قدرت یکی از مفاهیم مهم علم سیاست است که؛ در عام ترین و ساده ترین تعریف خود، دلالت بر تاثیر و نفوذ یک انسان یا گروه خاصی به هر وسیله ای و به شیوه ای مورد نظر بر دیگران، دارد، که در این مفهوم با نوع روتین قدرت مواجهه هستیم. می توان گفت در این معنا از قدرت شکل گیری یک رابطه ی روانی بین نخبگان سیاسی و کسانی که تحت نفوذ آنان هستند شکل می گیرد.
در نظام های پیشین قدرت صرفا به همین شکل روتین و تک بعدی اعمال می شد. که گاها در معنای همان قدرت نظامی صرف، برای رسیدن به اهداف حکام تفسیر می شد. اما مفهوم قدرت در شکل نوین آن در قالب روابط چند وجهی و مفهوم ترکیبی معنا می یابد، در مفهوم نوین قدرت که نگاهی تک بعدی و عاملیتی جای خود را به مفهوم چند بعدی و یا نسخه مشروع می دهد شرایط بکارگیری آن نیز چه در سیاست داخلی کشورها و چه در مواجه با سایر ملل دگرگون می شود. در این یاداشت به تفاوت های مفهوم قدرت سنتی با قدرت نوین می پردازیم و سپس نحوی اعمال شکل نوین آن در روابط بین الملل را بحث می کنیم.
در مفهوم سنتی قدرت کشورها به دنبال به کرسی نشاندن اهداف سیاسی خود ولو از طریق اقدام نظامی و زور بودند و همین مسئله جنگ ها و برخورد های نظامی پر دامنه ای را در صحنه سیاست خارجی کشورها افزایش می داد اما در شکل نوین مفهوم قدرت بی تردید چه در صحن داخلی و چه خارجی اعمال آن با شمایل سنتی امکان پذیر نیست یا با هزینه های بیشمار همراه است.
در عرصه روابط بین الملل مفهومی چند وجهی و چند بعدی قدرت نظام های سیاسی را وامی دارد تا با نگرش تعاملی و از راه گفت و گو برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنند. در چنین شرایطی قدرت از حالت تک بعدی خارج می شود و نظام ها با کشاندن طرف های مقابل به پای میز مذاکره تلاش می کنند در وضعیتی برابر یا نسبتا برابر اهداف مورد نظر را دنبال کنند و برای کم کردن تنش ها و رسیدن به اجماع باهم گفتگو کنند.
بدون اغماض در رقابت های بین المللی کشورهای قدرتمند در مفهوم جدید قدرت هم کماکان دست برتر دارند و این مهم غیرقابل انکار است اما امروزه مفهوم نوین قدرت دست ابرقدرت ها را در مواجه با سایر ملل مانند گذشته باز نگذاشته و حتی در صورت وضعیت نابرابر هم می توان بخشی هر چند کوچک از منافع نظام های سیاسی را از طریق گفت گو در صحنه نظام بین الملل دنبال کرد و به هدف رسید.
شکل نوین مفهوم قدرت شرایطی را پیش پای نظام های سیاسی گذاشته است که بتوانند با به چالش کشیدن مواضع خصمانه ابرقدرت ها حقوق خود را طلب کنند. در مفهوم نوین قدرت اوضاع برای اعمال فشار دائمی بر علیه نظام های کوچک تر توسط ابرقدرت ها با هدف نادیده گرفتن کامل حقوق آنها سخت و هزینه بردار شده است. با نگاهی به مذاکرات بین المللی در سالهای اخیر به ویژه پس از فروپاشی شوروی می توان به وضوح سایه مذاکرات در چهارچوب مفهوم چند وجهی قدرت را مشاهده کرد.
اما مفهوم جدید قدرت با شرایط فعلی نظام بین الملل و به ویژه ظهور ویروس همه گیر کویید ۱۹ می تواند دوبار دستخوش دگرگونی شود. در وضعیت فعلی حتی قدرتمند ترین کشورها در آینده درگیر پیامدهای ناشی از زیان های بیشمار این ویروس خواهند بود. مواضع کشورهای قدرتمند در قبال سایر نظام ها نمی تواند مانند قبل باشد چرا که به صورت طبیعی بخش زیادی از منابع اقتصادی کشور ها در دوران پسا کرونا صرف باز سازی های ناشی از وضع کنونی و زیان های ناشی از آن خواهد شد که البته این مسئله شامل سایر نظام ها هم خواهد بود اما بی تردید زیان کشورهای پرقدرت به دلیل دارا بودن بزرگترین کارتل های اقتصادی و حجم بالاتر معاملات بین المللی و داشتن شرکت های غول پیکر چند ملیتی قابل قیاس با کشورهای کوچک تر و در حال توسعه نخواهد بود. شوک وارده ناشی از زیان های بزرگ اقتصادی بیش از آنکه بر کشورهای ضعیف اثر گذار باشد غول های اقتصادی را تحت تاثیر قرار خواهد داد که این مهم می تواند در تغییر رویه اعمال قدرت از سوی بازیگران اصلی نظام بین الملل موثر واقع شود.
ابرقدرت ها برای جبران زیان های فزاینده بخصوص در حوزه اقتصادی نیاز مند تعامل بیشتر با سایر کشور ها خواهند بود تا بتوانند در شرایط متعادل و غیر تنش آمیز پاره ای از زیان ها را جبران کنند. این مسئله احتمالا شرایط را برای ایجاد گفتگوهای برابرتر از پیش فراهم می کند و قدرت از در شکل نوین به سوی رویه ای تعاملی تر پیش می رود.
گرچه برای قضاوت در این مسئله مهم نیاز به زمان داریم اما آنچه مسلم است اوضاع شکننده اقتصادی و سیاسی ناشی از شرایط فعلی چنان پیش بینی نشده بود که بسیاری از معادلات موجود را در آینده بهم می ریزد که این مهم می تواند در شکل و نوع اعمال قدرت در روابط بین الملل موثر باشد.
نظر شما