حکومت ترکیه از سال 2012 که بخش هایی از مناطق شمال و شمال شرقی سوریه، پس از عقب نشینی حکومت مرکزی، به کنترل نیروهای کرد درآمد، همواره مخالفت آشکار و پنهان خود را با تأسیس احتمالی یک حاکمیت مستقل یا خودگردان کردی همچون اقلیم کردستان در شمال سوریه ابراز کرده است. البته ترکیه تنها به اعلام مخالفت بسنده نکرده و با اقدامات نظامی و سیاسی خود برای پیشگیری از این احتمال، شرایط را در سوریه، خاورمیانه و حتی داخل ترکیه بسیار بغرنج کرده است.
به جرأت می توان گفت آنکارا در یک دهه بحران سوریه از هیچ گروه، جریان یا سناریوی دیگری به این اندازه هراس نداشته است. همگان شاهد بودند که حکومت ترکیه حضور گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را در امتداد مرزهای خود بدون ترس از امنیت ملی پذیرفته بود، و به شهادت ده ها روزنامه نگار میدانی اروپایی و آمریکایی با این گروه داد و ستد تجاری داشت، امکان تردد اعضای خارجی آن را فراهم می کرد و از آن حمایت لجستیکی و تسلیحاتی به عمل می آورد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اسناد تجارت نفت خانوادۀ رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه با داعش را افشا کرد، در خصوص تردد اعضای خارجی داعش از طریق ترکیه یورگن تودنهوفر روزنامه نگار با سابقۀ آلمانی در کتاب خود گزارش هایی ارائه کرده است و پروندۀ مشهور به کامیون های میت که به خاطر آن چند روزنامه نگار افشاگر و نمایندۀ پارلمان ترکیه محاکمه و زندانی شدند نمونۀ حمایت تسلیحاتی ترکیه از داعش بود.
با وجود این، هنگامی که نیروهای کرد با حمایت ائتلاف بین المللی ضد داعش توانستند این گروه را تضعیف کنند و بسیاری از قلمرو آن را به کنترل خود دربیاورند، یک باره ترکیه امنیت ملی خود را در معرض تهدید دید و عملیات برون مرزی سپر فرات را آغاز کرد تا مانع یکپارچه شدن مناطق تحت کنترل کردها شود. سپس ترکیه به منطقۀ عفرین، که امن ترین منطقه در سراسر سوریه بود نیز حمله کرد و آن را به تصرف خود درآورد. ترکیه می خواهد از تأسیس یک ساختار حاکمیتی کردی، یا به زعم خود «کریدور ترور»، در امتداد مرزهای جنوبیش ممانعت کند. آنچه واضح است ترکیه در این باره نه چنان که ادعا می کند دغدغۀ یکپارچگی خاک سوریه را دارد نه نگران تغییر بافت دموگرافیک منطقه است که ادعا می کند کردها به نفع خود در آن دخالت می کنند و عرب ها و ترکمان ها را از سرزمین هایشان می رانند. ترس ترکیه از تأسیس چنین ساختاری تنها تقویت حزب کارگران کردستان (PKK) و تحریک کردهای ترکیه برای درخواست خودگردانی و قدرت بیشتر حکومت های محلی است.
اقدام دیگر حکومت ترکیه برای تضعیف جایگاه کردهای سوریه تروریستی خواندن یگان های مدافع خلق (YPG) و ارتش دموکراتیک سوریه و ممانعت از حضور آنها در همۀ مذاکرات معطوف به حل و فصل بحران سوریه است. آنکارا از چند گروه کرد سوری که زیر چتر اتحادیۀ مشترکی به نام شورای میهنی کردهای سوریه (ENKS) گرد هم آمده اند و بخشی از معارضان سوری را تشکیل می دهند، حمایت کرده و آنها را به عنوان نمایندگان راستین کردها در نشست ها و مذاکرات قبولانده است. شورای میهنی همچنین تحت حمایت مسعود بارزانی رهبر سابق اقلیم کردستان و رهبر حزب دموکرات کردستان (پارتی) است و بارزانی یک نیروی نظامی به نام پیشمرگ روژ یا پیشمرگ روژاوا برای این گروه تربیت و تجهیز کرده است. البته این نیرو به خاطر مخالفت YPG هیچ گاه نتوانست وارد کردستان سوریه شود و در بحران سوریه، یا رویارویی های نظامی کردها با ترکیه و متحدان سوریش نقشی داشته باشد.
شورای میهنی که مدت ها به عنوان مانع اتحاد کردهای سوریه و تحت نفوذ آنکارا قلمداد می شد، اینک مدتی است برای اتحاد با حزب اتحاد دموکراتیک سوریه (PYD) و احزاب متحد آن که در ساختار مدیریت خودگردان شمال و شرق سوریه جای دارند، مذاکره می کند و به توافقاتی هم دست یافته است. ترکیه از این مذاکرات خشمگین است و مولود چاوش اوغلو وزیر امور خارجۀ ترکیه تهدید کرده است که همکاری شورای میهنی با PYD این گروه را نیز در معرض حملات ترکیه قرار خواهد داد. آنچه در این میان بر خشم ترکیه می افزاید حمایت مسعود بارزانی و نچیروان بارزانی رهبر اقلیم کردستان از این مذاکرات و پروژۀ اتحاد کردهای سوریه است. آغاز ناگهانی عملیات هوایی چنگال عقاب و عملیات زمینی پنجۀ ببر در روزهای اخیر و بمباران مناطقی از شمال عراق نشانه ای از این خشم و هشداری نسبت به عواقب رویکرد جدید بارزانی ها است. حمایت بارزانی ها که متحدان دیرینۀ ترکیه هستند و اختلافات عمیقی با PKK و PYD دارند، از این مذاکرات نشان می دهد که دستاورد احتمالی اتحاد کردهای سوریه چیزی چنان مهم است که برای آنها بیشتر از تیرگی روابط اربیل – آنکارا اهمیت دارد.
میانجی گری ایالات متحده و فرانسه در این مذاکرات نیز به نوعی موجبات افزایش خشم آنکارا را فراهم کرده است. ارزیابی های بسیاری دربارۀ هدف آمریکا و فرانسه از تلاش برای اتحاد کردهای سوریه صورت گرفته است؛ از جمله کسب مشروعیت بین المللی برای PYD و YPG و همچنین مدیریت خودگردان شمال و شرق سوریه و باز کردن راه PYD برای حضور در مذاکرات حل و فصل بحران سوریه یا دست کم اعمال دیدگاه های این گروه توسط رقیب سابق و متحد جدیدش. اما علاوه بر این ها ترکیه نگران است هدف اصلی پشت این اقدام فرانسه و آمریکا تدارک مقدمات تشکیل یک ساختار کردی خود گردان در شمال و شرق سوریه باشد؛ یعنی بدترین سناریوی ممکن برای ترکیه که از آغاز بحران سوریه هزینۀ گزافی برای جلوگیری از آن پرداخته است. چاوش اوغلو اواخر اردیبهشت ماه در واکنش به تلاش آمریکا و فرانسه برای نزدیک کردن کردهای سوریه یک بار دیگر موضع همیشگی کشورش را تکرار کرد و گفت: «ترکیه اجازه نمی دهد در سوریه یک کریدور ترور ایجاد شود و [با این مذاکرات] به تروریست ها مشروعیت داده شود.» وی افزود کردها به خاطر اقدامات ترکیه نتوانسته اند در سوریه دولت تشکیل دهند اما اکنون برای تحقق خواستۀ خود به آمریکا و فرانسه روی آورده اند. اینک که مذاکرات کردها برای اتحاد نسبتاً نتیجه بخش بوده است، ترکیه حملات خود را به فرانسه و امانوئل ماکرون رئیس جمهور این کشور تندتر و بیشتر کرده است، تا حدی که چاوش اوغلو ماکرون را «دیوانه» خواند.
آمریکا چند روز پیش اجرای قانون سزار را اعلام کرد که به موجب آن بشار اسد رئیس جمهور سوریه و 39 تن از نزدیکانش تحریم شده اند و کسانی که با آنها معامله کنند از این تحریم ها متأثر خواهند شد. با توجه به سقوط شدید ارزش پول ملی سوریه در ماه های اخیر این تحریم ها که برای نخستین بار بانک مرکزی سوریه را نیز شامل می شود برای اقتصاد این کشور، چنان که بشار الجعفری نمایندۀ دائم سوریه در سازمان ملل متحد گفت، «کمر شکن» خواهد بود. در همین حال به نظر می رسد آمریکا دیگر بر سناریوی «سوریه بدون اسد» پافشاری نمی کند. جیمز جفری نمایندۀ ویژۀ ایالات متحده در امور سوریه در این باره گفت واشنگتن تنها می خواهد شاهد «تغییری اساسی در رفتار رژیم سوریه» باشد. این در حالی است که حکومت ترکیه، به رغم همۀ فراز و فرودها در مواضعش نسبت به اسد، همچنان اصرار دارد که اسد در آیندۀ سوریه جای ندارد. از نظر ترکیه تضعیف اسد هم به معنای تقویت کردها است و هم هدف از آن همین است.
اینک دیگر برای همه روشن شده است که آمریکا علی رغم تصمیمات هیجانی، غافلگیر کننده و توئیتری دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده، در آیندۀ نزدیک از سوریه خارج نخواهد شد. جنگ با بقایای داعش، رقابت با روسیه، حمایت از کردها، نفت، تلاش برای مبارزه با نفوذ ایران، حمایت از اسرائیل؛ این ها همه دلایلی هستند که خروج آمریکا از سوریه را در آینده ای قابل پیش بینی غیر ممکن می کنند. بدون تردید ادامۀ حضور نظامی آمریکا در سوریه از راه توافق با دولت مرکزی این کشور، مانند عراق، میسر نخواهد شد. بنابراین، ساده ترین سناریو این است که آمریکا به مدیریت خودگردان شمال و شرق سوریه رسمیت و مشروعیت بدهد و نظامیانش را در قلمرو آن حفظ کند. ترکیه به همین خاطر بارها اشتیاق خود را از تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از سوریه نشان داد و همچنان چشم به راه اجرای این تصمیم است. ظاهراً همه این تصمیم را فراموش کرده اند، جز اردوغان و ترامپ.
از طرف دیگر، خروج آمریکا از سوریه پیش از این که سوریه به ثبات برسد، احتمالاً، به معنای نابودی دستاوردهای کردها و جنگ داخلی دیگری میان کردها و دولت مرکزی خواهد بود و در این جنگ ترکیه (و احتمالاً روسیه) نیز از اسد حمایت خواهد کرد و نیروهای کرد که زمانی از سوی آمریکا و ائتلاف «مؤثرترین نیروی زمینی متحد ائتلاف بین المللی ضد داعش» خوانده می شدند، تار و مار خواهند شد. به قیاس از واکنش جهانی به عقب نشینی مختصر نظامیان آمریکایی از مرز ترکیه که به اشغال سرکانی و گری سپی منجر شد، و همچنین واکنش سیاستمداران آمریکایی به این اقدام، می توان حدس زد که چنین سرنوشتی برای کردهای سوریه چه پیامدی برای وجهۀ بین المللی ایالات متحده و چه عواقبی در سیاست داخلی این کشور خواهد داشت.
عاملی که بالقوه می تواند بر همۀ این معادلات و سناریوها تأثیر بگذارد، نتیجۀ انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است. حتی اگر شخصی که انتخاب می شود به خودی خود تأثیر چندانی نداشته باشد، این که انتخاب شونده نگران انتخابات بعدی خواهد بود یا نه، بسیار مؤثر است. پیدا است که ترامپ در صورت انتخاب مجدد چنین دغدغه ای نخواده داشت.
به هر روی، ترکیه تلاش میکند تا پیش از انتخابات آمریکا که نتیجۀ آن مشخص نیست موضع خود را برای معامله با رئیس جمهور بعدی، که شاید دیگر ترامپ نباشد، تقویت کند. از این منظر ادامۀ حملات ترکیه به اقلیم کردستان و ایجاد پایگاه های نظامی جدید محتمل است. علاوه بر این، احتمال می رود ترکیه یک بار دیگر به کردهای سوریه حمله کند و بخش دیگری از شمال سوریه به اشغال خود در آورد.
از طرف دیگر ترکیه و فرانسه در لیبی در رقابت هستند و هر کدام از یک طرف جنگ داخلی این کشور حمایت می کنند. آنکارا در دریای اژه و دریای مدیترانه به یونان و چند کشور اروپایی دیگر نیز فشار آورده است. روسیه نیز در لیبی در جبهۀ رقیب ترکیه جای دارد و این امر، با توجه به رقابت این دو کشور در ادلب سوریه معادلات را بیش از پیش پیچیده می کند. یقیناً اگر وضعیت در سوریه به جایی برسد که ترکیه میان دو گزینۀ ادلب و شمال سوریه ناچار به انتخاب شود، در رها کردن ادلب به قیمت شکست پروژۀ خودگردانی یا فدرالیسم کردهای سوریه تردید نخواهد کرد. ماجراجویی های دریای مدیترانه نیز اهرم فشار دیگری بر کشورهای اروپایی و متحدشان آمریکا است.
اگر چه هدف بعدی آمریکا در شمال سوریه مشخص نیست و تثبیت خودگرانی کردها هنوز در حد حدس و گمان است، اما به هر تقدیر زنگ خطر برای ترکیه به صدا در آمده است.
نویسنده: بیستون عباسی
نظر شما