به گزارش خبرنگار کردپرس، در سالهای اخیر و آن زمان که چهره شوم ماهواره کمتر جرأت حضور در پشت بامهای منازل ما را پیدا کرده بود هر روز ناخود آگاه و گاهاً پس از غم واندوه ناشی از مشکلات زندگی، شبکه استانی و شهرستانی تلویزیونهای سیاه و سفید و گاهاً رنگی خود را زیر و رو می کردیم تا شاید در یکی از کانالها چهره، صدا و سیمای طنز آلود "خضر رش احمدی" مشهور به " حه مه ی مهاباد" هنرمند آن روزهای صحنه ی تئاتر و سینمای مهابادی میهمان منازل ما باشد و لحظاتی را با وی فارغ از غم و اندوه روزگار سپری کنیم.
بازیگری که تا دیروز لنزهای دوربین به حضورش افتخار می کردند ولی امروز چرخش چرخهای روزگار وی را نامهربانانه در عالم سکوت رها کرده است و ایفای نقش بیاد ماندنی و خاطرات فراموش نشدنی روزگار هنرمندی وی را گرفته است، "حه مه ی مهاباد" دیگر به جای هنر نمایی در مقابل لنز های دوربین مجبور به مرور خاطرات زندگی خویش در گوشه منزل است.
هنرمندی که به گفته خویش زندگی فرهنگی خود را به مدت 28 سال با دنیای هنر عجین کرده است ازهمان لحظات ورود به مدرسه با دنیای هنر و بازیگری عقد اخوت بست و بارها با هنرنمایی خود ذوق و شوق مخاطبان خویش را بر می انگیخت و علی رغم وجود هزاران مشکل و ناراحتی ناشی از جریان زندگی هرگز در برابر مخاطبان خود در مقابل لنزهای دوربین ذره ای آن را بروز نداد.
هنرمندی که سرما و گرما و ناملایمات زندگی را در جلوی لنزهای دوربین با شور و اشتیاق به جان خرید و توانست با به یادگار گذاشتن 125 اثر هنری در قالب فیلمهای بلند و کوتاه با مضامین اجتماعی و طنز آلود یادگاری زیبا در دنیای هنر خلق کند و آن را بعنوان میراثی ارزشمند برای علاقمندان عرصه ی هنری به یادگار بگذارد.
عثمان حسن زاده خبرنگار کردپرس، بیش از 5 سال قبل لحظاتی را پای درد دلهای این هنرمند نامی مهابادی که بسختی قادر به تکلم بود، بسر برده است؛ متن کامل این گفتگو بشرح ذیل می باشد.
جناب آقای «رش احمدی» لطفاً از خودتان بگوئید، متولد چه سالی هستید و چگونه زندگی بسر می برید؟
** در ابتدای کلام از ته قلب تشکر میکنم که برای دیدار با حقیر وقت گذاشته و در کلبه درویشی ما حضور بهم رساندید، "خضر ره ش احمدی" هستم که در دنیای هنر مرا به نام "حه مه ی مهاباد" می شناسند، در سال 1336 در خانواده ای مذهبی در شهرستان فرهنگ دوست مهاباد متولد شدم و اکنون نیز در این شهرستان ساکن هستم و از سال 1355 در دوران تحصیل در دانشسرای مهاباد بر اساس علاقه ای که به بازیگری و تئاتر داشتم وارد عرصه بازیگری شدم و تا کنون در 125 فیلم کوتاه و بلند با مفاهیم و موضوعات اجتماعی وطنز ایفای نقش کرده ام و 7 سال است که بازنشسته آموزش و پرورش هستم و 5 سال قبل هم بر اثر بیماری دچار لکنت زبان شده ام که بعد از آن دیگر قادر به حضور در عرصه های هنری نبودم و روزها را با دوستانم در چایخانه سنتی " گویزان " مهاباد بسر می برم.
آیا به غیر از شما هیچ کس دیگری از اعضای خانواده به کار هنری روی آورده اند یا خیر؟
** خانواده ما در مجموع یک خانواده هنری و هنر دوست بودند اما به جز من هیچ کدام بطور حرفه ای وارد دنیای هنر سینما نشدند.
آیا در طول مدت بازیگری بعنوان یک هنرمند از طرف مردم و یا مسئولین ارزشی برای کار هنری شما قایل شده اند یا خیر؟
** اگر بطور منصفانه جواب دهم باید عرض کنم که در طول عمر هنری خود همواره از طرف مردم و بویژه همشهریانم همواره مورد لطف و احترام خاصی قرار گرفته ام و لازم است که از طریق سایت های خبری کردپرس ارادت خود را به آنها ابراز نمایم اما متاسفانه از طرف مسئولان هیچگاه آنطور که شایسته است مورد تقدیر و تشویق قرار نگرفته ام که این امر نه تنها در مورد بنده بلکه در کل شامل حال همه هنرمندان می باشد و در بسیاری از لحظات سختی ها و رنجهای آنان در مسیر خلق آثار هنری همیشه نادیده گرفته می شود و متأسفانه خیلی ها چشم دیدن موفقیت آنان را ندارند.
بعنوان یک هنرمند که سالها خاک روی صحنه های هنری را سرمه چشمان خود کرده است چه انتظاری از مسئولان دارید؟
** انتظار خاصی ندارم فقط گاه گاهی یادم کنند و بیاد بیاورند که ما هم روزگاری در ثبت لحظات خوش آنان و به بار نشستن شکوفه های خنده بر لبانشان کمی تاثیر داشتیم چرا که گاهی اوقات واقعاً احساس تنهایی میکنم و با خود فکر میکنم که این همه سال خدمت بی منت در دنیای هنر با گذشت زمان همه از یادها فراموش شده است و برایم سوال است که چرا هنرمندان به این زودی از یادها فراموش می شوند.... هر چند دوستانی هم داریم از جمله "مرحوم خان باغی" ،"رحیم نقده" ، "رسول رحیمی یا شکره" ، " فرهاد ایران پناه"و "مه شه قولی" که هر وقت دلشان تنگ شد به دیدارم می آیند که همیشه دست بوسشان هستم و خواهم بود ................اما بقول شاعر:
آمدی جانم بقربانــت ولی حالا چــــرا بی وفا حالا که مـن افتاده ام از پا چــــرا
نوشدارویی و بعداز مرگ سهراب آمدی جـان من این زودتر می خواستی حالا چرا
آیا هیچ برنامه گرامیداشتی به منظور ارج نهادن به فعالیتهای هنری شما تا کنون از سوی مسئولان اجرا شده است؟
** نه، متاسفانه تا کنون هیچ نهاد دولتی و یا مردمی برای من هیچ برنامه یادبود و یا گرامیداشتی برگزار نکرده اند فقط حدود 10 سال قبل از طرف جامعه هنری کردستان بعنوان چهره برتر هنری در عرصه تئاتر در مراسمی که در سنندج برگزار شد مورد تقدیر قرار گرقتم و با توجه به اینکه یکی از فیلمهایم را در اقلیم کردستان عراق بازی کردم دو بار از طرف هنرمندان اقلیم کردستان عراق دعوت شدم که جای تقدیر دارد.
آیا در مرور خاطرات هنری خود احساس نمی کنی که اگر زمان به عقب برگردد بهتر کار خواهی کرد؟
** به نظر من هنرمندان همیشه در بدترین شرایط موجود از نظر از کمبود امکانات، خالق بهترین اثرات هنری بوده اند و من نیز در بسیاری از موارد حتی با یک دوربین ساده با همکاری تعدادی از هنرمندان اقدام به ساخت فیلمهای ماندگار نموده ایم و چون در اجرای هنر خودم از هیچ کوشش و تلاشی دریغ نکرده ام و اگر هم زمان به عقب برگردد بازهم همین کارها را تکرار خواهم کرد.
جایگاه فعلی هنر تئاتر و بازیگری بومی را در سینمای کشور چطور ارزیابی می کنید؟
** بسیار ضعیف و دور از انتظار است در حالیکه با امکانات موجود میتوان بسیار قویتیر از شرایط فعلی حاضر شد ولی متاسفانه هنر بازیگری و تئاتر بومی در کل کشور بویژه در منطقه ما هنوز به جایگاه واقعی خود دست نیافته است.
در خاتمه اگر حرف نگفته ای دارید، بفرمائید.
**بر خود لازم میدانم ضمن تقدیر و تشکر فراوان از همکاران زحمت کش از سایت های خبری که مرا مورد لطف و عنایت خود قرار دادند، از همه کسانی که همواره مرا تشویق کرده اند و تا این لحظه حمایت نموده اند تشکر میکنم و همواره دست بوس همه آنها خواهم بود، هر چند که حرفهای ناگفته بسیاری دارم و این مطالب تنها گوشه ای از هزاران حرفی است که چندین سال است آرزوی گفتنش را داشتم ولی متاسفانه با این وضعیت کلامی سخن گفتن برایم بسیار سخت است ، بقول شاعر:
اگر چه نزد شما تشنه سخن بودم کسی که درد دل خود را نگفت من بودم
** سفره دلمان را با "خضر ره ش احمدی" مشهور به "حه مه ی مهاباد" می بندیم اما برای شنیدن ناگفته های این هنرمند نامی ساعتها و شاید روزها لازم باشد تا به پایش بنشینیم و با جان و دل خریدار حرفهایش باشیم.
گفتگو: عثمان حسن زاده
نظر شما