اما در اصل اتفاق بعثت و برانگیختگی، فارغ از اینکه چه روز یا ماه و سالی بوده، هر دو مکتب شیعه و سنی هم عقیده و هم داستاناند.آشفتگیها و نارساییهای عقیدتی، اخلاقی و اجتماعی عصر بعثت، ضروری مینمود که وقت آن، فرارسیده تا به قول انجیل، فارقلیط، یا احمد موعود بعثت یابد و بشر را به صحیحترین راه، که راه رستگاری مینامندش، فرا بخواند.جالب آنکه در حجاز آن هنگام، خداوند به اشکال مختلف و غیر توحیدی، عبادت میشد و عقیده به الوهیت الله، وجود داشت اما در سطح ربوبیت، یعنی در اخلاق و رفتار فردی و اجتماعی، اراده و اوامر خداوند بیرنگ بود و محلی از اعراب نداشت و آنچه حاکم بود فرهنگ برساخته قبیلگی بود هرچند که خود مشرکان قریش عقیده داشتند که آسمانها وکائنات را خدا آفریده است که در قرآن بدان تصریح شده است.
بعثت در عصر جاهلیت اتفاق افتاد
جاهلیت معمولاً عصر نادانی ترجمه میشود، اما باید دانست که واژه جهل و جاهل در اینجا، به معنای نادانی و نادان یا بیسواد نیست. برجسته ترین مفاخر زبان شعر عرب، یعنی معلقات سبعه، که حاوی آثار شاعرانی مانند امرؤالقیس و تأبط شری، شنفری و دیگران است به همین دوره جاهلی مربوط است که به مثابه اشعار وزین و فخیم سبک خراسانی در شعر فارسی است در شاهکاری چون شاهنامه فردوسی یا شاعرانی چون رودکی و ناصر خسرو، پس قطعاً علت دیگری داشته که بدان دوره جاهلیت گفته میشد. حاکمیت زور، رفتارهای نابخردانه قومی و تعصبات نژادی و پیوندهای خونی و بیحرمتی به زن، شرک و محو در دنیا بودن و بیاخلاقی، عدم حلم و بردباری و زود برافروخته شدن ودعوا و عصبیت.بیجهت نیست که پیامبر حکیم اسلام فرموده است: إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق.آری اخلاق نیک، گمشده آن زمان و چه بسا اکنون بوده و هست.وقتی قرآن کریم، پیامبر را وصف میکند، میفرماید: إنک لعلی خلق عظیم.در منابع اهل سنت مشهور است که ازام المؤمنین، عایشه، پرسیدند که رفتار و اخلاق پیامبر چگونه بود؟ در جواب گفت: کان خلقه القرآن.پس اگر بخواهیم بدانیم رفتار و اخلاق پیامبر چگونه بود، بهترین منبع در این باره، مطالعه آیات اخلاقی در قرآن کریم است. زیرا وی، نخستین فردی بود که به قرآن رفتار میکرد و بیش از همه بر تقید و عمل بدان مواظب بود. وقتی که در خانه و در میان اهل بیتش بود نمونه کامل همسر و پدری مهربان و مسئول بود. با فقرا و نیازمندان بسیار خوشرو و بخشنده بود. در مقام عبادت و تقوا، عابدی بسیار تلاشگر، در مقام و موقعیت حکومت که قرار داشت نمونه اعلای زیرکی و فراست و حلم و بردباری و صلحطلبی بود، که کتب معتبر سیره مملو است از گزارشهایی در این باره، در اوج قدرت و در روز فتح مکه که با سپاهی مقتدر پیروزمندانه به زادگاهش بازگشت، یک ذره دچار غرور نشد و از دشمنانش که او و یارانش را از خانه و مأوا رانده بودند و اقسام توهین و کارشکنی و آزار و سوءقصد را به وی و یارانش کرده بودند انتقام نگرفت و به جای فراخوان الیوم یوم الملحمه (امروز روز حماسه است) اعلام کرد الیوم یوم المرحمة (امروز روز مهربانی است). کافی است تاریخ را بخوانیم و ببینیم که فاتحان چه فجایعی بر سراقوام بیچاره مغلوب آوردهاند!خداوند به قرآن کریم، سوگند یاد میکند که همانا تو ای محمد از فرستادگان هستی و بر صراط مستقیم قرار داری. او موفق شد نسل ممتازی را پرورش دهد. نسلی که افرادش پیشتر، غرق در تعصبات قومی و بیارزشیهای اخلاقی و آلودگی شرک و پراکندگی، عدم تفاهم و همزیستی مسالمتآمیز بودند. وی از آنان نسلی ساخت ممتاز، مجاهدان فداکار در روز و عابدان شب زندهدار. او با ابلاغ پیامالله متعال، در معرفی محوریت قرآن و ضرورت راهبرد اعتصام به این برنامه حیات بخش و جاوید که در بیانی زیبا و استعاری، به «حبل» یا ریسمان محکم خداوند، تعبیر شده از آن همه اقوام و نژادهای پراکنده و گاه متنفر از هم، امتی واحد و یگانه و قوی ساخت، با القای نگاه مسئولیتآور و رسالت الهی به آنان.از اینرو بعثت، آغاز حرکتی حیات بخش و بینظیر و نوین بود که راهی تازه در برابر انسان گشود. به گمانم هر انسانی نیز بنا به پیروی از آن اسوه حسنه، باید برانگیخته شود. در درون متحول شود و از دلمردگی و چسبیدن به زمین، خود را رهایی دهد. به تعبیر قرآن کریم: أو من کان میتا فأحییناه و جعلنا له نورا یمشی به فی الناس کمن مثله فی الظلمات لیس بخارج منها(الأنعام: ۱۲۲)
شوربختانه در همه جای جهان امروز، شاهد اوج اختلافات، پراکندگی و تفرقه بویژه در میان امت اسلام هستیم.فرقهگراییها و اختلافات، تعصبات و احساسات کور به دور از ملاحظه منطق و حکمت و جنگها و زد و خوردهای خونین فراوان و خودبینیها و... گزافه نیست اگر گفته شود جاهلیت مدرن!اکنون جای سؤال است که آیا ضرورت درک دوباره و عمیق تر فلسفه بعثت و مطالعه مجدد میراث عظیم آن جان آگاه، با همان نگاه قرآنی وحدت بخش باز در برابر چشممان، ترسیم نمیشود؟ این امت که حرکتش را در دل تاریکی عصر جاهلیت، با فراخوان «اقرأ» آغاز کرد و رسالتی سنگین، بر دوشش نهاده شد، آیا نباید آحادش، در اصلاح خود و جامعه و ساختن جامعهای قرآنی که هدف از بعثت، همان بود، عزم را جزم کنند و رنسانسی نو در احیای آن میراث عظیم برپا شود؟
نظر شما