،‌ بین اعضای همفکر و غیرهمفکر، فرق و شکاف قائل می‌شویم و این شکاف به مرور زمان به اندازه‌ای عمیق می‌شود که دیگر عملا نمی‌توانیم هیچ اعتمادی به افراد خارج از گروه خود داشته باشیم.
در جامعه‌ی دوپاره همه چیز یا مخالف و سیاه است و یا موافق و سفید! این مفهوم البته با دو قسمت شدن یا دوبخش شدن جامعه تفاوت‌های اساسی دارد.

هنگامی که فرد، حوصله و توان لازم را برای دریافت پیچیدگی یک‌ وضعیت یا موقعیت ندارد دچار اضطراب می‌شود و در چنین شرایطی از نوعی مکانیسم دفاعی تحت عنوان «دوپاره‌سازی» استفاده می‌کند.
در دوپاره‌سازی، شخص به جای «تأمل برای فهم کلیت و ماهیت یک موضوع خاص» ، با توسل به نوعی «همانندسازی فرافکنانه» خود را در قالب یکی از دو گروه «موافق» و «مخالف» تعریف می‌کند، و از این طریق اضطراب ناشی از فهم کلیات و ماهیت موضوعات را در خود کاهش می‌دهد و با ساده‌سازی و قالب‌بندی کردن موضوع، کار خود را برای اتخاذ موضع در قبال آن راحت می‌کند. در جامعه‌ی ما مخالفان و موافقان خیلی از موضوعات، در واقع، عمیقا و دقیقاً نمی‌دانند موافق و مخالف چه هستند؟!

جامعه‌ای که دوپاره‌سازی تبدیل به رویه‌ی غالب آن می‌شود، همواره با تصویر ناکاملی از واقعیت روبروست، و با طیفی از افکار و هیجانات قالب‌بندی شده توانایی تفکر واقع‌بینانه و منطقی خود را در قبال موضوعات اجتماعی از دست می‌دهد و به سمت رفتارهای هیجانی کورکورانه، تکانشی و پرخاشگرانه سوق پیدا می‌کند که توان افراد را برای برقراری و باقی ماندن در روابط پایدار شهروندی از بین می‌برد.

این وضعیت در شرایط بحرانی که جامعه درگیر فشارهای اقتصادی و اجتماعی است، افراد را به سمت کنش‌ها و واکنش‌های تند و افراطی می‌کشاند که اغلب عواقب پرهزینه و گاهی جبران‌ناپذیر برای جامعه در پی دارد. ما کم کم داریم خیلی از هم می‌ترسیم!

در چنین شرایطی باز شدن باب گفتگو میان افراد جامعه می‌تواند در کاهش میزان تنش‌ها منجر شود. اما نکته کلیدی در روند این گفتگوها این است که هدف نهایی آن نباید اثبات درست یا نادرست بودن رویه و نظر یکی از طرفین باشد. آموزش نحوه‌ی تعامل و گفتگوی اصولی و منطقی بر پایه‌ی حفظ احترام طرفین، به ما کمک میکند تا با تضارب آرا، ظرفیت خود را برای مدیریت کردن تعارضات بالا ببریم و همدیگر را نه در قالب دشمن و دوست، یا خودی و غیرخودی، بلکه صرفا در قالب شهروندانی دغدغه‌مند با دیدگاه های متفاوت نسبت به توسعه و آبادانی جامعه خود تعریف کنیم.
همه‌ی دستگاه های فرهنگی و آموزشی باید دوشادوش سازمان‌های مردم‌نهاد، و از خیلی وقت پیش در باز شدن این دروازه‌ی گفتگو اهتمام می‌داشتند که نداشتند!
باید قبول کنیم که خیلی دیر شده اما هنوز هم می شود کارهایی کرد. کار جامعه‌ی ما از دوپارگی و‌ چندپارگی گذشته است! این جامعه دارد جر می‌خورد و کسی حواسش نیست!

کد خبر 28005

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha